بهنظر میرسد که عظیمترین پروژه نفتی دولت دوازدهم که ماهیت استراتژیک دارد و در این دولت نیز کلید خورده، طرح انتقال نفت خام گوره به جاسک و ساخت پایانه صادراتی بندرجاسک است. پروژهای که معادل 2 میلیارد دلار ارزش سرمایهگذاری آن است و با وجود تمام مشکلات ناشی از فشارهای اقتصادی و تحریمها بخش اصلی آن اجرا شده است.
بهنظر
میرسد که عظیمترین پروژه نفتی دولت دوازدهم که ماهیت استراتژیک دارد و
در این دولت نیز کلید خورده، طرح انتقال نفت خام گوره به جاسک و ساخت
پایانه صادراتی بندرجاسک است. پروژهای که معادل 2 میلیارد دلار ارزش
سرمایهگذاری آن است و با وجود تمام مشکلات ناشی از فشارهای اقتصادی و
تحریمها بخش اصلی آن اجرا شده است. بواسطه همین سرمایهگذاری هم گفته
میشود که نخستین محموله صادراتی از شرق تنگه هرمز، هفته آینده راهی
بازارهای جهانی نفت خواهد شد و این پروژه بهصورت رسمی افتتاح میشود. اما
این تمام ماجرای «گوره-جاسک» نیست. تورج دهقانی مدیرعامل شرکت مهندسی و
توسعه نفت (متن) که این شرکت بازوی اجرایی شرکت ملی نفت در بخش خشکی طرح
بوده در گفتوگویی با «ایران» به بیان جزئیات بیشتر طرح پرداخت.
شما بهعنوان راهبر طرح، آیا پروژه انتقال نفت گوره به جاسک و پایانه صادراتی آن را آماده افتتاح میدانید؟
بله. پیشرفت طرح اکنون در حدود 84درصد
است. احداث خط لوله کامل شده و مرکز انتقال نفت شماره دو که در فاز اول مد
نظر بود، برای ایجاد ظرفیت روزانه 300 هزار بشکه نفت تکمیل شده است. از
اوایل خردادماه تزریق نفت را به خط لوله شروع کردیم و نفت الان در حدود 200
کیلومتری جاسک است. امیدواریم ظرف روزهای آینده نفت به بندرگاه جاسک برسد و
طرح آماده بهرهبرداری در فاز نخست خود است.
اعتبار طرح چقدر بوده و تاکنون چه میزان از آن سرمایهگذاری شده است؟
اعتبار
طرح معادل 2 میلیارد دلار است؛ بخش قابل توجهی از این میزان سرمایهگذاری
انجام شده و قطعاً هزینه تمام شده صرفهجویی قابل توجهی را نسبت به اعتبار
مصوب خواهد داشت.
آیا اینکه گفته میشود تاکنون فقط 15 میلیون دلار سرمایهگذاری شده، درست است؟ آیا واقعاً در حال اجرای یک طرح موقتی هستید؟
خیر.
احتمالاً منتقدان با صنعت نفت و فعالیتهای آن ناآشنا بودهاند. برای
آنهایی که کار اجرایی انجام میدهند، خیلی از اظهارات ملموس نیست. یک طرح
مهندسی در مقیاس چند میلیارد دلار در شرکت ملی نفت ایران که فعالیتهای آن
مبتنی بر استانداردهای کیفی بینالمللی است، اجرا میشود و بخواهیم بگوییم
که یک طرح موقتی است، ادعای درستی نیست.این ثمره تلاش نیروهای مجربی است که
هر کدام گوشهای از کار را گرفتهاند و ظرف کمتر از دو سال این پیشرفت
چشمگیر را رقم زدهاند.
پس چرا گفته میشود که این طرح را فقط برای افتتاح نمایشی در روزهای پایانی دولت دوازدهم آماده کردهاید؟
شاید
به این خاطر که در ادوار گذشته کارهای ناموفقی انجام شده که سابقه آن قبول
اقدامات موفق را سخت میکند. در این طرح یک هزار کیلومتر خط لوله مقاوم به
خوردگی استفاده شده و این را نمیتوان موقت دانست. قرار است این خط لوله
حداقل40 تا 50 سال آینده برای مملکت ما کار کند و نفت را به پایانه جاسک
منتقل کند. این یک خط لوله انتقال نفت است که اکنون نفت خام در آن جریان
دارد و دیگر نمیتوان آن را متوقف کرد. این پروژه دائمی است.
سطح پروژه را در مقایسه با پروژههای مشابه دیگر سنجیده اید؟ آیا رکوردها واقعی است؟
بله.
نخست آنکه در سختترین شرایط کشور توأم با رکود و تحریمهای بینالمللی
میتوان فعالیتها را رونق داد. دوم آنکه یک طرح 2 میلیارد دلاری را
میتوان در کمتر از دو سال اجرا کرد که شاید کمتر کشوری تجربه این چنین
داشته باشد. سوم آنکه بهدلیل سختیهایی که از نظر تحریمها و فشارهای
بینالمللی داشتیم، هم مجبور شدیم و هم این عزم در بدنه اجرایی طرح شکل
گرفت که نه تنها از توان داخل استفاده شود بلکه حتی برای خلق توانمندی
داخلی اقدام شود. نتیجه این شد که بیش از 250 شرکت داخلی در این طرح فعال
بودند و بسیاری از کالاها برای اولین بار در ایران ساخته شد. اگر سؤال شود
که این طرح برای کشور چه داشت؛ تصورم این است که اگرچه خود طرح دارایی با
ارزشی خلق کرد، اما باور اینکه میشود با سختیها چنین دستاورد بزرگی را
کسب کرد؛ همین «باور به توانستن» به نظرم بزرگترین دستاورد این طرح است.به
هر دلیلی ما در تنگنا و تحت فشارهای خارجی همیشه بودهایم اما در سه سال
اخیر این فشارها بینظیر بود. حتی آنهایی که میگفتند «ما میتوانیم» هم به
نوعی ته دلشان قرص نبود. اما مصادیق و کارهای انجام شده، بزرگترین گواه
هستند که «ما میتوانیم». بنابراین مهمترین دستاورد این طرح، همین خلق
توانمندی و اعتماد به نفس بود که معتقدم حتی ارزش آن از خود طرح نیز بیشتر
است و در سالهای آتی میتواند پشتوانه بزرگی برای مدیریت و بهبود وضع
موجود باشد.
چه توجیهی برای ساخت این طرح نزدیک به 2 میلیارد دلاری در اوج تحریمها وجود داشت؟
اول
آنکه این طرح آرمان و هدف چند دهه اخیر کشور بوده و از سالها پیش قرار
بود عملیاتی و اجرا شود؛ اما در این دولت با جدیت بیشتری در دستور کار قرار
گرفت. در سه سال اخیر وارد مرحله اجرایی شد و گلوگاهها و بنبستها باز و
مشکلات اجرای آن حل و فصل شد. اینطور استنباط نشود که ما در تحریمها
تصمیم گرفتیم که آن را اجرا کنیم. این طرح متعلق به زمان پیش از تحریم و
تصمیم به اجرای آن برای پیش از این دوره سخت است. اما به هر حال این یک طرح
راهبردی برای کشور است و همه کشورهای منطقه نیز در این جهت یعنی
متنوعسازی مبادی صادراتی حرکت کردهاند.بعضاً گفته میشود که ما الان در
تحریم هستیم، صادرات اندک است و چه لزومی به اجرای چنین طرحهایی است. اما
سؤال اینجاست که آیا ما همیشه نمیتوانیم نفت بفروشیم؟ آیا ما دیگر نباید
به فکر بازگشت به بازار و بازپسگیری سهم بازار باشیم؟ اتفاقاً اگر دنبال
این راهبرد هستیم که باید هم باشیم؛ ایجاد مزیتهای رقابتی میتواند از
ابعاد گوناگون به این هدف و راهبرد کمک کند.در جهان انرژی که در آینده
رقابت بین عرضه کنندگان بیش از گذشته است و برای جلب مشتری باید پیشنهادهای
جذاب به واردکنندگان نفت داد، یکی از راهکارها این است که پایانهای داشته
باشیم که به آب های آزاد دسترسی دارد و هزینهها و ریسکهای تردد نفتکشها
از آن محل کمتر شود. بهتر است که ایران هم این مزیت را به دست بیاورد که
حداقل نسبت به رقبای منطقهای عقب نیفتد.
دولت دوازدهم این طرح را یکی
از کارهای شاخص خود در صنعت نفت میداند. اما منتقدان میگویند که خط لوله،
طرح دشواری نیست و چندان اهمیتی ندارد. نظر شما که در پروژههای متنوع
نفتی حضور داشته اید، چیست؟
خط لوله پیچیدگیهای پروژههایی نظیر
واحدهای فراورش را ندارد اما سختی خودش را دارد. بویژه وقتی در مقیاس یک
هزار کیلومتر خط لوله اجرا میشود، بهدلیل گستره و وسعت کار سختیهای خاص
خود را دارد؛ بخصوص در بحث مدیریت یکپارچه طرح.
برای مقایسه باید به
خطوط لوله مشابه اجرا شده کشور که در فضاهای اقتصادی آسان تری کار آنها
انجام شده، نگاه کرد. ما خط لولهای نداریم که با این ویژگیهای فنی کمتر
از4 تا 5 سال احداث شده باشد. بعضاً خط لولههایی نیز در صنعت نفت بودهاند
که 10 تا 15 سال زمان صرف ساخت آنها شده است. ضمن آنکه این فقط خط لوله
نیست 8 واحد مرکز انتقال نفت با ویژگیهای خاص نیز دارد که موارد مشابه 7
تا 8 سال طول کشیده است. اما این مراکز در کمتر از 1.5 سال حدود 95 درصد
پیشرفت دارد.علاوه بر این، تولید لوله و تختال مقاوم به خوردگی و از نوع
سرویس ترش در فولاد مبارکه برای اولین بار در کشور اتفاق افتاد. ساخت ورق
در شرکت اکسین احیا شد و شرکتهای لولهسازی با یکسری اصلاحات این لولههای
خاص را تولید کردند. مدیریت و ارسال بموقع هزار کیلومتر لوله به کارگاهها
هم بحثهای خاصی را میطلبید و فکر میکنم که آمارها و شاخصها بخوبی سطح
کار را نشان میدهند. بخش توأم با عقلانیت حتماً به این مسائل توجه ویژه
دارد.
بارها اشاره شده که ایران با این پروژه به قابلیت جدیدی در اجرای
خط انتقال نفت دست یافته و این توانمندی به خروج 500 میلیون یورو ارز نیز
کمک کرده است. آیا از این توانمندی خلق شده میتوان برای کشور ارزآوری کرد؟
بله.
یکی از شرکتهای فعال در این طرح صادرات محصول به امریکا نیز دارد. قطعاً
تولید و صادرات محصول پرمصرفی مثل لوله که منشأ فولادی دارد، برای ایران
امکانپذیر است و در منطقه و جهان نیز مشتری خواهد داشت. ایران به منابع
دسترسی دارد و از سوی دیگر نرخ ارز باعث شده که رقابت پیمانکاران با
تولیدکنندگان خارجی آسانتر شود.از اینرو دستاوردی که اینجا خلق شده
میتواند بازار جدید در منطقه ایجاد کند و چه بسا که تاکنون نیز به فعلیت
رسیده باشد.این پروژه در کیفیت و استاندارد بینالمللی انجام شده و از
اینرو پیمانکاران آن امکان رقابتهای بینالمللی را دارند.این طرح خیلی
مزیت دارد. حتی تا قبل از پایان سال ظرفیت انتقال خطوط به یک میلیون بشکه
خواهد رسید و میتوانیم از این ویژگی حتی در سوآپ نفت نیز بهره ببریم.