همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند در «جهاد تبیین» بار اصلی بر دوش رسانهها است و همه ما متولیان حوزه رسانه در درجه نخست باید از خود بپرسیم که چرا در این امر خطیر نتوانستهایم در حد انتظار به تکلیف انقلابی خود عمل کنیم؟
همانگونه که
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند در «جهاد تبیین» بار اصلی بر دوش رسانهها
است و همه ما متولیان حوزه رسانه در درجه نخست باید از خود بپرسیم که چرا
در این امر خطیر نتوانستهایم در حد انتظار به تکلیف انقلابی خود عمل کنیم؟
بهنظر میرسد بهرغم مجموعه وسیعی از اقداماتی که در حوزه رسانهای در
جبهه انقلاب اسلامی رخ داده، فقدان یک «الگوی کنش رسانهای» متناسب با
«جهاد تبیین» مانع از اثربخشی تمامعیار و مطلوب این اقدامات شده است.
اینکه چنین الگویی چیست و چه ابعاد و ساختارهایی دارد، نیازمند مداقه و
جهد فکری و عملی است، اما برخی از مهمترین مؤلفههای مبانی آن را به شرح
ذیل میتوان بررسی نمود:
۱- مفهوم رسانه مدرن در کشور ما تا حد زیادی
وارداتی بوده و بهخصوص با پیشرفت فناوریهای ارتباطی همگام با تحول در
مفاهیم جهانی رسانه تطور مییابد. این در حالی است که در بطن تفکر دینی
مفاهیمی، چون «تبلیغ» و «تبیین» وجود دارد که اساس آن مبتنی بر فعالسازی
حجت باطنی و قوه عاقله بشر برای فهم و تصمیم درست است. رسانه مدرن اساساً
در مسیری متفاوت در حرکت است و اتفاقاً با جذابیت بصری و هنری میکوشد پرده
بر روی واقعیتها بیفکند. «دیکتاتوری رسانهای در غرب» حاصل همین رویکرد
صاحبان ابررسانههای غربی است. این تعارض سبب میشود کنش رسانهای ما
ملغمهای ناهمگون از تبیین مبتنی بر اندیشه و عقلانیت و تکنیکهای رسانهای
وارداتی باشد که چندان با یکدیگر انطباق ندارد و ماحصل آن چندان کارآمد
نیست.
۲- زیربنای تبیین «شناخت» صحیح است. چنین شناختی از نخبگان فکری و
خواص جامعه انتظار است. خواص و فرهیختگان باید به شناخت دقیقی از جبهه
خودی و دشمن و مسائل گوناگون جامعه و جهان رسیده و به تعبیر امیرالمؤمنین
(ع) -که میفرماید «لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى أُخْرِجَ الْحَقَّ
مِنْ خَاصِرَتِهِ» - حق را از درون باطل کشف و استخراج نموده و این معرفت
را به جامعه منتقل کنند. رسانه در این فرایند نقش واسطهگرانهای میان
نخبگان و آحاد جامعه ایفا میکند و هم پیام آنان را به مردم منتقل کرده و
هم بازخورد واقعی را دریافت میکند. متأسفانه در طول سالهای اخیر شاهد
بروز ضعف جدی در لایههایی از نخبگان در مقابل جنگ نرم دشمن بودهایم که
قصه پرغصه آن مجالی مستوفا میطلبد. در شرایطی که لایههایی از نخبگان از
جنگ نرم دشمن آسیب دیدهاند، باید با شکلدهی به مجموعههای اندیشهورز
رسانهای این خلأ را تا حدی جبران کرد. امروز بیش از هر زمان دیگر به
«اندیشکدههای رسانهای» نیازمندیم که خلأهای نخبگانی در حوزه شناخت و
ایدهپردازی در راستای تولید محتوا را جبران نماید.
۳ - اصالت یافتن
«تبیین» بههیچروی بهمعنای غفلت از عرضه هنرمندانه نیست. هزار نکته
باریکتر از مو اینجاست که رسانهای اسلامی و انقلابی بیان حقیقت را اصل
دانسته و زبان هنر و جذاب را تنها ابزاری برای انتقال آن میداند، اما
رسانه غیردینی بر جذابیت و مخاطبپسندی تکیه و حتی گاه حقیقت را فدای
جلبتوجه میکند. زبان و بیان هنرمندانه میتواند حقیقت را در لایههای
عمیقتری رسوخ دهد، از این رو جهاد تبیین، یک کنش هنرمندانه است. باید
رسانه از ظرفیت نویسندگان و هنرمندان در این زمینه حداکثر بهره را ببرد.
هرچند قدرت رسانهای و پرداخت هنرمندانه ما در مقایسه با ابررسانههای دشمن
نابرابر است، اما «هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.»
۴- از مهمترین الزامات عمل رسانهای در
جهاد تبیین، اتخاذ رویکرد آفندی و تهاجمی نسبت به دشمن است. با ماندن در
مقام دفاع و حرکت موج دومی نمیتوان در این عرصه فعال ماند. در مقابل دشمن
مهاجم باید تهاجمی برخورد کرد و با بهرهگیری از ظرفیتهای فکری و هنری،
ضعفهای آن را بر افکار عمومی نمایان ساخت. مهمترین نقش رسانهها در چنین
آوردگاهی، اعتبارزدایی از دشمن و رسانههای آن است. آشکارسازی تناقضات و
نیات مدعیان، حربه آنان را کند و جامعه را در برابر این تهاجم رسانهای
مصون میسازد. برای کنش آفندی در جنگ رسانه باید فعالان جبهه خودی به لحاظ
توانمندیهای مادی و معنوی رشد و ارتقا یابند و حمایتهای بیشتری از سپهر
رسانهای انقلاب صورت پذیرد.
۵- جهاد تبیین زمانی اثربخشتر خواهد بود
که در جبهه وسیع و قدرتمند و با بهپایکار آمدن ظرفیتهای گسترده کشور و
انقلاب همراه شود. تبیین بخشی از جهاد فکری و رسانهای ما است که باید با
قدرت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دفاعی، دیپلماتیک و امنیتی ما ترکیب شود و در
یک تهاجم ترکیبی در آوردگاه حضور یابد. گاه برای تبیین برخی حقایق نیاز به
اقداماتی عملی در حوزههای گوناگون است و گاه برخی اقدامات عملی
انجامگرفته و دستاوردها نیازمند تبیین است. این همافزایی و کنش ترکیبی
میتواند اثربخشی تبیین بر افکار عمومی را دوچندان سازد.
همانگونه که
پیشتر اشاره شد، تنها بخشی از الزامات طرحریزی الگوی کنشگری فعال
رسانهای در راستای جهاد تبیین و فتح بابی در این راستا است.