نسخه چاپی
سیداسماعیل یزدانپناه
عضو اتاق بازرگانی ایران
بحث حذف معافیت مالیات بر ارزش افزوده
کالاهای وارداتی و تاثیر آن بر بازار داخلی مطرح است. باید عوارض واردات
هنگام واردات وضع شود، زیرا سیستم مناسبی برای تعیین ارزش افزوده نداریم.
مالیات بر ارزش افزوده معمولا باید در انتهای زنجیره گرفته شود ولی
متاسفانه آن را در هر مرحله میگیرند در مورد واردات نیز باید عوارض گرفته
شود که آن هم باید در ابتدای زنجیره باشد و دولت می تواند از آن برای تنظیم
بازار، تنظیم واردات، حمایت از تولید و غیره استفاده کند.
اما سوال
اینجاست که مالیات بر ارزش افزوده با این سبک مناسب است. واقعیت این است که
این نوع مالیات فشار مضاعفی به تولیدکننده وارد میکند و به نظر میرسد تا
زمانی که یک سیستم درست و مشخص نداشته باشیم، نمیتوان در مورد مالیات بر
ارزش افزوده به شکل فعلی عمل کرد چراکه عواقب آن بیشتر از فواید آن است.
دولت
میتواند سیاستهای خود را در مورد عوارض واردات اعمال کند اما تا زمانی
که ما سیستم ارزش افزوده را در یک بستر مناسب و شفاف اعمال نکردیم و هنوز
در مورد شیوه آن سوال وجود دارد، میتواند مشکلساز باشد چراکه در هر
معاملهای که انجام میشود مالیات بر ارزش افزوده گرفته میشود. سیستمها
یک پارچه نیستند و سازمانها باهم ارتباط ندارند، تا زمانی که بستر فراهم و
شرایط شفاف نشود و بین سازمان صمت، گمرکات، سازمان جهاد کشاورزی، راه و
ترابری، انبارداری و ... ارتباط یکپارچهای شکل نگرفته و دیتابیس واحدی
نداشته باشیم؛ این تصمیمات برای بازار شوکآور بوده و در شرایط فعلی
میتواند در بازار اثر منفی بگذارد. بنابر این ابتدا باید بستر را فراهم
کرده و بر اساس سیاستهای دولت و تنظیم بازار و حمایت از تولیدکننده، عوارض
واردات را تنظیم کنیم. اگر این بسترها برای ارزش افزوده مشخص شود،
میتوانیم در آینده کارهای مشابهی را انجام دهیم ولی امروز و در این شرایط
به نظر میرسد برای بازار شوکآور خواهد بود که تاثیر مثبتی نخواهد داشت.
نکته
مهم تاثیر این موضوع بر اقشار کمدرآمد است. باید یک سیستم مناسب برای
اقشار کمدرآمد جامعه وجود داشته باشد تا به صورت مستقیم و غیرمستقیم از
سفره و سبد غذایی آنها حمایت کند. چون این سیستم وجود ندارد، همه فشارها در
نهایت به مصرفکننده نهایی میرسد و سفره اقشار آسیبپذیر در حال کوچک شدن
است. در این مورد باید اقلام ارزانقیمت وارد شود تا دست کم تغذیه این
اقشار تامین شود. برای مثال برنج ارزان قیمت وارد شود تا این کالا که از
اقلام مهم در سبد خانوار از مصرف خانوارها حذف نشود. ابتدا باید بستههای
حمایتی برای اقشار کمدرآمد وجود داشته باشد و بعد تصمیمات این چنینی
گرفته شود. با این سیاستها فشارهای مستقیم به مصرفکننده نهایی وارد
میشود. طبیعی است که اقشار کم درامد جامعه فشار بیشتری را متحمل شده و
احتمال دارد برخی اقلام مهم از سبد کالایی آنها حذف شود.
اخذ مالیات بر
ارزش افزوده از کالاهای وارداتی هم در نهایت به مصرفکننده منتقل میشود،
چراکه کسی که سرمایهگذاری میکند طبیعی است که انتظار سود از سرمایهای که
گذاشته را دارد. هرگونه هزینه سربار از مصرفکننده گرفته میشود. هیچ
سرمایهگذاری با تقبل این مالیات تن به ضرر نمیدهد. بنابراین تصمیمات باید
کارشناسی شده و عجولانه نباشد. در شرایط کنونی بازار و جامعه تحمل این
شوکها را ندارد. در شرایط آرام دولت میتواند تصمیماتی بگیرد اما در این
شرایط بحرانی باید با دقتتر عمل کنیم تا بازار دچار شوک نشود.
به عنوان
مثال برای حمایت از اقشار کم درامد میتوانیم واردات را به سمت برنج ارزان
قیمت ببریم و برای برنج گران قیمت عوارض بیشتری ببندیم. طبیعی است که
برنجهای با کیفیت و گران را اقشار کمدرآمد استفاده نمیکنند. بنابراین
میتوانیم روی کالاهای گران عوارض یا مالیات بر ارزش افزوده ببندیم. اما
حتما باید به فکر اقشار کم درآمد باشیم و برای کالای ضروری و ارزان قیمت
این عوارض را اعمال نکنیم. یعنی نباید مالیات بر ارزش افزوده را عام کرد و
به همه کالاها اختصاص داد، دست کم باید گام به گام پیش رفت و ابتدا آن را
در مورد کالاهای لوکس اعمال کنیم. اگر غیر از این عمل کنیم بازار دچار شوک
میشود.