پرده دری، هتاکی، حرمــــت شـکنی، آبروریزی، تهمت زنی، پرونده سازی و بسیاری رویکردهای دیگر که از نظر اخلاق و قانون مردود است و انجام آنها می تواند باعث صدور حکم و مجازات شود، مدتهاست در کشور ما به یک عرف و قانون نانوشته تبدیل شده است.
اگرچه این معضل در تمام روزهای سال بدون توجه به شرایط و موقعیت کشور صورت می گیرد، اما با نزدیک شدن به انتخابات و انگیزه مال خود کردن صندلی های ریاست، بدون در نظر گرفتن تبعات آن در داخل و خارج از کشور به وفور اتفاق می افتد. اما نکته مهم اینجاست که حرمت شکنی و آبروریزی تا چه اندازه در سیاست داخلی و تا چه اندازه در سیاست خارجی اتفاق می افتد. متاسفانه توهین و هتاکی مدتهاست به یک امر عادی تبدیل شده و تمام کسانی که از این ابزار استفاده می کنند، هیچ واهمه ای برای تکرار آن ندارند. نه اخلاق مانع اینها میشود نه از قانون به خاطر مجازات ها می ترسند و نه به هشدارهای بزرگان به ویژه مقام معظم رهبری توجه میکنند. اما اکنون که مذاکرات وین در حال جریان است، موافقان و مخالفان تحریم همچنان در دو طرف این بازی قرار دارند. متاسفانه آنهایی که در داخل کشور دائم به نوعی اظهار نظر میکنند که گویی تحریم ها هیچ اثری ندارد و حتی معتقد هستند تحریم ها باید ادامه داشته باشد تا بتوانیم مثلاً به خودکفایی برسیم، حقوقهای نجومی می گیرند و در بهترین شرایط و بهترین امکانات به سر میبرند. بنابراین از درد دل مردم و سفره های خالی اقشار مختلف به ویژه دهکهای پایین جامعه خبر ندارند. آنهایی که چوب لای چرخ برداشتن تحریمها می گذارند و به هر دلیلی سعی میکنند مذاکرات وین یا هر مذاکره دیگری به نتیجه نرسد و تحریمها برداشته نشود، بی شک منافع کلانی از این تحریمها میبرند. اما نکته ای که بسیار جای تاسف و تامل دارد، نقش صدا و سیما در این عرصه است. اگر این واقعیت انکار ناپذیر را بپذیریم که سیاست گذاری های کلان کشور زیر نظر مقام معظم رهبری تعیین می شود و سپس در مسیر اجرا قرار می گیرد، می بایست تمامی افراد و دستگاه ها در زمینه سیاست های کلان با نظام همسو باشند. این در حالی است که صدا و سیما به عنوان عاملی مخرب در این زمینه، نقش آفرینی بسیار سوال برانگیزی دارد. برای اثبات این ادعا کافیست به جوابیه ای که وزارت امور خارجه منتشر کرده، توجه کنیم. برنامه هایی که با هدف تخریب تیم مذاکرهکننده تهیه میشود، سریالهای تلویزیونی که دولتمردان و مذاکره کنندگان را جاسوس معرفی می کند و نشستهای تخصصی که تریبون را در اختیار افراد مغرض و ناآگاه قرار می دهد تا هر آنچه دلشان می خواهد به مسوولان و مدیریت این کشور نسبت بدهند و بسیاری رویکردهای دیگر که ردپای کینه توزی و جناحی بازی بسادگی در آنها دیده می شود. سوال اینجاست که وضعیت کشور بدین اندازه خراب است و بدین اندازه جاسوس در بخشهای مختلف کشور نفوذ کردهاند؟ اگر چنین است، چرا با آنها برخورد نمی شود و اگر با آنها برخورد میشود، چرا در قالب برنامه های تلویزیونی به تخریب جایگاه ایران در اذهان عمومی به ویژه جهان می پردازیم؟ تمامی کسانی که ژست حق به جانب میگیرند، چه حقی دارند که از ایران به عنوان کشوری درگیر جاسوسی یاد کنند؟ در اینکه اقدامات جاسوسی به عنوان یک ابزار مقابله سیاسی در عرصه های بین المللی مطرح است، شکی وجود ندارد که البته به ایران نیز مختص نمی شود بلکه تمامی کشورهای جهان با معضل جاسوسی دست به گریبان هستند، اما براستی در کدام کشوری بدین اندازه دستگاه های مختلف و مدیران ارشد را تحقیر می کنند و جایگاه حکومت و نظام سیاسی کشور را به قهقرای اخلاقی میاندازند؟ این یک واقعیت تلخ است که آنچه تا امروز به نظام ضربه زده، بیش از آنکه اقدامات دشمنان باشد، رفتار دشمنان دوست نما بوده که هم جایگاه نظام مدیریتی کشور را تضعیف کرده و هم به دشمنان تفهیم کرده که در بین مسوولان آنقدر سست عنصر وجود دارد که می توانید بسادگی با وعده های دنیوی، آخرت شان را بخرید. چرا کسی با این تفکرات برخورد نمی کند؟