اما كرملين تاكنون سكوت كرده است. اين در حالي است كه مسكو طي مدت اخير در برخي از تحولات منطقه نقشآفريني كرده و ميانجي برقراري آتشبس در خصوص چند رويارويي نيز شده است. كرملين به لحاظ سياسي و نظامي در سوريه و ليبي حضور دارد. سال گذشته در درگيري ناگورنو- قرهباغ نقش ميانجي را بازي كرد. اخير در گفتوگوها درباره آينده افغانستان حضور داشته و علاوه بر همه اين تجربيات روابط خوبي با تلآويو و با حماس دارد. جالب اينجاست كه مسكو برخلاف امريكا و اتحاديه اروپا حماس را گروه تروريستي نميداند. اما به رغم همه آنچه ذكر شد، كرملين به شكل غيرمعمولي در خصوص درگيريهاي اخير غزه سكوت كرده است. اما چرا؟
روسيه به لحاظ تاريخي همواره حجم گستردهاي از نفوذ خود را در خاورميانه به نمايش گذاشته است. حتي بعد از جنگ جهاني دوم روسيه نقش تعيينكنندهاي در شكلگيري نقشه خاورميانه داشته. در سال 1947 مسكو از قطعنامه 181 سازمان ملل كه فلسطين را به دو بخش عرب و يهودي تقسيم ميكرد، حمايت كرد و در ماه مه سال 1948 بعد از انتشار اعلاميه تاسيس رژيم صهيونيستي، روسيه يكي از نخستين كشورهايي بود كه اسراييل را به رسميت شناخت و روابط ديپلماتيك با تلآويو برقرار كرد. اما سالها بعد اين مسكو بود كه با كمك چكسلواكي در جنگ 6 روزه اعراب و اسراييل، اعراب را به سلاحهاي روسي مجهز كرد. اما وقتي اين جنگ به پايان رسيد، روابط روسيه با برخي كشورهاي عربي نظير مصر مخدوش شد.
امروز اما روسيه معتقد است كه بيتالمقدس شرقي بايد پايتخت كشور فلسطيني در آينده باشد و بيتالمقدس غربي هم بايد به اسراييل تعلق داشته باشد. روسيه به جاي آنكه تلاش كند حماس و اسراييل را دور ميز مذاكره بنشاند، درخواست تشكيل جلسه گروه چهار خاورميانه را با حضور وزراي خارجه، مطرح كرده است. اين گروه شامل روسيه، امريكا، سازمان ملل و اتحاديه اروپا ميشود.
به نظر ميرسد روسيه از قدم نهادن به آتش جنگ حماس و تلآويو و بازي كردن نقش ميانجي بيم دارد. روسيه ميداند كه اگر در ميانه اين بحران قدمي به اشتباه بردارد ممكن است روابطش با غرب دستخوش بحران شود چراكه اولويت غرب در خصوص اين بحران، حمايت بيچون و چرا از اسراييل است. از سوي ديگر اقتصاد روسيه وابستگي زيادي به صادرات كالاهاي روسي به اروپا و وارد شدن ارز دارد. بنابراين مسكو قصد ندارد بهانهاي به غرب بدهد تا دور جديدي از تحريمها را عليهاش اعمال كند.
از سوي ديگر چنانچه روسيه وارد نقشآفريني در تحولات غزه شود و چنانچه در جانب اسراييل بايستد، روابطش با تركيه تيره خواهد شد. تركيه اخيرا بابت روابط نزديكش با روسيه هزينه زيادي پرداخت كرده و غرب در چارچوب سازمان پيمان آتلانتيك شمالي به آنكارا فشار وارد ميكند. نكته ديگري كه از ديد روسهاي فرصتطلب دور نمانده اين است كه هر گونه درگيري در خاورميانه ميتواند هم موجب افزايش قيمت نفت شود و هم تقاضا براي خريد سلاح از مسكو را افزايش دهد.
يكي ديگر از ملاحظات روسيه در خصوص درگيريهاي اخير غزه اين است كه با توجه به تلاشهاي شكستخورده قبلي براي حل بحران اسراييل و فلسطين مسكو دوست ندارد تلاشي را آغاز كند كه پايانش شكست باشد. البته موضع روسيه در خصوص اين مساله روشن است. اين كشور عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل همچنين عضو گروه چهار خاورميانه است. اين كشور از طرح دو كشوري حمايت ميكند. اما در عين حال ميداند ورودش به روند ميانجيگري ميان اسراييل و فلسطين شرط بستن روي اسب بازنده است. بنابراين ترجيح ميدهد، سرمايه سياسي خود را هدر ندهد و در عوض نهادهايي نظير شوراي امنيت سازمان ملل متحد و گروه چهار خاورميانه را جلو بيندازد. در چنين شرايطي روسيه ميتواند از خطر شكست خوردن در روند ميانجيگري ايمن باشد.
و اما نكته ديگر در خصوص دليل سكوت روسيه، دكترين سياست خارجي روسيه است كه چند سال پيش ولاديمير پوتين آن را بازنگري كرد. براساس اين دكترين، روسيه صرفا در خصوص تحولاتي وارد عمل ميشود كه آن تحولات، تهديدي جدي براي منافع روسيه محسوب شوند يا اينكه در مجاورت منافع روسيه در حال وقوع باشند. كاملا واضح است كه سرزمينهاي اشغالي هزاران مايل از مرزهاي روسيه فاصله دارند.
آنچه كه بيشتر از غزه، پوتين را نگران ميكند مناطقي است كه در مرزهاي جنوبي روسيه واقع شدهاند. مناطق مرزي قفقاز اكثرا مسلماننشين هستند بنابراين به طور طبيعي در جريان درگيريهاي غزه در ماه رمضان در جانب فلسطين ميايستند و اقدامات اسراييل را غيرقانوني قلمداد ميكنند.
براي مثال رمضان قديروف، رييسجمهوري چچن به تازگي از اسراييل خواسته به خاطر خشونتهايي كه صورت گرفته از فلسطينيها عذرخواهي كند. او گفته اقدامات اسراييل به تمام معنا خشن بوده و قصد داشته مسلمانان فلسطين را به قانونشكني ترغيب كند. مسكو به خوبي ميداند كه تعداد مسلمانان در روسيه در حال افزايش است. اين روند به خصوص در شمال قفقاز كه نرخ رشد جمعيت و مهاجرت بيشتري دارد بسيار سريعتر از آسياي مركزي است. در 7 منطقه چچن، اينگوشتيا، داغستان، جمهوري كاباردينو- بالكاريا، قرهچاي، باشقيرستان و تاتارستان، مسلمانان اكثريت جمعيت را شكل ميدهند.
اين احتمال وجود دارد كه مسلمانان اين مناطق در حمايت از مردم فلسطين به خيابانها بريزند. مسكو در سال 2017 تجربهاي تقريبا مشابه داشته است. در آن سال مسلمانان در گروزني، مخاچقلعه پايتخت داغستان و ديگر شهرهاي قفقاز شمالي در حمايت از مردم روهينگيا در ميانمار به خيابانها ريختند. بنابراين در فقره اخير درگيريهاي غزه هر گونه چرخش احتمالي روسيه به نفع اسراييل ممكن است با واكنش منفي مردم اين مناطق روبهرو شود و اين واكنش منفي ميتواند به اعتراضات گسترده نه تنها عليه اسراييل بلكه عليه مسكو ختم شود. روسيه تمايلي ندارد بهانهاي براي بروز اعتراضات در اين منطقه استراتژيك كه در ميانه اروپا و آسيا قرار گرفته، بدهد.
پيش از هر چيزي، روسيه تمايل دارد روابط خوب خود را با اسراييل و جهان عرب حفظ كند و در عين حال به هيچوجه تمايل ندارد، كيفيت روابطش با مسلمانان همسايه خود را مخدوش كند. به همين دليل است كه روسيه ترجيح ميدهد همه اقدامات خود را از كانال گروه چهار خاورميانه انجام دهد چه اينكه به اين وسيله روسيه از آسيب خطراتي كه پيشتر ذكر شد در امان ميماند.
منابع:
Chatham house
Foreign Policy
Reuters
نكته ديگر در خصوص دليل سكوت روسيه، دكترين سياست خارجي روسيه است كه چند سال پيش ولاديمير پوتين آن را بازنگري كرد. براساس اين دكترين، روسيه صرفا در خصوص تحولاتي وارد عمل ميشود كه آن تحولات، تهديدي جدي براي منافع روسيه محسوب شوند يا اينكه در مجاورت منافع روسيه در حال وقوع باشند. كاملا واضح است كه سرزمينهاي اشغالي هزاران مايل از مرزهاي روسيه فاصله دارند.
آنچه كه بيشتر از غزه پوتين را نگران ميكند، مناطقي است كه در مرزهاي جنوبي روسيه واقع شدهاند. مناطق مرزي قفقاز اكثرا مسلماننشين هستند بنابراين به طور طبيعي در جريان درگيريهاي غزه در ماه رمضان در جانب فلسطين ميايستند و اقدامات اسراييل را غيرقانوني قلمداد ميكنند. براي مثال رمضان قديروف، رييسجمهوري چچن به تازگي از اسراييل خواسته به خاطر خشونتهايي كه صورت گرفته از فلسطينيها عذرخواهي كند. او گفته اقدامات اسراييل به تمام معنا خشن بوده و قصد داشته مسلمانان فلسطين را به قانونشكني ترغيب كند. مسكو به خوبي ميداند كه تعداد مسلمانان در روسيه در حال افزايش است. اين روند به خصوص در شمال قفقاز كه نرخ رشد جمعيت و مهاجرت بيشتري دارد بسيار سريعتر از آسياي مركزي است.