کد خبر: ۶۴۱۱
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
مشکلات بخش خصوصی پایانی ندارد و گویا قرار نیست چالشهای سرمایه گذاری، اشتغالزایی، تولید، خودکفایی، مقابله با تحریم و... با دست بخش خصوصی حل شود یا بخشی از این بار بر دوش بخش خصوصی گذاشته شود.




اما سوال اینجاست که چالشهای تولیدکننده و بخش خصوصی چیست. بی شک مشکل اصلی تولیدکننده، سنگ اندازی است البته از هنگامی که مقام معظم رهبری بر حمایت از تولید و تولیدکننده تاکید کردند، مقداری توجه می شود. با این وصف هنوز هم واسطه گری و دلالی حرف اول را می زند و تولیدکننده مورد بی مهری قرار می گیرد.

امروزه نحوه پرداخت تمامی هزینه ها برای تولیدکننده نقد است. حقوق کارگر، هزینه آب و برق، خرید مواد اولیه، تهیه ماشین آلات، حق بیمه، مالیات و هر آنچه برای تولید تهیه می کند، باید نقدی بپردازد اما کالایی را تولید می کند، باید به صورت وعده ای بفروشد تا شاید ۳ ماه دیگر چک هایش نقد شود آن هم البته اگر برگشت نخورد. در این شرایط از تولیدکننده چه حمایتی شده است؟ قرار شد بانکها از تولید حمایت کنند اما با بهره های بالا تسهیلات دادند و در قالب بهره مرکب، بنگاه اقتصادی را نابود کردند. با نگاهی واقع بینانه پی می بریم تنها قشری که در این کشور بلاکشیده اند، تولید کنندگان هستند.

از سوی دیگر بازار بی ثبات بحران آفرین میشود. تغییرات دلار وحشتناک است. تولیدکننده مواد اولیه را با دلاری می خرد که فردا گرانتر می شود که در این صورت اگر محصول یا تولیدش را فروخته باشد، به زمین میخورد. این تولیدکننده چه کار باید انجام بدهد؟ با توجه به افزایش قیمت دلار، تولیدکننده باید دایم ریال و نقدینگی اش را افزایش دهد. وقتی دلار ۵ هزار تومان بوده و یک باره ۲۰ هزار تومان می شود، تولیدکننده باید از کجا بیاورد تا بر این مبنا کالا تولید کند؟ نتیجه آنکه میزان تولیدش را پایین می آورد، زیرا به آن اندازه نقدینگی ندارد. وقتی یک نفر برای خرید مواد اولیه و تولید کالایی با دلار ۳ هزار تومانی، به یک میلیارد نقدینگی نیاز دارد، اگر دلار ۳۰ هزار تومان شود، همین تولیدکننده به ۱۰ میلیارد تومان نیاز دارد. این در حالی است که این قدر نقدینگی ندارد. در نتیجه ناچار می شود میزان تولید را ۱۰ برابر کاهش بدهد که چون هزینه سربار برای هر کالای تولیدشده بالا می رود، تولید مقرون به صرفه نیست و ناچار به تعطیلی یا ورشکستگی می شود. نتیجه آنکه تولید پایین صرفه ندارد و چون تولیدکننده راهی ندارد به سراغ بانکها می رود و بهره ای که بانکها بابت تسهیلات به تولید می گیرند، صد رحمت به حاج جبار نزول خوار.

نگاهی به کارآفرینان موفق نشان میدهد آنهایی که سراغ هیچ بانکی برای گرفتن تسهیلات نرفته اند، موفق بوده اند. البته اگر نرخ بهره تک رقمی و برای حمایت از تولیدکننده تعیین می شد، قابل قبول بود، اما اکنون به هیچ وجه قابل قبول نیست.

نوسانات بدترین شکل ممکن است. وقتی قیمت دلار بالا می رود، اشکال شروع می شود. عده ای از تولیدکنندگان ورشکست می شوند و کارشان به زندان می کشد، عده ای دیگر پولهایشان را برمیدارند و از کشور بیرون می روند تا در کشوری با ثبات اقتصادی سرمایه گذاری و تولید کنند، عده ای دیگر به رانت متوسل میشوند و دستشان را در دست عده ای خاص می گذارند تا از آن طریق سودهای کلان بدست بیاورند و عده ای هم تولید را رها می کنند و در بازار دلالی بدنبال کسب درآمد می روند. بنابر این باید جلوی نوسانات بازار گرفته شود. وقتی ثباتی در بازار وجود ندارد، همه چیز به چالش کشیده می شود و دولت هم که برای مدیریت ناچار شده مدلهای مختلف ارز را تعریف کند، همین رویکرد منشا فساد می شود.

در این شرایط باید بپرسیم چرا فقط در کشور ما رانت است؟ پاسخ اینکه برنامه ریزی غلط است و قیمت ها با تفکر دستگاههای مختلف تغییر می کند. اگر قرار باشد در سراسر کشور ریال را مقابل باجه هر بانک یا صرافی بگذاریم و معادل آن دلار بگیریم، دیگر رانت ایجاد نمی شود، اما وقتی دلار به یک نفر می دهند و به یک نفر نمی دهند و آن کسی هم که میگیرد، با اما و اگرهای بسیاری رو به رو می شود، رانت ایجاد می شود.

نام:
ایمیل:
* نظر: