مردم ایران در طول 43 سال گذشته، عرصههای مختلف تهدید را از سوی دشمنان خود تجربه کرده و اگرچه متحمل هزینههای سنگینی شدهاند،اما توانستهاند با حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران عزیز همه آن عرصههای تهدید را به فرصتی برای بالندگی انقلاب و الهامبخشی آن تبدیل کنند.
مردم ایران
در طول 43 سال گذشته، عرصههای مختلف تهدید را از سوی دشمنان خود تجربه
کرده و اگرچه متحمل هزینههای سنگینی شدهاند،اما توانستهاند با حفظ
تمامیت ارضی و استقلال ایران عزیز همه آن عرصههای تهدید را به فرصتی برای
بالندگی انقلاب و الهامبخشی آن تبدیل کنند. در مواجهه با این عرصهها
نظیر جنگ سخت هشت ساله،چالشهای امنیتی که به جنگ نیمه سخت اشتهار یافته و
جنگ نرم و تهاجم فرهنگی و جنگ سایبری و جنگ اقتصادی ،بهرغم همپیمانی همه
دشمنان نظام؛ باورها و اعتقاد دینی و ملی مردم و عمل به تدابیر و
رهنمودهای امامین انقلاب رمز موفقیت مردم و ناکام ماندن راهبردهای دشمنان
بود و بدیهی است که ناکامی دشمنان آنها به سمت مواجهه با این نقاط قوت و
خنثیسازی ظرفیتهای ملی در این عرصه بکشاند ،پدیدهای که این روزها
از آن بهعنوان جنگ شناختی نامبرده میشود. رهبر معظم انقلاب اسلامی
در بیانات اخیر خود در روز ۱۹ دیماه و در سالگرد حماسه سال 1356مردم قم به
ابعادی از این جنگ دشمن اشارهکرده و یادآور میشوند :«یکی از
کارهایی که امروز به شدّت در برنامهریزیهای دشمنان انقلاب و دشمنان
نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حسّاسیّتزدایی نسبت به اصول و
بینات و مبانی انقلاب. مردم حسّاساند دیگر؛ مردم نسبت به مسائل اساسی
انقلاب حسّاساند؛ کسی به این مبانی تعرض بکند، مردم موضع میگیرند.
میخواهند این حسّاسیّت را بهتدریج کم کنند. ایشان سپس یادآور میشوند
:اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوّع دشمن است که این را دنبال
میکنند. بایستی به این توجّه داشت و در مقابل این حسّاسیّتزدایی باید
ایستاد. اهل فکر، اهلقلم، اهل بیان، اهل فعّالیّتهای گوناگون اجتماعی، اهل
فعّالیّت در فضای مجازی، آنکسانی که میتوانند و دستشان باز است، در این
زمینه مسئولیت دارند؛ و نگذارند که دشمنان بهتدریج این حسّاسیّت و حمیت
مردمی را کمرنگ کنند. »بدیهی است که ورود جدی غربیها در این جنگ
مبتنی بر یافتهها و تجربیات و شکستها و پیروزیهای آنها در
جنگهای گذشته است و مهمتر آنکه مأموریت مطالعه و برنامهریزی آن را نیز
نه به سیستمهای تبلیغاتی و رسانهای ،بلکه به اصلیترین سازمان نظامی
خود یعنی ناتو سپردهاند. نشریه مانتلی ریویو آبان ماه امسال پرده از
راهبردهای اخیر ناتو در این زمینه برداشته و مبتنی بر یافتههای فرانسوا دو
کلوزل محققی که مطالعه قطعی ۲۰۲۰ تحت حمایت ناتو در مورد جنگ شناختی را
دنبال میکرده مینویسد:پیمان نظامی ناتو به رهبری ایالاتمتحده روشهای
نوینی از جنگهای چندوجهی علیه دشمنان خودساخته خویش، امتحان کرده است؛
ازجمله جنگ اقتصادی، جنگ سایبری، جنگ اطلاعاتی و جنگ روانی. و حالا ناتو
بهسوی یک شیوه کاملاً جدید پیش میرود و در چرخش برای توسعه یک نبرد تازه
ایست که آن را «جنگ شناختی» میخواند. روش جدیدی که «سلاحسازی علوم
مربوط به (تسخیر) مغزها» توصیف میشود: شامل «هک کردن افراد» با
بهرهبرداری علومی که «آسیبپذیریهای مغز انسان» را نمایان میکنند،
بهمنظور اجرای یک «مهندسی و مدیریت اجتماعی» ماهرانهتر و پیچیدهتر. تا
همین اواخر، ناتو جنگ را به پنج حوزه عملیاتی مختلف تقسیم کرده بود: هوا،
زمین، دریا، فضا و سایبری. اما با توسعه راهبردهای جنگ شناختی، ائتلاف
نظامی ناتو در حال بحث بر روی یک سطح جدید، حوزه ششم است: حوزه انسانی. در
تحقیقی با هزینه و حمایت ناتو در سال ۲۰۲۰، این شکل جدید جنگ بهوضوح توضیح
دادهشده است: درحالیکه اقدامات انجامشده در پنج حوزه بهمنظور
تأثیرگذاری بر حوزه انسانی انجام میشود، هدف جنگ شناختی (cognitive
warfare) این است که همه را به یک سلاح تبدیل کند.» مغز انسانها
میدان نبرد قرن بیست و یکم خواهد بود. »این گزارش تأکید میکند:
«انسانها حوزه مورد مناقشه هستند» و «تضادهای آینده احتمالاً در
ابتدا ازنظر دیجیتالی و سپس ازنظر فیزیکی در نزدیکی مراکز قدرت سیاسی و
اقتصادی بین مردم رخ خواهد داد.»برخی دیگر از یافتههای این تحقیق که
این روزها به محور اصلی عملیاتی ناتو تبدیلشده و در حال حاضر توسط
فرماندهی ناتو در نورفولک ایالاتمتحده امریکا درحالتوسعه است،عبارتاند
از:-جنگ شناختی با اطلاعات شروع میشود، اطلاعات را میتوان سوخت جنگ شناختی در نظر گرفت. -جنگ شناختی «هنر استفاده از فناوریها برای تغییر شناخت اهداف انسانی»است. -جنگ
شناختی فقط مبارزه با آنچه مردم فکر میکنند، نیست، بلکه مبارزه با طرز
فکر آنها است و اگر بتوان طرز فکر مردم را تغییر داد. این بسیار قدرتمندتر و
بسیار فراتر از اطلاعات [جنگ] و روانی است. -جنگ شناختی، از فرد گرفته تا دولتها و سازمانهای چندملیتی، را دربر میگیرد و دامنه جهانی دارد. -در جنگ شناختی توسعه قابلیتها برای آسیب رساندن به تواناییهای شناختی حریفان یک ضرورت خواهد بود. -ناتو در جنگ شناختی باید توانایی محافظت از فرآیند تصمیمگیری خود و مختل کردن روند تصمیمگیری دشمن را به دست آورد-در جنگ شناختی؛ هر استفادهکننده از فناوریهای اطلاعاتی مدرن یک هدف بالقوه است و سرمایه انسانی یک کشور را هدف قرار میدهد.-پیروزی در جنگ شناختی بیشتر بر اساس تسخیر موقعیت روانی-فرهنگی تعریف میشود تا موقعیت جغرافیایی.-جنگ
شناختی بهطور بالقوه بیپایان است زیرا هیچ صلح یا تسلیم برای این نوع
درگیری وجود ندارد. همانطور که این حالت جدید نبرد هیچ مرز جغرافیایی
ندارد، محدودیت زمانی نیز ندارد.-میدان این جنگ از طریق اینترنت جهانی
است. بدون آغاز و بدون پایان، این فتح تعطیلبردار نیست، با اعلانهای
تلفنهای هوشمند، در هرکجا، ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته انجام
میشود.مطالعه تحت حمایت ناتو، سپس با یک پاراگراف پایانی پایان
مییابد که بدون شک روشن میکند که هدف نهایی اتحاد نظامی غربی نهتنها
کنترل فیزیکی کره زمین، بلکه کنترل بر ذهن مردم است:«جنگ شناختی ممکن است
عنصر گمشدهای باشد که امکان گذار از پیروزی نظامی در میدان جنگ به موفقیت
سیاسی پایدار را فراهم میکند. حوزه انسانی ممکن است حوزه تعیینکننده
باشد، پنج حوزه اول میتوانند پیروزیهای تاکتیکی و عملیاتی را به ارمغان
بیاورند. فقط قلمرو انسانی میتواند به پیروزی نهایی و کامل دست یابد. »بحث
پیرامون راههای مقابله با جنگ شناختی اگرچه مجالی دیگر را میطلبد،اما
رهبر فرزانه انقلاب سالها پیشازاین، در دیدار با مسئولان و محققان
ستاد توسعه علوم شناختی( 3/۱۱/1397)با هشدار نسبت به این راهبرد دشمنان
میفرمایند:«شما ملاحظه کردید که این کارکرد و کاربرد دانشهای شناختی و
بهاصطلاح فنّاوریهای شناختی، تمام عرصههای زندگی را در برمیگیرد. اگر
چنانچه یک کشوری که یک روزی به خودش حق داده که برود فلان کشورِ دیگر را با
زورِ اسلحه در تحت سلطه دربیاورد، حالا بخواهد از این دانش استفاده کند
برای اینکه همان کشور را که یک روز با سلاح تصرّف کرده، با این ابزار تصرّف
کند، این بعید است به نظر شما؟ بعید به نظر میآید؟ اینجوری است دیگر.
بنابراین به توصیه او بایستی با سوءظن نگاه کرد. کشورهایی که امروز
بیشترین بخش این سرمایه رادارند یعنی امریکا و بعضی کشورهای اروپایی،
اینها بیشترین جنایتها را در دنیا نسبت به بشریت انجام
دادهاند.