حدود بیست و پنج روز تا انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهرهای، جمهوری اسلامی مانده است
به مهمترین رویداد سیاسی یک کشور اما افکار عمومی گویا نظر و سیگنال های متفاوتی را در این خصوص نشان میدهد. در حالی که انتخابات ریاست جمهوری هر کشور، میتواند یکی از اثرگذارترین تصمیمات یک ملت باشد؛ گویا در ایران تا به امروز توجه کافی به آن نشده است؛
در میان این سکوت که گویا این بار از سر رضایت نیست، همچنان مشخص نیست که چه کسانی رد و یا تایید صلاحیت میشوند. تایید صلاحیت برخی واضح و تایید برخی دیگر در یک ابهام بزرگ است. این فاجعه است در دنیایی که در یک کشور خارجی، کاندیدای شهرداری یک شهر، یک سال قبل از برنامهها و استراتژیهای اجرایاش سخن میگوید. ما امروز در جمهوری اسلامی ۲۵ روز مانده به انتخابات، حتی هنوز نمیدانیم که چه کسانی تایید یا رد صلاحیت می شوند؟!
آنچه که به این تراژدی درست ۲۵ روز قبل از مهمترین رویداد سیاسی ایران می افزاید؛ پیشی گرفتن حاشیه ها و کوری ها از برنامه های جدی برای توسعه و رشد اقتصادی ایران است.
درست در یکی از سخت ترین سالهای اقتصادی کشور که فقر و گرسنگی دامان بسیاری را فرا گرفته، عدهای به جای ارائه برنامه شفاف، شعار میدهند و از اهداف کلی رویایی خود سخن می گویند. برخی به جای آنکه با سند، اعداد و ارقام بگویند که چه برنامهای دارند، با تکرار کلیشهای کلماتی مثل رشد و اقتصاد مقاومتی بر زخمهای این ملت نمک میپاشند. برخی دیگر هم بیتوجه به اثرگذاری تصمیماتشان در سالهای گذشته، فیلمهای تبلیغاتی زیبا میسازند و مدعی هستند که در این صحنه بیرقیب و از دیگر کاندیدا در حال پیشی گرفتن هستند. حال آنکه نمیدانند ایران امروز نیاز به روابط عمومی و فیلم های تبلیغاتی زیبا ندارد بلکه نیاز به یک انسان غیر وابسته ایدئولوژیکی، سالم و با تجربه دارد که به صورت جدی از درد مردم، وضعیت اقتصادی و سیاست خارجه کشور شناخت داشته باشد. در غیر این صورت، همه فیلمهای تبلیغاتی زیبایی که ساخته میشوند، چهار هیچ به ضرر مردم هستند و تنها در توهم سازندگان آن پیشتازی میآورند!
بیش از آنکه نامزدهای ریاست جمهوری، نگران ارائه برنامه شفاف و کاربردی برای نجات اقتصاد ایران باشند، مشاورین آنها به این فکر هستند تا چگونه با استفاده از جملات و کلمات کلیشه ای نظر مخاطبین را جذب کنند. به نظر می رسد همه چیز در این انتخابات در اولویت است؛ به غیر از خود اهمیت تغییر و وضع نامطلوبی که به آن گرفتاریم!.
راه توسعه ایران از رئیس جمهوری حزبی نمیگذرد. مادامی که سیاست گذاری های کلان خود در سیاست خارجه را اصلاح نکنیم و به صورت جدی برای رفع انتظارات تورمی و آشتی با مردم نکوشیم؛ کسی را توان نجات این کشتی به گل نشسته نخواهد بود.