اگر «عنابستانی»، نمایندهای که نام او و «سیلی بر صورت سرباز» همنشین ابدی است (!) از روی عصبانیت گفت: «قالیباف در سودای ریاست جمهوری است» ما از روی ظاهر و باطنِ برخی رخدادها به ضرس قاطع میگوییم: «قالیباف تا رئیس جمهور نشود دست بردار نیست!» کما این که محسن رضایی نیز دست بردار نبوده و نیست
آفتاب یزد - رضا بردستانی:
اگر «عنابستانی»، نمایندهای که نام او و «سیلی بر صورت سرباز» همنشین
ابدی است (!) از روی عصبانیت گفت: «قالیباف در سودای ریاست جمهوری است» ما
از روی ظاهر و باطنِ برخی رخدادها به ضرس قاطع میگوییم: «قالیباف تا رئیس
جمهور نشود دست بردار نیست!» کما این که محسن رضایی نیز دست بردار نبوده و
نیست. اصلا وقتی از «حسین کنعانی مقدم» پرسیدیم: «مجلس، قالیباف را جدی
نگرفته یا قالیباف مجلس را؟» پاسخ شنیدیم: «همان گونه که رستم قاسمی
نتوانست خود را از فضا و ذهنیتِ «وزارت نفت» دور کند، طبیعتاً محمدباقر
قالیباف نیز همچنان خود را یک رئیس جمهورِ بالقوه دانسته و اگر به
سخنرانیها، آیند و روندها و مصاحبههای او و نیز ژستی که پیشروی
دوربینها میگیرد دقت کنید خواهید دید او یک پای ماجراهای اجرایی است و
هرچه میگوید رنگ و بوی دستورات اجرایی دارد به همین دلیل است که گمان
میکنید قالیباف چندان به فضای مجلس آشنا نیست! »کنعانی مقدم از
این نیز پیشتر رفته میگوید: «اصلا جای رئیسی مجلس است و جای قالیباف ریاست
جمهوری به این دلیل که تجربیات اجرایی قالیباف نیز مویدِ همین مسئله است.»
> قالیباف ول کنِ پاستور نیست؟ خردادِ سالِ ۱۴۰۱ که از راه برسد معلومِ
همگان خواهد شد وقتی میگوییم: «قالیباف ول کنِ پاستور نیست» یعنی چه؟! از
خرداد ۱۴۰۱ به بعد قطعاً با گفتمان دیگری از سوی قالیباف و یارانِ او
مواجه خواهیم شد؛ همانهایی که همچنان زیر گوش آقای رئیس زمزمه میکنند و
برای گوشه گوشهی پاستور نقشه میکشند. از این که بگذریم؛ اصولاً چهرههایی
چون محمدباقر قالیباف از آن جایی که خود را مستحقِ نشستن بر کرسی
عالیترین مقام اجرایی کشور میدانند به طور طبیعی از آن فضا و ذهنیت نیز
خارج نمیشوند؛ درست مثل احمدینژاد که همچنان خود را مستحقترین فرد برای
رئیس جمهور بودن میداند (!) از این رو، مصاحبه ها، سخنرانی ها، در برابر
خبرنگاران قرار گرفتن ها، راهکار ارائه دادنها و حتی سفرها به خودی خود
میشود حاشیههایی پررنگتر از متن که اگرچه پای دیده شدن در میان است اما
در پس زمینهی این دیدهشدنها، هزینههایی وجود دارد که چندان لزومی به
پرداختِ آنها حس نمیشود. > کتابی که حاشیه ساز شد! انتشار
یک تصویر کافی بود تا بلوایی به پا شود؛ یکی به تفسیر زبانِ بدن پرداخت،
آن دیگری از نحوهی نشستن تا اخمی که روی صورت قالیباف جا خوش کرده نوشت و
در نهایت نگاهها رفت سمتِ قالیچهای که دادند و کتابی که گرفتند! کاربران
شبکههای مجازی و فعالان سیاسیِ منتقدِ رئیس مجلس نیز به اصطلاح، حسابی از
خجالت قالیباف درآمدند اما معلوم بود مثل سفرِ به مسکو، بالاخره یک نفر
پیدا خواهد شد که ماجرا را فیصله بدهد. این بار قرعه به نامِ «عمویی»،
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اصابت میکند تا در واکنش به حواشیِ سفر
قالیباف به ترکیه و هدیهای که داد و کتابی که با امضای «رجب طیب اردوغان»
تحویل گرفت بگوید: «رئیس مجلس در دیدار با اردوغان تاکید کرد ما دنیا را
تنها در ۵ کشور غربی عضو دائم شورای امنیت محدود نمیدانیم و این موضوع
مورد توجه آقای اردوغان قرار گرفت و کتابی که توسط خود او با همین موضوع
نوشته را به رئیس مجلس هدیه داد. این هدیه ارتباطی به هدایای دوجانبهای که
هیئتهای دیپلماتیک طبق پروتکلهای مرسوم به یکدیگر تقدیم میکنند، ندارد.
هم ارزش ریالی که درباره تابلویی که به آقای اردوغان اهدا شد مطرح شد
غیرواقعی است و هم هدیهای که رئیسجمهور ترکیه به آقای قالیباف اهدا کرد،
کتاب نبود و یکی از صنایع دستی ترکیه بود.» اما این تمام ماجرا نیست! طبیعیترین
مسئلهای که میتوانیم بر آن دست بگذاریم آن است که، حقایقِ این سفر به
این زودیها برملا نخواهد شد اما میتوان به همان عکس جنجالی اشاره کرد و
به چندین و چند مسئله پرداخت: - نخست این که دیدار با اردوغان از همان
دست دیدارهای هماهنگ نشده بوده، طبیعتاً با شناختی که از اردوغان داریم
نمیتوانیم برخورد بهتری نیز انتظار داشته باشیم. - دو دیگر این که
قالیباف برای شرکت در یک اجلاس راهی ترکیه میشود؛ شانزدهمین کنفرانس
اتحادیه مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی که به طور طبیعی ارتباطی
به اردوغان و حوزهی ریاست جمهوری پیدا نمیکند و اما احساس میشود بازهم
برخی اصرارها و ناهماهنگی ها، این بار هم برای «دکتر خلبانِ بهارستان نشین»
دردسرآفرین شده است. - اصلاً بیاییم و دیپلماتیک به موضوع نگاه کنیم،
گیریم قالیباف یکی از محبوبترین مقامات جمهوری اسلامی ایران که میدانیم
نیست، اردوغان بر اساس آموزههای دیپلماتیک به این دیدار، حاشیهای و
غیررسمی نگریسته و در میانهی گرفتاریهایی که داشته چند دقیقهای هم صرف
عکس گرفتن با قالیباف شده، ماحصل موضوع که بهتر از این نمیشود- چهارم و
مهمتر از همه، اردوغان خود را بهترین، مقتدرترین و کارآمدترین رهبر
سیاسی جهان میداند طبیعی است که در این حال و هوا وقتی با رئیس پارلمان یک
کشور مواجه میشود مغرور و با تبختر و شاید به دور از عرف رفتار کند اما
هیچکدام از اصول دیپلماتیک را زیر پا نگذاشته، حتی پرچم که برای برخی شبهه
ایجاد کرده بود. - پنجم، بازگردیم به ماجراهای سفر به مسکو، محمدجواد
ظریف در توضیحات خود آن گاه که وزارت امور خارجه مقصر دانسته شد به یک
موضوع خیلی مهم اشاره میکند: «پروتکل ملاقات روسای مجالس» موضوعی که نباید
از نظر دور داشت این که بسیاری از کشورها عملاً برخی پروتکلهای دیپلماتیک
را سختگیرانه و برخلاف ما که ساده انگارانه از کنارش میگذریم رعایت
میکنند کما این که در ابعادی بینالمللی نیز بارها شاهد آن بودهایم حال
اگر همین مسئله یعنی «پروتکل ملاقات روسای مجالس» را هم اصل و مبنا قرار
دهیم ایراد اصلی متوجه قالیباف است که به قول آقای مهاجرانی «از دیپلماسی
سررشته ندارد.» > ترکیه درست مثل مُسکو! این روزها که همچنان
سفر قالیباف به ترکیه به یکی از پرحاشیهترین مباحث در فضاهای مجازی و
شبکههای اجتماعی بدل شده، بیتردید ذهن به سمتِ سفری خواهد رفت که در بهمن
۱۳۹۹ رخ داد، درست ۵ ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری که همگان یقین
داشتند قالیباف یکی از نامزدهای اصلی ریاست جمهوری است که اگرچه این یقین
قلبی به واقعیت عینی بدل نشد اما برای قالیباف که در نظر او «مرغ همچنان یک
پا دارد» - سفری که به مسکو انجام شد و عدمِ ملاقات با ولادیمیر پوتین،
حاشیههایی پررنگتر از متن و هزینههایی صرفاً دیپلماتیک به دنبال داشت. ۱۹
بهمن ۱۳۹۹، در حالی که نخستین سفر خارجی محمدباقر قالیباف میتوانست
دستاوردهای رسانهای بهتری برای او در بر داشته باشد به دلیل برخی ناشی
بازیها و مشاورههای اشتباه به یکی از تلخترین سفرهای رئیس مجلس شورای
اسلامی بدل شد؛ موضوعی که چندماه بعد و این بار در سفر به ترکیه، به
گونهای دیگر رخ داد و تکرار شد. خبر دیدار قالیباف با پوتین، صبح شنبه
۱۸ بهمن ۱۳۹۹ به سرعت رسانهای شد. حامیان قالیباف حتی توئیتهای مربوط به
این سفر را با هشتگ معتمد نظام همرسانی کردند. عصر این روز اما اعلام شد
که دیدار، به دلیل پروتکلهای ویژه کرملین در دوران کرونا ملغی شده و پیام
را یک نماینده به پوتین تحویل میدهد. در همان زمان مجتبی توانگر، عضو
کمیسیون اقتصادی مجلس ادعا کرده بود قالیباف پروتکل مربوطه را نپذیرفته است
اما توضیحات وزیر وقت امور خارجه، محمدجواد ظریف، در مصاحبهای که گفته
بود: «البته هم پروتکلهای کرونایی و هم پروتکل ملاقات روسای مجالس، در
واقع امکان ملاقات با آقای پوتین را فراهم نمیکرد و این را هم ما از ابتدا
به دوستانمان در مجلس گفته بودیم. وزارت خارجه تلاشش را هم کرد، سفیر ما
هم تلاشش را کرد.» چنین به ذهن متبادر میسازد که واقعیت امر چیز دیگری
بوده است. در همان زمان رسانههای رسمی و نزدیک به اصولگرایان اعلام
زودهنگام این دیدار از سوی نزدیکان فکری قالیباف - شما بخوانید مشاوران وی -
را «اشتباه راهبردی» رئیس مجلس عنوان کردند و به او متذکر شدند تا حداقل
در انتخاب مشاور تجدید نظر و دقت بیشتری کند. یکی از کسانی که
هزینههای این ماجرا را بالا برد «مهدی محمدی»، مشاور قالیباف در امور
راهبردی بود که ابتدا در توییتر، او را «امین» نامید و از ادامه چنین
تعاملاتی با چین و اروپا خبر داد اما بعد از عملی نشدنِ آن دیدار موجی از
حملات را شاهد بود! اگر چه محمدی کوتاه نیامده در توئیتی نوشت: «این حواشی
به این ماموریت تاریخی لطمهای نمیزند. عقب انداختن این سفر مطلقا کار
دشواری نبود اما پیام باید در همین زمان خاص منتقل شود...» عباس عبدی
تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب هم در توئیتی مینویسد: «قصد تحقیر ندارم فقط به
دو اشکال قالیباف اشاره میکنم. ۱- بجای این که زندگی و فعالیت عادی خود را
انجام دهد همه کارهایش معطوف به انتخابات است. لذا کارهایش همیشه مصنوعی و
خراب میشود. ۲- مشاورانش از خودش خیلی ضعیفترند. مشاور محترم، لطفا آقای
رئیس را از این توییت بیخبر نگذار.» این دو سفر، تبدیل به خاطره شد،
خاطراتی تلخ اما نجابت عدهای اگر نبود، بعدِ سفرِ قالیباف به مُسکو، حتما
در سفرهای دیگر ملاحظاتی در نظر گرفته میشد گو این که شاید و زین پس،
ملاحظات سختگیرانهتری در نظر گرفته شود!