بی نظمی یکی از خصایص اخلاقی برخی از ایرانیان است؛ اما این موضوع به مراتب بیشتر در میان مسئولان دیده میشود که نتیجه آن تشویش و اضطراب بیشتر در میان مردم است.
اما بینظمی زمانی اتفاق میافتد که برنامهای وجود نداشته باشد در صورتی که باید برنامهای منظم برای کارها و اقدامات داشته باشیم تا در صورت وجود مشکل هم بتوانیم آنها را رفع کنیم.
وقتی برنامه نیست و هدفمند عمل نمیکنیم مسلماً آن چه که پیش میآید بینظمی است البته بخشی از این بینظمیهایی که شاهد آن هستیم نشات گرفته از بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولان نیز است.
مثلاً یکی از بینظمیهایی که در مورد واکسیناسیون ۸۰ سالهها پیش آمده این است که بسیاری از آنها فکر میکنند اگر در موعد مقررشان واکسن نزنند ممکن است دیگر هیچ وقت نتوانند این کار را بکنند. در واقع مسئولان با بیتدبیری هایشان باعث چنین تفکری شده اند.
از سوی دیگر کسانی که برنامهریز این موضوع هستند باید به این فکر میکردند که تردد برای افراد میانسال بسیار مشکل است یعنی افرادی با این سن چگونه میتوانند به مراکزی که مسئولان بهداشتی عنوان میکنند مراجعه کنند.
به طور کلی میتوانیم بگوییم این بینظمیها نوعی تشویش را در میانسالان و مردم به وجود آورده است. در واقع موضوع واکسن و واکسیناسیون، شده شبیه مواد غذایی کمیابی که مردم به سمت آن هجوم میآورند در صورتی که واکسن نباید وضعیت بازار کالا را به خود بگیرد.