امروزه شاهد آمارهایی در مورد سقوط جامعه به زیر خط فقر هستیم، وضعیتی که در کل اقتصاد و سایر حوزههای تاثیرگذار کشور حاکم است کار را به اینجا کشانده است.
وقتی خط فقر در اثر تورم شدید و ناکارآمدیهای مختلف و تصمیمات غلط تغییر پیدا میکند، کسانی که روی خط فقر بودند به . زیر خطر فقر میافتند و کسانی که بالای خط فقر بودند به روی خط فقر میآیند و با یک حرکت دیگر باز اینها جابهجا میشوند و وضعیتشان بدتر میشود. مادامی که اینگونه تصمیمگیریها حاکم باشد، این وضعیت برقرار است.
کشور ما نیازمند دولتی قوی و مدیریت همهجانبه است تا جنبههای گوناگون آن، همدیگر را تقویت کنند. تصمیمی اگر در حوزهی سیاست خارجی گرفته میشود باید اقتصاد را تقویت کند و همینطور تصمیم در حوزهی اقتصاد باید بتواند سیاست خارجی را تقویت کند. تعامل این سیاستها در مجموع باعث میشود که کشور بتواند در مسیر درستی پیش برود و تقویت شود و به تبع آن مانع پیش آمدن چنین وضعیتی شود.
متاسفانه سیاستهای ما در سطح کلان پراکنده و جزیرهای است و در نتیجه حوزههای مختلف نمیتوانند همدیگر را تقویت کنند که نتیجهی آن همین میشود که میبینیم. یعنی به جایی رسیدهایم که کارگران و بازنشستگان ما در زمرهی فقرا قرار گرفتهاند. با این وضعیت باید خدا را هم شکر کنیم که اتفاقی بدتر از این رخ نداده است. ما هم مردم خوبی داریم و هم به دلیل موقعیت جغرافیایی و امکانات خدادادی، وضعیت نسبتا مناسبی داریم. اگر اقتصاد شفاف، روشن و مشخص باشد که چه کسی چه کار میکند، چه درآمدی دارد، منشاء آن درآمد چه بوده و مسیری که طی کرده تا به آن برسد چه مسیری بوده، با این مشکلات کمتر مواجه خواهیم شد. اما وقتی اینها روشن نباشد همین که یکشبه قیمت اجناس تغییر میکند معلوم است که افرادی که امکانات و منابع دارند با یک تغییر قیمت آنی میتوانند یک شبه هم میلیاردر شوند.
تازه این روال معمول در چنین اقتصادی است و بدون رانت و فساد این وضعیت است؛ در صورتی که در کشور ما رانت و فساد بسیار زیاد است. واقعیت این است که افزایش یکشبه قیمتها باعث میشود افرادی که چندین خانه و ماشین و چندصد سکه دارند یکشبه میلیاردر شوند. نقطهی مقابل اینها هم افراد بسیاری داریم ازجمله کارگران و بازنشستگان که چون تغییر مثبتی در زندگی آنها اتفاق نمیافتد با تغییرات قیمتیِ اینچنینی سطح زندگیشان پایینتر میآید. یعنی کارگری که قبلا میتوانست با ده سال کار کردن و پسانداز ۵۰درصدی درآمد، به یک خانهی ۵۰ متری برسد حالا در وضعیتی گیر کرده که اگر ۵۰سال هم کار کند نمیتواند مسکنی تهیه کند.
پس کاملا روشن است افزایش ناگهانی قیمتها این وضعیت را به وجود میآورد. در کنار این، تاثیر رانت و رابطه را باید به افزایش ثروت عدهای اضافه کنیم.