حدود 4 ماه تا انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 باقی مانده و جریانهای سیاسی کشور هنوز در جمعهای تعریف شده خود در حال اجماع سازی برای شرکت در انتخابات هستند.
نکته قابل توجه اما در گزینه هایی است که از سوی هر دو جریان مطرح می شود. افرادی که معمولاً در پست های مدیریتی حضور داشته اند و البته برآیند مشخصی از دستاوردهای آنان نیز وجود دارد. به بیان دیگر مردم همچنان نام هایی به گوششان میخورد که صراحتاً چندان قابلیت شورآفرینی در فضای انتخاباتی ندارند. باید پذیرفت که احزاب سیاسی کشور طی سالهای گذشته به دلیل ساختار معیوبی که داشتند نتوانستند نیروهای کارآمدی را برای حضور در مناصب مسئولیتی مهم تربیت کنند. مدیرانی که همه ویژگی های لازم برای رسیدن به پست مهمی چون ریاست قوه مجریه را دارا باشد. در یک نگاه کلان تر حتی مدیران کارآمد برای تصدی پست های دیگر نیز کمتر دیده میشود. این مسئله درست زمانی مشخص می شود که طی روزهای گذشته در شبکه های اجتماعی لیست افراد حاضر در کابینه افراد مدعی پاستور به صورت فرضی منتشر می شود و باز هم در این لیست ها با چهره هایی روبرو می شویم که همه بارها در پست های مدیریتی آزموده شده اند.
آسیبشناسی این مشکل البته نیازمند واکاوی انواع پژوهش های داخلی و خارجی است. اما در یک نگاه کلی حتی در کشوری مانند روسیه برای کادرسازی آینده، پوتین کنکوری را برای رهبران آینده در این کشور برگزار میکند تا برای نسل های آینده نیروهای کارآمد بتوانند در پست های کلیدی قرار گیرند. این رویه در کشورهای توسعه یافته از مجرای دانشگاه های معتبر و البته با بررسی لیاقت ها و شایستگی ها صورت می گیرد. در کشور ما اما متاسفانه گاهی برای رسیدن به یک جایگاه آنچه اهمیت پیدا می کند لابی های فردی و سیاسی است. این در حالی است که بسیاری از نخبگان کشور یا در عزلت به سر می برند و یا از کشور خارج شدهاند. دایره بسته مدیریت در کشور سبب شده تا پویایی حضور افراد کاربلد در پست های مدیریتی و کلیدی از بین برود و حتی امروز احزاب هم برای معرفی افراد توانمند در انتخابات های گوناگون دچار مشکل باشند. شاید جالب باشد که روز گذشته رئیس جمهوری کشور در حکمی استاندار سابق خوزستان را به سمت رئیس سازمان استاندارد کشور منصوب کرد در حالی که نقدهایی به عملکرد اش طی دوران خدمت بر او وارد بود. طبق بررسی عملکرد وزارت کشور، استانداری خوزستان رتبه آخر ارزیابی را کسب کرد و حالا بدون هیچ توضیحی در خصوص دستاوردها و خطاهای احتمالی، او به یک سمت دیگر منتقل و منصوب شد. این نشان می دهد که روند تصدی مناصب در کشور با اشکالات جدی روبرو است. موضوعی که میتواند به عملکرد کلی در دستگاهها به خصوص در حوزه اجرا آسیب بزند. هرچند ناگفته نماند که نمونه مثبت آن نیز در سطح مدیریت کشور قابل ردیابی است و قطعاً مدیرانی هستند که به درستی در جای خود قرار گرفته باشند. با این همه اما در بسیاری از موارد مدیریت منابع انسانی در کشور دچار انحصار و تبعیض است. موضوعی که انگیزه را از نسل جوان و توانمند برای پیشرفت خود و کشور خواهد میگیرد.