هفته گذشته روزنامه «آفتاب یزد» در گزارشی تفصیلی به نقد وضعیت اسفناک لوگو زیبا و دوستداشتنی «هما» پرداخت که بازتاب خوبی هم در فضای مجازی داشت.
اینکه زیباترین لوگو حمل و نقل هوایی جهان (به انتخاب آژانس خبری حمل و نقل هوایی skift) زمانی بیش از ۳۰ پرواز هفتگی تهران-لندن را انجام میداد و طولانیترین خط هوایی بدون توقف دنیا (تهران- نیویورک) محسوب میشد، امروز به حال و روزی افتاده که در واقع میتوان به آن لقب «ورشکسته» داد؛ موضوعی نیست که بتوان به آسانی از کنار آن گذشت. در واقع اگرچه جلسه واپسین روز کاری هفته گذشته کاپیتان «علیرضا برخور»، مدیرعامل هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران برای تاکید بر ضرورت توجه دولت به هواپیمایی ملی کشور، دست یاری به مساعدت رئیس سازمان برنامه و بودجه دراز میکند؛ با فرض پذیرش تامین بخشی از بودجه درخواست شده به معنای توجه دولت به این برند ملی نخواهد بود. چرا که مشکلات ناشی از «فشار کمبود نقدینگی، عدم امکان تامین مناسب قطعات موردنیاز، هزینههای سنگین ناشی از بدهیهای انباشته سنوات کارکنان و نارضایتی به حق بازنشستگان» دردهایی نیستند که صرفا با تزریق اندک اعتباری از سوی دولت کنونی یا دولت بعدی رفع و رجوع شود.
در واقع بالهای زخمی این پرنده ایرانی تنها زمانی التیام خواهد یافت که مدیریت نوین بر سیستم حمل و نقل هوایی کشور حاکم شود و «هما» همچون سایر خطوط هوایی موفق جهان، آزادانه بر فراز آسمان ایران بال بگشاید!
در واقع در شرایطی که موقعیت اقتصادی بسیار نامناسب «ایران ایر»، ۸۲۰ میلیون دلار زیان انباشته به جا گذاشته است، موضوعی نیست که با یک دیدار ساده درخواست وجه کمکی رفع و رجوع شود. در واقع حل مسائل به شدت تلخ در ساختار مدیریتی «هما»، اراده جمعی مسئولان تصمیمساز و تصمیمگیر را میطلبد.
در واقع مسائل مدیریتی شرکت هواپیمایی در ایران به ویژه در خصوص مجموعه «هما» منوط به یک مشکل و دو مشکل نیست، چراکه در خصوص مسائل معیشتی نیز میهمانداران این خط هواپیمایی بارها نارضایتی خود را از سوءمدیریتها ابراز داشته اند. آنها بارها از این موضوع رنج بردهاند که مهمانداران هواپیمایی ایران به دلیل نداشتن تعریف شغلی در ایران، نه تنها در پایینترین رده کارمندان شرکتهای هواپیمایی قرار دارند؛ بلکه گروه زیادی از مهمانداران و سرمهمانداران به دلایل غیرمنطقی از ترفیع شغلی نیز محروم میمانند. به واقع در حالی که شرکت «هما» به عنوان یک برند با سهم غالب دولتی و با وجود ظرفیت ذاتی فراوان برای کشور زیان انباشته به جا گذاشته، اما وعدههای مساعدتآمیز مدیران این مجموعه نیز تنها در حد حرف باقیمانده و همچنان مهمانداران هما در پایینترین رده کارگران این شرکت قرار دارند! و کیست که نداند تخصصی بودن ارتباط با روح و روان مسافران نیز یکی از راههای درآمدهای شرکتهای بازرگانی به شمار میرود؛ چرا که وقتی یک مهماندار متخصص و آموزش دیده و به علت شرایط ایدهآل به فعالیت مشغول باشد، بهتر میتواند برای آن خط هوایی سرمایه جذب کند. حال بماند که «مهمانداری» از جمله مشاغلی است که به علت برنامهریزیهای ماهانه زمان زیادی را دور از خانواده سپری میکند و ایام تعطیل، اعیاد شب و روز… مشخص ندارند.
لذا به نظر میرسد با روند کنونی
عجز و لابه مدیر یک شرکت هواپیمایی برای دولت جهت اخذ بودجه، راهکار اصولی و اساسی جهت نجات «هما» از دیو هفت سر وابستگی ۶۰ درصدی سهامش به دولت نیست؛ البته مشروط بر آنکه خصوصیسازی «هما» به صورت کامل و واقعی انجام شود و سیاستهای هواپیمایی و حمل و نقل کشور به شکل جدی بازنگری گردد. اینکه شرکت هما ملزم به ارائه بلیتهای تکلیفی به دستگاهها، ارگانها و افراد سفارش شده شود یا مواردی از این دست، نمیتواند باعث اوج گرفتن هما از ورطه در حال سقوطش شود!