روز دوشنبه خبری منتشر شد که حکایت از قتل فجیع یک کارگردان به دست پدر و مادرش داشت و اما این قتل آشکارکننده یک جنایت هولناک بود. این پدر و مادر به جز این پسر، یک دختر و دامادشان را هم در سالیان گذشته به شکلی بسیار فجیع به قتل رساندهاند و حالا پدر خانواده دستبند به دست بدون هیچ عذاب وجدانی برای دوربینها علامت پیروزی نشان میدهد! بسیاری از کارشناسان معتقدند که چنین جنایتی نشاندهنده عمق خشونت نهفته در جامعه است.
روز دوشنبه 27 اردیبهشت بابک خرمدین، کارگردان و مدرس دانشگاه 47 سال در تهران کشف شد. در کمتر از یک روز والدین سالخورده او به قتل فرزندشان اقرار کردند. طبق اقرار، پدر این کارگردان با او اختلاف داشته و ابتدا او را بیهوش و بعد جسد را با چاقو تکه تکه کرده است. آنقدر این خبر ناباورانه و وحشتناک است که تنها واکنش به آن میتواند چشمان گشاد و دهانی نیمهباز باشد. اما این تازه آغاز جنایتی هولناک بود. در وهله اول فیلمی منتشر شد که در آن پدر و مادر این کارگردان تکههای جسد او را در چمدانها و کیسهها زباله با آرامش وارد آسانسور میکنند و رفتارشان هیچ شباهتی به کسی که همین چند ساعت پیش فرزندی که از پوست و گوشتش بوده را به قتل رسانده ندارد. بعد جزئیات چگونه به قتل رساندن بابک خرمدین منتشر شد، اینکه اول بیهوشش کردهاند، بعد دست و پایش را بستهاند و با چاقو او را کشتهاند و در حمام خانه مثلهاش کردهاند.
تا همینجا هم آنقدر این جنایت تلخ و شوکهکننده بود که بتواند به یکی از مهمترین پروندههای سالهای اخیر تبدیل شود، اما روز گذشته پدر و مادر بابک خرمدین اعتراف کردند که پیش از این در سال 90 دامادشان و بعد در سال 97 یک دخترشان را هم به همین شیوه قتل بابک، کشتهاند! باور کردن چنین خبری برای هیچکس آسان نیست و هضم چنین اتفاقی شاید تا مدتها برای جامعه زمان ببرد. پدر بابک خرمدین اعتراف کرد که اولین قتل مربوط به داماد خانواده بوده است، آنها در سال ۹۰ به همین شیوه و دامادشان را به قتل رسانده و پس از مثله کردن جسد آن را در چند نقطه رها کردند. پدر و مادر بابک گفتهاند او دخترشان را اذیت میکرده برای همین او را به قتل رساندهاند.
اما همین دختری که پدر و مادر به خاطرش دامادشان را میکشند، 7 سال بعد قربانی بعدی میشود. در سال ۱۳۹۷ این زن و شوهر دست به جنایت هولناک دیگری زدند و دخترشان را با همان شیوه بیهوشی و مثله مثله کردن به قتل رسانده و تکههای جسدش را در نقاط مختلف شهر رها کردند. آنها گفتهاند که دخترشان پس از جدایی به مصرف موادمخدر و انحرافات رو آورده و به همین دلیل او را نیز به قتل رسانده و جسدش را مثله مثله کردند.
سرگیجهها اما تمامی ندارد. دیروز تصاویری از اعترافات این پدر و مادر منتشر میشود که در آن پدر میگوید: من ائمه اطهار را میپرستم، دوستشان دارم و پیرو مکتب علی و محمد هستم. به خاطر همین، حضرت علی میگوید بهترین سرمایه یک انسان فرزند نیک است منتها فرزندان من ۱۷ سال زمانی که دانشگاه رفتند بالاسرشان نبودم و خانمم با پنج کلاس نمیتوانست آن طور که شایسته است جای من را پر کند.
او در کمال آرامش ادامه میدهد: از هیچ کدام از قتلهایی که کردم عذاب وجدان ندارم. کابوسی به سراغم نمیآمد چون احساس گناهی نمیکردم و کسانی را که کُشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند.
مادر بابک هم اصلا ناراحت نیست. او میگید: اصلا ناراحت نیستم چون خیلی من زجر کشیدم و از دستشان اذیت شدم. کدام مادری راضی میشود بچهاش را بکشد.
او میگوید اگر باز هم به عقب برگردد و بچههایش خوب نباشند، باز هم همین کار را تکرار میکند. او میگوید رابطه اش با شوهرش خیلی خوب است و او را نمیزند و به او فحش بد نمیدهد اما شوهرش پیشنهاد قتلها را میداده و او هم قبول میکرده. می گوید شریک هستند!
این حجم از خشونت و نامهربانی آن هم در جایی که باید گرمترین کانون زندگی باشد، باورنکردنی است. اما این نخستین باری نیست که خانواده آبستن جنایت هولناک فرزندکشی میشود. قتل رومینا یکی از جنجالیترین فرزندکشیهای سالها اخیر بود. رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله اهل تالش بود که سال گذشته به دست پدرش با داس سربریده شد. ماجرای این پرونده از ارتباط رومینا و بهمن خاوری، دوست و خواستگار رومینا، آغاز شد. سن بهمن حدودا دو برابر سن رومینا بود و برای ازدواج با مخالفت خانواده رومینا روبرو میشود و در نهایت فرار میکنند و پس از دستگیری آنها، رومینا به خانواده اش تحویل داده میشود. فرار رومینا به زعم پدرش یعنی بی آبرویی و در واکنش به این بیآبرویی، داس را برگردن دختر ۱۴ سالهاش نشاند و سرش را برید و بعد از قتل فرزندش از خانه روستایی بیرون آمد و گفت: «من غیرتم را ثابت کردم»!
هفته قبل نیز خبر به قتل رسیدن جوان ۲۰ ساله اهوازی به نام علیرضا فاضلی در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد. در حالی که شنیدهها حکایت از نوعی بیماری اختلال جنسی در مقتول داشت، انگیزه قتل علیرضا دفاع در حالی حیثیت خانوادگی مطرح شده است که این نوع بیماری نزد روانشناسان و حتی متخصصان معافیت پزشکی سربازی هم مورد تایید قرار گرفته است و علیرضا فاضلی دلیلی بر بیآبرو شدن خانواده وطایفهاش در خوزستان نبوده است.
یا توجه به افزایش پروندههای فرزندکشی در سالهای اخیر این پرسش مطرح میشود که چرا خانواده به جای امنترین کانون اجتماعی به چنین مرحلهای میرسد؟ مصطفی فروتن، روانشناس و رفتارشناس اجتماعی گفت: ساختار فرهنگی و فقدان دانش زندگی دو عامل کلیدی و مهم در بروز چنین وقایعی است. وقتی درباره وقایع صحبت میکنیم که اندیشه از قبل طراحی شده و یک اراده قبلی در خصوص آن وجود دارد. وقتی یک گروهی به هر دلیلی اقدام دستهجمعی برای حذف فیزیکی و ساقط کردن حیات از یکی از اعضای خانواده میکنند، نشاندهنده این است که متاسفانه یک فرهنگ بیمار در کشور وجود دارد و این افراد به درستی دانش زندگی را درک نکردهاند. بنابراین وقتی درباره چنین موقعیتی صحبت میکنیم، متاسفانه جهل و جاهلیت و توهم دانستنها که افراد دارند در مجموع باعث بروز چنین مشکلاتی در جامعه میشود.
وی با بیان اینکه وقتی بیماری حادث میشود زن و مرد ندارد، تصریح کرد: وقتی صحبت از مشارکت یا مباشرت مادر در قتل فرزند میکنیم که ممکن است براساس خواست فردی باشد یا مبتنی بر زور، اما به هر دلیلی که این مباشرت و مشارکت وجود داشته باشد حاکی از همان اختلال روانپزشکی مورد نظر است. حتی اگر این فرد اقرار کند که تحت عامل زور در این قتل مشارکت یا مباشرت داشته و از انجام این کار اکراه داشته، اما آنچه که محرز است، این است که مادر چون اسمش مادر شد، مصونیت ندارد. در حقیقت یک نوع پدر و مادر طبیعی داریم و یک نوع مادر و پدر معنوی. مادر و پدر طبیعی یعنی کسی که بنابر قاعده فیزیولوژیک مادر یا پدر شده است و این هیچ ربطی به ساختار روانپزشکی پدر شدن یا مادر شدن ندارد. چه بسا بسیاری از افراد هستند که صرفا از لحاظ فیزیکی و طبیعی پدر و مادر هستند، اما رفتار بسیار بدتری دارند و پروندههایی از این دست بسیار زیاد داشتهام.
فروتن تصریح کرد: باید دانست مشخصا آن چیزی که در زندگی مهم است، این است که سلامت زندگی کنیم و اجازه دهیم که دیگران هم در سلامت زندگی کنند، چنین اتفاقاتی در جوامع بشری بوده و تا ابد هم خواهد بود و فقط میتوانیم با ارتقای سطح دانش و آگاهیها و آموزش و تنظیم یک سری از اصول که در روابط بین افراد حاکم است، از بروز چنین وقایعی جلوگیری کنیم.
حالا تنها 4 روز از فاش شدن جنایت هولناک اکباتان گذشته است و با توجه به پیچیدگیهای فراوان این پرونده، احتمالا در روزهای آتی ابعاد تازهای درباره این قتلهای خانوادگی مشخص میشود. اما در هر حال به نظر میرسد باید برای روان جامعه فکری بسیار جدیتر کرد تا مبادا افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی مانند کبریتی بر انبار باروت عمل کرده و باز هم شاهد چنین فروپاشیای در یک خانواده باشیم.