سرعت و تکرار اخبار عجیب و غریب در ایران به قدری بالاست که شاید به ندرت خبری توان ایجاد واکنشهای قابل توجه در میان جامعه داشته باشد.
ایرانیها در دریای خبر غوطهورند و فرقی نمیکند موجی بزرگ یا کوچک، قطره آب یا دریایی جابجا شود؛ واکنشها اغلب مشاهده، چند کلامی تحلیل و طنز و عبور است. سرعت، تعدد و البته تکرار اخبار باعث میشود بسیاری از این اخبار حتی مورد توجه قرار نگیرند و اغلب به سرعت در محاق فراموشی اخبار بعدی قرار بگیرند. نمودهای این روند در روزهای اخیر که سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است، بیش از پیش مشاهده میشود و البته تنها در حوزه سیاست هم محدود نیستند.
اخبار این روزهای ایران حتی فرصتی برای تحلیل هم نمیگذارند؛ شاید حتی نیازی به تحلیل هم ندارند. شرح خبر خود گویای همه چیز است. مثلا وقتی در بحبوحه قطعی برق، خبر راهاندازی سامانه «برق من» با عنوان سامانه «هوشمند!» اطلاعرسانی قطع برق اعلام میشود، چه چیزی میشود به خبر اضافه کرد؟ وقتی زمانهای قطعی برق هیچ نسبتی با همین برنامه اعلام شده ندارد چطور؛ مثلا وقتی که تماشاگران کودک و نوجوان یک تئاتر که بر اساس این جدول برنامهریزی شده به دلیل قطعی برق در میان سالن نمایش هراسان میشوند و برخی بر بالای وسایل برقی شهربازی گیر میافتند؟! وقتی شطرنجبازان تیم ملی – که اتفاقا یکی از آنها با وجود تغییر تابعیت به دلیل اعتراض فدراسیون شطرنج مجبور شده تا شهریور ماه زیر پرچم ایران در مسابقات شطرنج و از جمله همین مسابقات شرکت کند – به دلیل قطعی برق از مسابقات جهانی باز میمانند، مسئول حاضر در وزارت نیرو برای حل مشکل دانشآموزان برای شرکت در امتحانات آنلاین به آنها پیشنهاد میدهد پیش از قطعی برق به سوی مناطقی که برق دارند جابجا شوند و یا تامین دستگاههای ژنراتور برق برای بیمارانی که – به ویژه در ایام کرونا – با کمک دستگاههای پزشکی در حال درمان هستند را وظیفه خود ایشان میداند، چه میشود گفت؟
انتخابات نیز سرشار از این تناقضهای عادی شده است. بسیاری از چهرهها بارها و بارها، مستقیم و یا از طریق اطرافیان، ثبتنام و کاندیداتوری در انتخابات را اکیدا و شدیدا رد کردند، اما در روزهای انتخابات یکی یکی احساس وظیفه کرده و راهی وزارت کشور شدند. بسیاری از کاندیداها نیز تاکید کردند که به هیچ فرد یا گروهی وابسته نیستند، پوششی نیستند و تا آخر در عرصه میمانند، اما یک روز مانده به اعلام نتایج صلاحیتها، یکی یکی روغن ریخته رد صلاحیت را خرج امامزاده کردند و به نفع یک کاندیدای خاص کنار رفتند که لابد از نمد پیروزیاش برای خود کلاهی بسازند. لیست کاندیداهای تایید صلاحیتشده، در مسیر شورای نگهبان و وزارت کشور، سر از یک خبرگزاری خاص و توییتهای افراد خاص در میآورد و پس از تکذیبها، «به شایعات توجه نکنید»ها و «منتظر اعلام رسمی بمانید»ها، عینا از سوی وزارت کشور منتشر میشود. لیستی که خود پر از عجایب است؛ کاندیدای تایید شده انتخابات مجلس در انتخابات ریاست جمهوری رد میشود، اما کاندیدای رد صلاحیت شده همان انتخابات مجلس برای ریاست جمهوری تایید میشود. کسی که در تشخیص مصلحت نظام نقش دارد رد صلاحیت میشود، اما فردی بدون سابقه اجرایی مشخص برای دومین دوره تایید میشود. خبرگزاری منتشر کننده لیست پیش از اعلام رسمی تیتر میزند که «نه مجلس خبرگان به بانیان وضع موجود» و در میان لیست تایید صلاحیتشدههایش نام رییس بانک مرکزی دولتی قرار دارد که اتفاقا عملکرد اقتصادیاش اصلیترین معیار «وضع موجود» تلقی میشود. فردی در حد استاندار تایید میشود، اما رییس سابق مجلس و معاون اول فعلی رد صلاحیت میشوند. هیچ خبری هم از شفافیت در دلایل انتخاب این کاندیداها نیست. آش چنان شور است که میگویند کاندیدای اصلی اصولگرایان که باید حالا با کاندیداهای پوششیاش رقابت کند، برای تایید صلاحیت رقبایی واقعی دست به کار میشود که حداقل ژست بزرگواری بگیرد. زبانها در شرایطی که نشانههای قهر با صندوقها از انتخابات اسفند ۹۸ تا به امروز فراوانند از علاقه و دعوت به مشارکت بالا میگویند و عملها نشان میدهند میزان مشارکت دیگر یک دغدغه نیست؛ چرا باشد وقتی میتوانند روی پایینترین درصد مشارکت هم برچسب حماسه حضور بزنند؟! حتی سناریوهایی از قبیل تایید صلاحیت ثانویه برخی از کاندیداها پس از رد صلاحیت به منظور افزایش مشارکت چنان نخنما و بی اثر به نظر میرسند که کمتر کسی به آنها میپردازد و در صورت وقوع هم باید به آگاهی طراحانشان شک کرد!
همه اینها به جز همه اخبار متناقض و عجیبی هستند که در عرصههای گوناگونی مثل مقابله با کرونا، بورس، استخراج رمزارز، میراث فرهنگی، روابط خارجی و ... به گوش میرسند و دیگر به ندرت اثر و واکنش خاصی بر میانگیزند. این غرق شدن و بی واکنشی در میان چنین اخباری شاید برای برخی مسئولان امر به دلیل «بی واکنشی» مثبت تلقی شود، اما این حجم بالای تناقضها و تعجبها وقتی با خشمها و ناامیدیها مخلوط شود، اثری فراتر از واکنش خواهد داشت؛ اثری که مثل همین شرایط تشخیص کمدی، تراژدی، عجایب، تناقضها، خیر و شرش در میانش دشوار باشد.
دانته آلیگیری نام اثر سترگ خود را «کمدی» گذاشته بود و بعدا واژه «الهی» به آن اضافه شد. درباره این که چرا اثری که در آن نشانی از طنز، خنده و شوخی نیست نام کمدی بر خود دارد، میگویند که در زمان دانته تنها دو سبک ادبی وجود داشت: کمدی و تراژدی؛ و چون اثر دانته تراژدی نبود، به ناچار برای آن نام کمدی را انتخاب کرد. اگر دانته یا نویسندهای از نسل او قرار بود که درباره امروز ایران مطلبی بنویسد، قطعا میان کمدی یا تراژدی خواندنش چنان میماند که احتمالا بی خیال کل اثر میشد! به قول شاعر «کارم از گریه گذشته است، بدان میخندم».