نسخه چاپی
وحید جلال زاده
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم
مدتی است مهاجرت نخبگان به چالشی جدی
تبدیل شده در حالی که هیچ ایرانی، علاقه مند به خروج از کشور نیست و اگر
کسی از ایران خارج می شود، قطعاً مقدماتی داشته است. باید ببینیم چرا نخبه
های علمی و اقتصادی، علاقمند و مجبور میشوند کشور را ترک کنند و فعالیت
علمی یا اقتصادی .. خود را در جای دیگری انجام دهند. اینها کسانی هستند که
فعالیتشان در داخل میتوانند موجب کارگشایی و کارآفرینی شود اما ترجیح می
دهند به کشورهای همسایه و اروپایی بروند. این معلول است و باید به علت ها
بپردازیم. چه علتی باعث میشود نخبه کشورش را ترک کند؟
باید علتها را
موشکافی کنیم و به جواب درستی در این زمینه برسیم. نخبگان علمی به دنبال
فضای آرام و با ثبات برای کارهای خودشان هستند. در درجه اول باید ببینیم در
نگاه مسئولین و مدیران چقدر باور به توانایی نخبگان وجود دارد. آیا بدون
شوآف و نمایش باور داریم که می توانیم مشکلات کشور را در داخل حل کنیم؟ آیا
نخبگان را پیشقراولان و افسران حل مشکلات میدانیم؟ مقام معظم رهبری بارها
فرمودند مشکلی نیست که اگر آن را به جوانها و دانشگاه ها ارجاع دهیم از
حل آن عاجز باشند. آیا این ادراک در تمامی مدیران ما وجود دارد؟ آیا نخبگان
در مواجهه با مدیران ارشد و میانی این حس را دارند که آنها حل مشکل را در
دست نخبگان میدانند؟
از سوی دیگر در سالهای اخیر باورمندی به توانایی
های داخلی کشور کاهش یافته، نگاه ما به بیرون و احساس این بوده که حل
مشکلات کشور را باید در خارج از کشور جستجو کنیم. این از جمله علت هایی است
که نخبه علمی و اقتصادی ترجیح میدهد به خارج از کشور مهاجرت کند. باید
برای نخبگان علمی آرامش ایجاد کنیم و ثبات را در فضاهای علمی، دانشگاهی و
تحقیقاتی مهیا کنیم. باید باورمندی و ادراک اینکه نخبگان علمی پیشران
پیشرفت و توسعه کشور هستند را در مدیران تقویت کنیم. آن وقت تعداد نخبگانی
که به هر دلیل میخواهند کشور را ترک کنند بسیار کاهش پیدا خواهد کرد.
به
ندرت هستند کسانی که به خاطر مسائل مادی و اینکه مثلا در خارج از کشور به
لحاظ مالی بیشتر به آنها رسیدگی میشود، مهاجرت می کنند. البته ممکن است که
همین امر علت برخی مهاجرت ها باشد ولی فراوانی اش در بین قشر فرهیخته و
دانشگاهی زیاد نیست.
ایرانیان خارج از کشور معتقدند جلساتی که با آنها
برگزار میشود تصنعی و نمایشی است و آنها کمتر شاهد حل مشکلاتشان بوده اند.
قوانین ما در مورد ایرانیان خارج از کشور بسیار خلا دارد و سیاستمان بسیار
متناقض اسست.
نگاه دستگاه های مختلف به ایرانیان خارج از کشور یکسان
نیست و بدقولی هایی در دوره های گذشته نسبت به آنها دیده شده که آنها را
نسبت به ما بیاعتماد کرده است؛ از بحثهای خرد سربازی تا سرمایهگذاریهای
اقتصادی کلانی که می توانیم از طریق آنها جذب کنیم که در این مورد هم
کارنامه ضعیفی داشتیم. در حالی که اگر ما نگاه درستی به آنها داشته باشیم
قطعا می توانیم از ظرفیتهای علمی، اقتصادی و فرهنگی آنها به نفع منافع ملی
سود بجوییم اما متاسفانه عملکرد ضعیفی در این بخش داشتیم.