اگرچه هزارمیلیاردتن فسفات سوریه شد هزار میلیون تن اما بازهم افکار عمومی قانع نشد زیرا، حرفی که مبنای علمی و منطقی نداشته باشد را نه میپذیرند و نه از آن به آسانی میگذرند، مردم این زمانه را میگویم؛
مردمی که به دلیل دسترسی به انواع و اقسام نرم افزارها، به آسانی مچ آدمها را میگیرند و رها نمیکنند تا بخوابانند!
برنامهی «دست خط» یکی از همان دست برنامهها است که در آن میهمان برنامه - رستم قاسمی یکی از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ - اسیر دادن اطلاعات غلط و بدون بررسی به افکار عمومی شد و تاوان سختی خواهد داد حتی اگر آن را یک اشتباه سهوی قلمداد کند. او گفت: «هر هزینهای در سوریه کردیم مابهازای آن را میگیریم. قرارداد ما با سوریه بسیار خوب است؛ سوریه معدنهای فسفات دارد و قرار است ۱۰۰۰ میلیارد تن فسفات به ما بدهد.» فقط چند ثانیه کافی بود تا این پرسش در فضای مجازی دست به دست شود: «هزارمیلیاردتن فسفات را سوریه قرار است از کرهی ماه بیاورد؟!»
حرفی که رستم قاسمی زد، واکنشی که کاربرها نشان دادند، اصلاحی که صورت پذیرفت و افکار عمومیای که قانع نشد را در هفت بند به بوتهی نقد و بررسی گذاشته ایم:
بند نخست - در پانزدهمین سالگرد زلزلهی بم - دی ماه ۱۳۹۷ - پیرزنی در کوچه پس کوچههای بم به من - با اشاره به تلفن همراه خود - گفت: آن سال اگر این تلفنها بود کمتر میمردند، کمتر رنج میکشیدیم. آن روز شاید متوجه اصل موضوع نشدم اما در موضوع زلزلهی کرمانشاه فهمیدم تلفن همراه و شبکههای مجازی در مواقع بحران چیزی در حد معجزه است در هنگامهی انتخابات اما زلزلهای ویران کننده.
بند دوم - راهی که رستم قاسمی در ابتدای آن است سعید محمد تا انتها پیمود! به زعم تحلیلگران مسائل سیاسی، عجله برای حضور در آوردگاه انتخاباتی و آشنا نبودن به بازیهای سیاسی در کنارعدم برخورداری از تیمی قوی در عرصهی رسانه و فضای مجازی علیرغم تمامی بمبارانهای اطلاعاتی (!) باعث شد «سعید محمد» وارد نشده، راهی دربِ خروج شده و خیلی زود از گردونهی رقابتها بیرون برود.
بند سوم - علی مطهری، شاید پشیمانترین فردی باشد که تا به امروز در «کلاب هاوس» حضور داشته زیرا با حرفهایی که زد حتی اگر از فیلتر شورای نگهبان عبور کند از فیلتر مردمی که حرفهای او را شنیده و آنالیز کردهاند هرگز عبور نخواهد کرد!
بند چهارم - این روزها دستیابی به رزومهی افراد، پیشینهی شغلی، توانمندیها و آنالیز ادعاها و شعارها به قدری آسان است که انسان را به وحشت میاندازد. عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و دهکدهی جهانی به قدری ملموس است که اگر کسی نخواسته باشد آن را جدی بگیرد به سختی تنبیه خواهد شد. این روزها با مدرک جعلی نماینده مجلس یا وزیر یا مدیرکل شدن نوعی جنون و حلق آویز کردن خود است زیرا در صدمی از ثانیه، اصل موضوع به تعداد میلیونها دست به دست خواهد شد.
بند پنجم - اشتباه دوم رستم قاسمی از اشتباه نخست وی سهمگینتر بود یعنی بعدِ آن اشتباه نیز فضای مجازی و سیطرهی افکار عمومی بر آنالیز ادعا را جدی نگرفت و فکر کرد هزار میلیارد بشود هزارمیلیون غائله به اصطلاح میخوابد در حالی که باید اندکی بررسی میکرد، فسفات را، سوریه را، قراردادها را، ذخائر فسفات جهان را، سومالی و شیلی را، سوریه و روسیه و صربستان را و اگر چنین کرده بود چنان نیز نمیگفت و اصل موضوع را با یک عذرخواهی هوشمندانه و اندیشمندانه درز میگرفت نه با یک دستکاری عجولانه!
بندششم - رستم قاسمی برای ریاست جمهوری و پاستور آمده باشد یا شهرداری و بهشت در هر دو صورت باید اطلاعات خود را به روز کند، منظورم اطلاعات در مورد فضای مجازی نیست در مورد جامعهشناسی رفتاری ایرانیانی است که به هر جان کندنی شده شبکههای مجازی را حتی با صرف هزینههای گزاف حفظ کردهاند.
بند هفتم - مرور سه انتخابات ۸۸ - ۹۲ و ۹۶ به ما میگوید کار نامزدها در ۱۴۰۰ به قدری سخت است که برخی اگر بدانند، قبل از آمدن خواهند رفت اما تا همین جای ماجرا باید گفت با کاریکاتور و گاندو و فسفات هزارمیلیاردتنی و شعارهای بیپشتوانه نمیتوان رئیس جمهور شد نمیتوان چون اقناع افکار عمومی به قدری در این فضای ارتباطی و اطلاعاتی سخت شده که برخی اگر تفکرات خود را به روزرسانی نکنند با سختترین شکست تمامی دوران زندگی خود رو در رو خواهند شد. برای رئیس جمهور شدن حتی در اختیار داشتن تمامی شبکههای صدا و سیما نیز کافی نیست چون افکار عمومی اگر قانع نشود همهی دار و ندار رسانه را به تاراج میدهد صدا و سیما که بخش کوچکی است!