کد خبر: ۷۴۲۷
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۱:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
«حسن روحانی» هشت سال پیش کلید به دست آمد و مدعی شد که می‌تواند قفل مشکلات مردم را باز کند، قسم جلاله خورد که اگر مشکلات کشور راه‌حل نداشت هرگز پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری نمی‌گذاشت.

او تحریم‌ها را بهانه‌جویی دولت می‌دانست و می‌گفت معضلات اساسی اقتصاد کشور و حتی سایر بخش‌ها در درجه اول به ضعف مدیریت اقتصادی دولت برمی‌گردد. روحانی حتی اثرگذاری تحریم‌ها را هم ناشی از عدم تدبیر و پیشگیری دولت احمدی‌نژاد در برابر تحریم‌ها می‌دانست و می‌گفت که مسئولان کشور باید می‌دانستند که آغاز تحریم‌ها، نتایجی این‌چنین به دنبال دارد، دولتی که می‌بیند به سمت تحریم‌ها می‌رود، باید برای شرایط تحریم برنامه‌ریزی کند.
وی همچنین پیش از روی کار آمدن وعده‌های اقتصادی متنوعی داده بود؛ از افزایش حقوق کارگران بر اساس نرخ تورم تا بی‌نیاز کردن مردم از یارانه 45 هزار تومانی، از نجات اقتصاد و احیای اخلاق تا بازگرداندن پاسپورت ایرانی به جایگاه خود، اینکه چرخ اقتصاد و چرخ سانتریفیوژها را با هم می‌چرخاند، به مردم و به‌خصوص زنان و جوان آزادی، امنیت و البته آینده‌ای روشن می‌دهد و هزار وعده وعیده دیگر، هیچ‌یک محقق نشد.
وعده‌هایی که هرگز محقق نشد
و روی زمین ماند
با این وجود حالا بعد از‌ترک پاستور آمار و ارقام‌ رسمی ‌نشان می‌دهد که وی نه تنها وعده‌های خود را عملی نکرده بلکه در شرایطی نهاد ریاست‌جمهوری را به آیت‌الله رئیسی واگذار می‌کند که کشور در شرایطی به‌مراتب بدتر از سال 92 قرار دارد. گذشته از تنزل جایگاه ایران در عرصه دیپلماسی و شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی، تنها شاخص‌های اقتصادی بیانگر شرایط کشور است.
برای مثال، روحانی زمانی دولت را تحویل گرفت که تورم کشور در بدترین حالت آن
30 درصد بود اما اکنون نرخ تورم در بدترین شرایط در 60 سال گذشته رقم 44 درصد را نشان می‌دهد و برخی کالاها و اقلام مصرفی رشدی 700 درصدی را تجربه کرده است.
در حوزه ساخت و ساز مسکن که یکی از ضروریات کشور است، به گفته شخص روحانی در سال گذشته «متوسط قیمت اجاره هر متر آپارتمان در تهران رشدی حدوداً دو میلیون تومانی داشت...» که البته از سال گذشته تاکنون این شرایط بدتر هم شده و علاوه بر کاهش 50 درصدی ساخت‌وساز، قیمت مسکن رشد بیش از 100 درصدی را نشان می‌دهد.
یکی دیگر از عرصه‌های اقتصادی هم که در یک سال گذشته موجب سردرگمی‌و از دست رفتن سرمایه‌های بخش قابل توجهی از جامعه شد، مسئله بورس و بازار سرمایه بود. در حالی که مقامات دولتی در یکی دو سال گذشته با تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بورس، موجی از ورود سرمایه‌ها به این بازار را رقم زدند اما نزولی شدن یک‌باره شاخص کل بورس در میانه‌های سال 99 و خروج یک شبه نقدینگی که عموما از سوی شرکت‌های دولتی صورت گرفت، موجب شد تا بسیاری از مردم به‌ویژه دهک‌های پایین جامعه، اندک سرمایه‌های نقدی خود را که بعضاً با گرفتن قرض و یا فروش وسیله نقلیه خود به بازار سرمایه تزریق کرده بودند، از دست رفته ببینند.
اعتماد به آمریکا، بزرگ‌ترین اشتباه
اما شاید برجسته‌ترین و در عین حال خسارت‌بارترین بخش کارنامه دولت 8 ساله روحانی توافق هسته‌ای یا همان برجام بود که او طی این سال‌ها با خوش خیالی محض و اعتماد و امید به آمریکا تمام ظرفیت‌های داخلی و بین‌المللی کشور را به بهانه واهی ثمربخشی اعجازگونه آن معطل کرد و هر نوع تصمیم‌گیری درباره مسائل کشور را به این توافق و اجرای آن منوط گردانید.
روحانی راه تعامل با جهان را از رهگذر مذاکرات با قدرت‌ها می‌دید و در این رهگذر یک باور داشت؛ اینکه: «مذاکره با آمریکایی‌ها راحت‌تر از مذاکره با اروپایی‌هاست؛ بسیاری از اروپایی‌ها آقا اجازه می‌خواهند، اما آمریکایی‌ها به قول معروف کدخدا هستند پس اگر با کدخدا ببندیم راحت‌تر هستیم تا اینکه به سراغ یک مقام پایین‌تر برویم».
دولتی که با نگاهی بر مبنای اعتماد به آمریکا معتقد بود، امضای جان کری تضمین است و با رسیدن به توافق هسته‌ای، می‌توان به یک توافق برد- برد دست یافت، به دیوار سست بیگانگان تکیه کرد. دیواری که اگر فرو نمی‌ریخت جای تعجب داشت اما تاوان این اعتماد و خوش خیالی را ملت ایران با تحمل مشکلات بی‌شمار اقتصادی و اجتماعی پرداختند.
رهبر معظم انقلاب در روزهای اخیر در دیدار رئیس‌جمهور دولت یازدهم و دوازدهم و مسئولان هم گفتند که در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد و آنها کمک نمی‌کنند و هرجا که بتوانند ضربه خواهند زد و اگر جایی هم ضربه نمی‌زنند به این دلیل است که نمی‌توانند. رهبر انقلاب اسلامی همچنین تأکید کردند که مطلقاً نباید برنامه‌های داخلی را به همراهی غرب منوط کرد زیرا حتماً شکست خواهد خورد.
اصرار بر مسیر غلط و پر خسارت
به‌رغم توصیه‌ها و هشدارها
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور و اعضای دولت افزودند: هر جا که کارها را منوط به غرب و مذاکره با آن و آمریکا کردید ناموفق بودید و هر جا که بدون اعتماد به غرب، حرکت و از آنها قطع امید کردید موفق بودید و پیش رفتید.
رهبر انقلاب اسلامی در گذشته نیز بارها به دولتمردان درباره اعتماد به غرب هشدار داده بودند، اما متأسفانه بی‌توجهی به این هشدارها، موجب شد تا دولت هشت سال عمر و وقت خود و یک ملت هشتاد و چند میلیونی را صرف مذاکراتی بدون نتیجه کند.
توصیه‌های دلسوزانه رهبر انقلاب به دولتمردان برای حل مشکلات مردم و کشور از همان دیدار اول دولتمردان در سال 92 با مقام معظم رهبری وجود داشت. رهبر معظم انقلاب در نخستین دیدار هیئت دولت یازدهم هم، ضمن تببین شاخص‌های مهم دولت مطلوب، ازجمله سلامت اعتقادی و اخلاقی، خدمت به مردم، عدالت، سلامت اقتصادی و مبارزه با فساد، قانون‌گرایی، حکمت، خردگرایی و تکیه بر ظرفیت درونزای کشور از آقای روحانی و سایر مسئولان دولت خواستند تا «اقتصاد و علم را در اولویت قرار دهند و با مهار تورم، تأمین نیازهای اساسی مردم، رونق تولید و ایجاد تحرک و آرامش در عرصه اقتصادی، امید مردم به آینده را استمرار و افزایش دهند!»
عبرت نگرفتن از اعتماد به آمریکا
تلخ‌تر از اصل این اعتماد
اما متأسفانه دولت از همان ابتدا به جای توجه به رونق تولید، مهار تورم، تامین نیازهای اساسی مردم و همه توصیه‌هایی که رهبری داشتند، به سمت مذاکره با غرب و آمریکا رفت، آن هم مذاکره‌ای که بسیاری از اساتید دانشگاه، کارشناسان و متخصصان این حوزه معتقدند عزتمندانه و قدرتمندانه نبود و به گفته خود مسئولان دولتی در نهایت هیچ عایدی برای کشور نداشت.
تأسف‌آورتر اینکه رئیس دولت یازدهم و دوازدهم تا روزهای آخر هم تلاش داشت از طریق مذاکره و با نگاه به غرب و آمریکا گره‌گشایی کند. به‌رغم اینکه دولت جدید آمریکا هم نشان داد خدعه‌گر، عهدشکن و غیرقابل اعتماد است و در مذاکرات چند ماه اخیر هم اعلام کرد حاضر نیست تضمین بدهد که دوباره عهدشکنی نمی‌کند! با این وجود آقای روحانی در همین مدت بارها ادعا کرد توافق در دسترس بود و مصوبه آذرماه سال گذشته مجلس مانع از توافق شد.
چگونه می‌شود مطابق تجربه، خدعه‌گری آمریکا ثابت شده باشد و نخواهد تضمین هم بدهد، اما کسی ادعا کند توافق در دسترس بود؟ جز به‌واسطه اعتماد بلا وجه و میل به مالباختگی دوباره؟! چرا در حالی که بایدن اصرار دارد همان دشمنی کور دولت ‌ترامپ را ادامه دهد، آقای روحانی سعی کرد برای دولت آمریکا اعتبار و اعتماد دست و پا کند؟! عبرت نگرفتن و اصرار بر اعتماد به آمریکا، تلخ‌تر از اصل این اعتماد است.
موضوعی که هرچند محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت تدبیر و از معماران اصلی برجام نیز در حاشیه نشست دیروز با یک ادعا قصد داشت آن را انکار کند اما ده‌ها سند در تاریخ مذاکرات برجام و پس از آن وجود دارد که این خوش‌خیالی و اعتماد محض دولتمردان تدبیر و امید به آمریکا را ثابت می‌کند.
یک اعتراف و یک ادعای عجیب ظریف!
ظریف دیروز در اعترافی عجیب هرچند دیرهنگام اساس اعتماد در روابط بین‌الملل را بی‌پایه و اساس دانست و گفت: روابط بین‌الملل محل اعتماد کردن نیست حتی به هیچ کشور همسایه‌ای هم نمی‌شود اعتماد کرد!
این اعتراف دیرهنگام ظریف در حالی مطرح شد که وی با طرح این ادعا که «هیچ یک از مذاکره‌کنندگان به آمریکا اعتماد نکردند»، گفت که بدعهدی آمریکا و اروپا نشان‌دهنده مذاکره بد ما نیست بلکه نشان می‌دهد برخی کشورها در دنیا هستند که به مقررات بین‌المللی علی‌رغم ادعاهایشان متعهد نیستند.
ظریف البته برای آیندگان هم توصیه داشت و گفت ضمن اینکه باید با چشم باز با دنیا تعامل کنیم، به هیچ‌کس نباید اعتماد کنیم زیرا روابط بین‌الملل محل اعتماد نیست و نمی‌شود به نزدیکترین همسایه و دوست و متحد هم اعتماد کرد.
ظریف در حالی در آخرین اظهارات خود ادعا کرد که هیچ یک از مذاکره‌کنندگان به طرف‌های غربی و آمریکایی اعتماد نکردند که معاونش در زمان امضا برجام در واکنش به انتقادها از توافق صورت گرفته گفته بود امضا کری تضمین است!
ظریف همچنین اواخر آذرماه ۹۵ در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که به‌صورتی خصوصی برگزار شده بود و بعدا نمایندگان متن آن را منتشر کردند با صراحت گفته بود که اشتباه ما این بود که استراتژی خودمان را بر این گذاشتیم که تنها با دولت آمریکا مذاکره کردیم.
ظریف گفته بود: «من اشتباه کردم، براساس یک توافقی که (با آقای کری) کردیم، ما استراتژی خودمان را کنار گذاشتیم و بر مبنای آن توافق آمدیم آن را اعلام کردیم که تبدیل شد به موضع جمهوری اسلامی. من این را می‌پذیرم من اشتباه کردم... ما نباید بر اساس حرف این بابا (جان کری) عمل می‌کردیم... ولی این‌ کار را کردیم.»
ظریف که تا مدت‌ها رسانه‌های دولتی از او به‌عنوان «قهرمان دیپلماسی» یاد می‌کردند برخلاف تمجیدهای علنی خود از عاقبت برجام در مصاحبه‌ای با CNN نیز اعتراف کرده که در مورد آمریکا اشتباه کرده است.
مردم و خسارت سنگین
«توهم مهارت بی‌نظیر ظریف در دیپلماسی»
۲۹ مرداد ۹۷ در حالی که حدود دو هفته از آغاز دور اول تحریم‌های ثانویه می‌گذشت، محمدجواد ظریف در مصاحبه اختصاصی با شبکه سی‌ان‌ان بار دیگر به‌طور تلویحی به غافلگیری‌اش از تحریم‌های آمریکا‌ اشاره کرد و اظهار داشت: ‌«احساس می‌کردیم آمریکا حداقل این مسئله را یاد گرفته است که تحریم‌ها تنها موجب فشار اقتصادی بر ایران می‌شود و هیچ‌گونه دستاورد و نتیجه سیاسی مورد انتظار واشنگتن را به‌همراه ندارد. من تصور می‌کردم آمریکایی‌ها این درس را گرفته‌اند، ولی متأسفانه من اشتباه می‌کردم.»
ظریف همچنین ۷۰ روز بعد از خروج آمریکا از برجام و تعیین فرصت چندهفته‌ای از سوی حسن روحانی برای به نتیجه رسیدن مذاکره با اروپایی‌ها، با انتقاد از سه کشور اروپایی حاضر در برجام گفت که آنها تاکنون هیچ اقدام عملی برای حفظ توافق هسته‌ای و تامین منافع ایران نکرده و صرفا به بیان موضع پرداخته‌اند. یک روز پس از این اظهارنظر ظریف در پاسخ به سؤال خبرنگار سی‌ان‌ان اظهار کرد ادامه مذاکره هسته‌ای در شرایطی که تحریم‌ها رفع نشده بود می‌تواند یکی از اشتباهات تیم مذاکره‌کننده در نظر گرفته شود؛ اظهارنظری که البته قبلاً هم کارشناسان بر آن تأکید کرده بودند.
«محمدجواد ظریف» همچنین در تابستان ۹۴ در نشست بررسی برجام در شورای راهبردی روابط خارجی تأکید کرد: «به شما اطمینان می‌دهم آمریکا نمی‌تواند از برجام خارج شود!»، اما آمریکا در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ بدون هیچ هزینه‌ای از برجام خارج شد.
کارشناسان تأکید داشتند که برجام به لحاظ حقوقی حتی یک توافق نجیبانه هم نیست و صرفاً یک معامله است. به همین خاطر تیم حقوقی ایران عملاًً امکان استفاده از آن را در شکایت علیه آمریکا نداشت و ناچار به عهدنامه مودت استناد کرد.
دولت سیزدهم و تجربه تلخ اعتماد
به آمریکا و غرب
به عبارت دیگر، تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به ریاست ظریف، به دلیل توهم مهارت بی‌نظیر در عرصه دیپلماسی و عدم توجه به هشدارهای کارشناسان و صاحبنظران و همچنین اولویت دادن منافع فردی و جناحی بر منافع ملی و... موجب شد تا به‌جای تأمین منافع ملی، بیشتر موجبات بهره‌مندی طرف مقابل از منافع مذاکره و بالتبع ضربات و لطمات جبران‌ناپذیر به مردم کشور را فراهم کند.
اعترافات دیروز محمد جواد ظریف به عایدی تقریبا هیچ مذاکره‌کنندگان از اعتماد به آمریکا حاکی از آن است که نگرانی‌ها از هم‌نشینی با جنتلمن‌های میز مذاکرات نگرانی به جایی بود اما بی‌توجهی به این نگرانی‌ها 8 سال تمام کشور را معطل نگه داشت و خسارات فراوانی به کشور وارد کرد.
حال ملت و دولت سیزدهم از تجربه تلخ اعتماد به غرب و آمریکا در دولت‌های یازدهم و دوازدهم برخوردار است و باید بر اساس این تجربه پرهزینه، راه‌حل مشکلات را به‌گونه‌ای دیگر در پیش گیرد.
نام:
ایمیل:
* نظر: