دو شب قبل به صورت اتفاقی نگاهم به صفحه تلویزیون گره خورد زیرا در حال نشان دادن صحنههای خاطره انگیزی از شادی مردم در میدان ونک و سایر نقاط پایتخت بود.
در دستان جوانان حاضر در صحنه که خندان بودند تصاویر حسن روحانی و ظریف نمایان بود.فیلمها و تصاویر شادی مردم مخابره میشد و سپس بیننده ارجاع داده میشد به مذاکرات برجامی و بیانیه پایانی.بعد از آن هم، فیلم، بیننده را به مذاکرات وین میبرد و مذاکرهکنندگان جدید آمریکا؛از جمله رابرت مالی.در ضمیمه عکسها و ویدئوها موسیقی نسبتا ترسناک و دلهرهآوری هم پخش میشد.گوینده نیز با هیجان و به انحاء مختلف تلاش داشت نشان دهد چگونه سرمان کلاه رفته است!در این میان، مستند مورد اشاره مصاحبههایی از مردم در سال 1394 نیز پخش میکرد که در آن مصاحبه شوندهها خشنود بودند از اینکه بعد از برجام قیمت دلار کاهش پیدا کرده است.این نکته را بدون هیچ قصد و غرضی عرض میکنم:به واقع تصور کردم که فیلم مورد اشاره در حال پخش از یک شبکه فارسی زبان خارجی است اما وقتی دقیق شدم آرم شبکه سه را گوشه تصویر دیدم!این چنین خودزنی حیرتآور بود.
از آن شب تا این لحظه که این وجیزه در حال نگارش است مدام چندین پرسش در ذهنام مرور میشود:اگر آقایان مخالف مذاکره و دیپلماسی هستند چرا مذاکرهکنندگان را راهی وین کردند برای احیای برجام؟اگر بناست پس از ترامپ و بازگشت تحریمها دیگر تلاشی در راستای دیپلماسی انجام ندهیم چرا باید جامعه را امیدوار به رفع تحریمها کنیم؟اگر تلویزیون عمدا در اوج مذاکرات حساس وین، مذاکرهکنندگان را سرزنش میکند چرا دیپلماتهای کشورمان را که سرمایههای مان هستند ضایع میکنیم؟
به واقع در کجای دنیا،نمایندگان شان را میفرستند برای مذاکره
و کسب امتیاز حداکثری و بعد فیلم مستند علیه همان نمایندگان در تلویزیون رسمی پخش میکنند تا به اصطلاح حال شان را بگیرند؟!به راستی ما با خودمان چند چندیم؟اگر توافق نمیخواهیم پس دیگر نه بیت المال را هدر دهیم، نه امید واهی دهیم و نه دیپلماتها را در کشورهای دیگر سرگردان کنیم.آیا بهتر نیست تکلیف خود را با مقولههایی نظیر دیپلماسی و گفتگو روشن کنیم؟!