به تازگی گمانهزنیهایی در خصوص بازگشت عادل فردوسیپور با برنامه ۹۰ به صدا و سیما در رسانهها مطرح است موضوعی که بعد از صحبتهای حمید شاهآبادی معاون سیما قوت گرفته است.
چرا که شاه آبادی در اولین نشست خبری دوران مدیریتی خود در سمت جدید، گفته است: «برنامه نود برنامه خوب و پربینندهای بود؛ ما تمایل داریم این برنامه کار خودش را داشته باشد اما طبیعی است که انتخاب مجری و موضوعاتی از این دست، در اختیارات مدیر شبکه است؛ پیش از حضور من درباره جا به جایی مجری و اتفاقاتی از این دست تصمیماتی گرفته شده است. اگر انشاءالله در این حوزه شاهد اتفاقات رو به جلویی باشیم میتوانیم برای این موضوع برنامهریزی هم داشته باشیم منتها برای این کار نیازمند زمان و برنامهریزیهای بهتر و اقدامات پیشروانه هستیم.» بسیاری این اظهارات را مقدمهای بر بازگشت عادل فردوسیپور به صدا و سیما تلقی کرده اند. اما رفتارهایی که به تازگی از سوی صدا و سیما با فردوسیپور شاهد هستیم این مسئله را ثابت میکند که بازگشتی در کار نیست.
> پخش تلویزیونی به شرط جایزهندادن به فردوسیپور
اولین اقدام، مربوط به مراسم انتخاب برترینهای جشنواره فیلمهای ورزشی که عادل فردوسیپور در آن بهترین جایزه مردمی را گرفته بود، میشود. گویا قرار بود این مراسم که شبکه ورزش از چند روز پیش تیزرش را پخش کرده بود، به طور مستقیم از این شبکه پخش شود. اما درنهایت روی آنتن نرفت، بدون آنکه بهدلیلش اشارهای شود. اما یک منبع آگاه در گفتگو با همشهری ادعا کرد که جایزهدادن به فردوسیپور باعث شده تلویزیون این مراسم را پخش نکند. این منبع آگاه گفته است: «دوستان صداوسیما از وقتی فهمیدند که فردوسیپور قرار است جایزه بگیرد، تلاش کردند لیست برندهها را تغییر بدهند. اول پیشنهاد دادند که جایزه آن بخش به کسی دیگر داده شود، وقتی مسئولان جشنواره مخالفت کردند و گفتند حاضر نیستند در آرای مردم دست ببرند، پیشنهاد دادند بخش جایزه مردمی بهکلی حذف شود. اما این پیشنهادشان هم رد شد. همین باعث شد که با وجود توافقات قبلی، مراسم جشنواره از شبکه ورزش پخش نشود.» این در حالی است که مجتبی علوی، دبیر جشنواره این ادعا را تایید نمیکند. او میگوید: «اینکه دوستان نمیخواستند فردوسیپور جایزه بگیرد، احتمالا درست باشد، ولی انصافا کسی به من نگفت باید اسمش را خط بزنی. حتی برای یکی از مدیران تلویزیون توضیح دادم که خوب نیست اسم فردوسیپور حذف شود، تبعاتش برای خود شما هم بد خواهد بود. ایشان هم پذیرفتند و گفتند ما هم چنین درخواستی نداریم. اما در عمل کارها طوری پیش رفت که بهنظر میرسید تمایلی به پخش برنامه ندارند. وقتی قرار است برنامهای روی آنتن برود، از چند ساعت قبل گروه فنی صداوسیما باید آنجا مستقر شود، اما این اتفاق خیلی دیر افتاد و در عمل هم گفتند بهدلیل مشکلات فنی نمیتوانند پخش کنند. حتی برای پخش ضبط شده برنامه هم، دیگر پیگیری نکردند.» یکروز بعد از جشنواره، برنامه ورزشومردم که از شبکه یک پخش میشود، گوشههایی از این جشنواره را پخش کرد، اما نه تصویری از فردوسیپور نشان داد و نه به جایزهای که او گرفته بود اشاره کرد. حتی کلیپی هم که به یاد علی انصاریان در مراسم پخش شده بود و صدای عادل روی آن بود، با موسیقی پخش شد.
> عدم پخش دیدار منتخب سرخابیها و رسانه ورزش
اما دومین دلیلعدم بازگشت فردوسیپور به صدا و سیما بهعدم پخش دیدار منتخب سرخابیها و رسانه ورزش که هدایت آن را عادل فردوسیپور برعهده داشت، برمیگردد. این تیمها روز یکشنبه در ورزشگاه شهید درفشی فر به مصاف یکدیگر رفتند. این بار هم قرار بود این دیدار به صورت مستقیم از تلویزیون پخش شود اما شایعه شد به دلیل حضور فردوسیپور این اتفاق رخ نداد. فردوسیپور هم وقتی با سوال خبرنگاران در این باره مواجه شد ترجیح داد پاسخی به آنها ندهد و از خبرنگاران خداحافظی کرد.
> بازگشت «عادل» و «نود» محتمل نیست
اما عصر ایران در این خصوص طی یادداشتی به قلم مهرداد خدیر نوشته است: «این که حمید شاهآبادی معاون سیمای صدا و سیما عادل فردوسیپور و برنامه ۹۰ را «برند» دانسته و مثل علی فروغیِ بیگانه با دنیای رسانه و مخاطب از لزوم گردش بر «مدار» ی که آنان تعیین میکنند نگفته نشان میدهد آقای شاهآبادی با حذف عادل و نود موافق نیست و در عین حال از یک طرف میگوید «در اختیار مدیر شبکه است» و جای دیگر گفته «تغییر برخی از مدیران شبکهها اجتنابناپذیر است.» بدین ترتیب میتوان دریافت که مقدمه بازگشت عادل و پخش دوباره ۹۰، تغییر رئیس شبکه سه است و باید دید زور حمید شاهآبادی میرسد او را بردارد یا نه؟ این که میگوید تنها ۴ ماه است که آمده و حذف نود به قبل از او مربوط است و انتخاب مجری در اختیار مدیر شبکه است و در عین حال برخی از مدیران شبکهها باید تغییر کنند اما به بعد از انتخابات ۱۴۰۰ موکول میکند نشان میدهد عجالتا نمیخواهد یا نمیتواند مدیر شبکه سه را تغییر دهد یا این که شیوه دیگری در پیش دارد. جالب این که بخش خبری ساعت ۲۲ شبکه سه بخشهای مخالف سخنان معاون سیما را پخش کرد و این قسمت را نه. ۵نکته را هم میتوان افزود:
۱. عادل فردوسیپور دیگر تنها مجری نیست، برند است. کما این که یکی از نفیسترین و جدیترین مجلات داخلی در شماره نوروزی خود با موضوع فوتبال و بررسی این پدیده از منظر جامعهشناسی و سیاسی و مردمشناسی و حتی ارتباط با جنگ، تصویر عادل را به عنوان «نماد» روی جلد نشانده است. همان نسبتی که میان مهران مدیری و بعدتر رامبد جوان با طنز و خنده برقرار شده است.
۲. آقای شاهآبادی به درستی میگوید که انتخاب مجری در اختیار مدیر شبکه است و در واقع مشکل جای دیگری است. در واقع بر علی فروغی هم خُردهای وارد نیست چون هر کسی به قدر دانش و درک خود از تحولات تصمیم میگیرد. هر چه از سطح متوسط جامعه بالاتر، عقلانیتر و هر چه پایینتر غریزیتر. خرده را باید بر تصمیمی گرفت که او را در این جایگاه نشاند. بنابراین مادام که علی فروغی رئیس شبکه سه است بازگشت نود و عادل یا محتمل نیست یا احتمال آن بسیار ضعیف است. تازه اگر محسن یزدی رئیس کنونی شبکه مستند نیامده و سامان نداده بود آشفتگیها از این هم بیشتر بود و بعید نیست خود او مدنظر باشد هرچند روحیات او بیشتر با دنیای مستند سازگار است و شبکه مستند را انصافا متحول و دیدنی کرده است.
۳. ساخت و پخش فصل هفتم «خندوانه» با اجرای رامبد جوان نشان میدهد معاون جدید سیما برای وصلکردن آمده است. چرا که رامبد هم آماج کینهتوزیها و حسادتها و انگزنیها بود اما بازگشته و لابهلای مرور فصول گذشته در ۶سال اخیر از یاد عادل، غافل نشد.
۴. معاون سیما گفته «اگر انشاءالله شاهد اتفاقات رو به جلویی باشیم میتوانیم برنامهریزی کنیم». اتفاق رو به جلو این است که نظر مردم جلب و تامین شود. عادت کردهایم و تعجب نمیکنیم که در فیلمهای ایرانی زنان با روسری در رختخواب بخوابند و کسی به دیگری ولی زن و شوهر به هم نگویند «دوستت دارم» و صحنه آدمکشی و قتل و عزا و ضجه و گریه قابل پخشتر است تا ابراز عشق و خنده - البته در سریال «هشت و نیم دقیقه» ناپرهیزی کردند و «دوستت دارم» هم شنیدیم به وفور و ارکان عرش هم نلرزید! - اما برنامه ۹۰ بیشتر قربانی کمتحملی و حسادت شد وگرنه در آن نه همدیگر را میبوسیدند نه به مقدسات توهین میشد. اتفاق رو به جلو این است که برنامه ۹۰ با اجرای عادل فردوسیپور پخش شود و تغییرات را به انتخابات موکول نکنند. چرا که اتفاقا بعید نیست آقای ضرغامی از حذف عادل به مثابه سوژه انتقاد در مناظرهها استفاده و یادآوری کند اوج نود در دوران ریاست او بوده است.
۵. علی اصغر پورمحمدی که در همین جایی مینشست که معاون امروز سیما نشسته، آدم بلندنظری بود و به اهداف اصلی بیشتر توجه داشت تا اتفاقات خُرد. البته این صفت غالب کرمانیها در عرصههای مختلف است و تفاوتی ندارد سیاسی باشند یا نظامی، نویسنده یا روحانی و در بلندنظری و گذشت مشترکاند. نویسنده اگر باشد هوشنگ مرادی کرمانی میشود و شاعر اگر باشد احمدرضا احمدی و مجری و برنامهساز هم البته عادل فردوسیپور و نامهای دیگر چون دعایی و زیدآبادی و صنعتیزاده و حجتی کرمانی را هم میتوان افزود. کرمانی نیستم و هیچ نسبتی هم با کرمانیها ندارم ولی کرمانیها را آدمهایی بلند نظر و دورنگر دیدهام یا یافتهام. هدف اصلی پورمحمدی هم جلب مخاطب و رقابت با شبکههای ماهوارهای بود و حسادت و کمبینی نداشت. فرمول او هم ساده بود: هر شب یک مجری/ ستاره و برنامههایی که آنان میسازند و اجرا میکنند و میداندادن به امتحان پسدادهها و خاطرهسازها که از نظر فکری و نگاه عمومی از جنس مردماند اگرچه چون پول خوب و چربی به دست آوردهاند طبقهشان تغییر کرده است! مردم، مهران مدیری را «میبینند» ولو بیحوصله شده باشد و در «دورهمی» از سر و ته کار بزند و دستآخر خودش بماند و یک میهمان و زحمت زیرنویس کردن اسم میهمان را هم به خودشان ندهند و اگر وسط برنامه روشن کنی و نشناسی تا آخر نمیدانی کیست! مردم، رامبد جوان را دوست دارند و «خندوانه» را میبینند ولو ترجیح دهد فرزند حاصل ازدواج خود با نگار جواهریان را در کانادا به دنیا بیاورد و آدم بیکاری هم از همسر او پس از خرید و حین عبور از خیابان عکس بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند. او البته از سر و ته کار نمیزند و میداند خودش خیلی هم بانمک نیست و نمک خندوانه و برگ برنده آن بیگمان، جنابِ «جناب خان» است با هنرنمایی و حاضرالذهنی محمد بَحرانی. رضا رشیدپور البته قدر خود را ندانسته و درگیر پروژه مسابقه کپی شده ولی به هر حال خودش جاذبه دارد. همه که مثل رامبد و مدیری نیستند تا از برند برنامه خود دفاع کنند. برخیها شومنی را با هر اجرایی دنبال میکنند. حتی جواد خیابانی هم برای این که سوتی تازه او را کشف کنی فرحانگیز است و اسباب انبساط خاطر! در این میان نمیتوان از «آقای مجری» یاد نکرد. ایرج طهماسب که از استانداردهای خود ذرهای کوتاه نمیآید، به ریاکاری و تبلیغ دروغین تن نمیدهد و فرهنگ اصیل ایرانی و ملی را بازمیتاباند. یک ایرانی با تمام مشخصات. (اگر همین حالا بگویند یک ایرانی را تصویر کنید نزدیکترین چهره ایرج طهماسب است). کار را اگر به کاربلد بسپارند بیننده جذب میکند. کارنابلدان اما سعی میکنند دیگران را همقد خود کنند و فرد محبوب را برنمیتابند و دوست دارند همه در مدار آنان بگردند! مجری اما وقتی برنامهساز و صاحبفکر هم باشد نمیتواند مدام دور یک مدار بگردد. نه دور خودش و نه دور دیگری. آن که مدام دور میگردد، اسب عصاری است! تازه از گشتن و گشتن او روغن به دست میآید. حالا اگر از این دورِ مدار گشتن روغنی به دست میآمد باز خوب بود. دستکم صف روغن
کوتاه میشد! »