حمیدرضا آصفی در گفتوگو با روزنامه ایران، درباره شرطگذاری بلینکن برای بازگشت به برجام اظهار داشت: معلوم بود که بایدن بهراحتی به برجام برنمیگردد.... برجام اولویت اصلی دولت بایدن نیست که بخواهد بابتش با دیگران درگیر شود و انرژی خود را برای این درگیری بابت مسائل دیگری خواهد گذاشت. بایدن با سیاستهای ترامپ مخالف بود و این کاملاًً روشن است. ولی حتماً ته دلش بابت فشاری که به ایران آمده و تحریمهایی که ترامپ بهعنوان یک ابزار اعمال فشار برای او به ارث گذاشته خوشحال است. ترامپ میگفت در گوشه رینگ همچنان به ایران مشت بزنیم و بایدن میگوید مشت زدن را قدری رها کنیم اما نمیگوید بگذاریم بهراحتی دو طرف برگردند سر جای اولشان. به نظرم ما در شرایط جدید باید قدری با متانت و بیتفاوتی با برجام مواجه میشدیم.
وی اضافه کرد: در برنامه صد روزه آقای بایدن اگر دقت کنید بحث ورود به برجام نبود. خیلی چیزهای دیگر را گفته بود اما ردی از برجام نمیبینیم. ضمن اینکه آمریکا موضوعات داخلی فراوانی دارد؛ موضوع بیکاری، کرونا، واکسنها، مهاجرت و شکافها و اختلافهای داخلی. در خارج هم مسئله روسیه و چین را دارد، مسئله اعراب و رژیم صهیونیستی را دارد و همینطور مسائلش با همسایگان. وقتی لیست کنیم میبینیم برجام در این اولویتها نیست. ضمن اینکه از این طرف ماجرا، ورود آمریکا به برجام مسئله ایران نیست. مسئله ما لغو تحریمهاست. بازگشت آمریکا به برجام بدون لغو تحریم بسیار بیش از وضعیت الان به ضرر ما خواهد شد و در داخل برجام کارشکنی میکند. آنچه برای ما موضوعیت دارد صرفاً لغو تحریمهاست.
وی اضافه کرد: من فکر نمیکنم در عمر دولت فعلی یعنی دولت دوازدهم اتفاق جدی توسط آمریکاییها رقم بخورد. یعنی مسائل آنقدری پیچیده هستند که به این سادگی و زودی امکان مدیریت همه آنها نباشد. ضمن اینکه الان بایدن نه بهعنوان مخالف ترامپ، بلکه بهعنوان رهبر آمریکا نگاه میکند میبیند که این کشور تمام زحمت تحریمهای حداکثری را کشیده، انزوا در شورای امنیت را تحمل کرده، فحش خروج از برجام را خورده، وقت صرف این حجم بالا از تحریمها کرده، با خودش میگوید چرا باید اینها را کنار بگذارم؟
آصفی در عین حال گفت: بانک جهانی اعلام کرده که اقتصاد 2021 ایران از سال قبل بهتر است و جاهایی رشد مثبت را خواهیم داشت. این نشان میدهد که تحریمها کاراییاش را از دست داده. کارآمدی تحریم تمام شده و باید این معنا را به آمریکا و اروپا هم منتقل کنیم که نه نگران تحریم هستیم و نه آرزومند بازگشت آمریکا به برجام.
او در پاسخ این سؤال که «این مسئله چطور با اقداماتی نظیر انتصاب رابرت مالی و سیگنالهایی از این دست قابل تجمیع هستند؟»، گفت: رابرت مالی سیاستگذار نیست، یک کارگزار و مجری است. آنکه سیاست میگذارد کسان دیگری هستند. در همین ایران وقتی کسی را نماینده ویژه در جایی میگذارند مگر آن فرد حق سیاستگذاری دارد؟ حداکثر میتواند برای سیاستگذاری اطلاعات و مشاوره بدهد. دولت بایدن هنوز در سطح سیاستگذاری و استراتژیک آن سیگنالی که نیاز هست را نفرستاده است. دلخوش بودن به اقدامی مانند انتصاب آقای مالی، دلخوشی بیمبنایی است. انتخاب آقای مالی سیگنال مثبتی هست اما خیلی ضعیف. ما در مقابل آقای بلینکن، کوهن، خانم شرمن، خانم هریس و این دست افراد را هم داریم که همه میدانند تا چه اندازه تمایلات صهیونیستی دارند. ما باید کل آن صحنه را ببینیم.عصر ایران: جز واعظی و نوبخت کسی حاضر به دفاع از عملکرد رئیسجمهور نیست
یک سایت حامی دولت تصریح کرد: فقط واعظی و نوبخت حاضرند از عملکرد روحانی دفاع کنند.
عصر ایران نوشت: سوالی که باید ذهن رئیس جمهور را درگیر کند این است که چرا حامیان او به صحنه نمیآیند و از رییس دولت در برابر این انتقادها دفاع نمیکنند؟
جریان اصلاحات که کمک بسیاری به روحانی برای رسیدن به کرسی ریاست قوه مجریه کرد، حاضر نیست در ماههای پرالتهاب قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1400 پا به میدان بگذارد و از عملکرد روحانی دفاع کند. متاسفانه روحانی، چندان جای دفاع از خود باقی نگذاشته است. او بعد از خروج آمریکا از برجام، هیچ برنامهای برای اداره کشور نداشت و تنها منتظر بود که تقدیر یا صندوقهای رای، ترامپ را از صحنه قدرت آمریکا خارج کند تا برجام دوباره جان بگیرد.
او بسیاری از شعارهای انتخاباتی خود را فراموش کرد و حتی به آنها نزدیک نشد. همین فاصله گرفتن با شعارها و برنامهها باعث شد تا روحانی، تبدیل به تنهاترین رئیس جمهور ایران شود.
روحانی در 8 سال گذشته نتوانست این طبقه حامی را برای خود ایجاد کند. شاید بتوان گفت تنها کسانی که حاضر هستند خود را خرج روحانی کنند، حلقه اصلی تیم او یعنی واعظی به عنوان رئیس دفتر و نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه هستند. بخشی از وزرای دولت هم حاضر نیستند، پای رئیس جمهور بایستند.
فراموش نکردهایم که در جریان انتخابات او گفت اگر رای قاطع بیاورد، میتواند بسیاری از کارهای ناممکن را ممکن کند. او درست بعد از انتخابات رفتار خود را تغییر داد و مسیر دیگری را برای رفتن انتخاب کرد. از همه این اتفاقها تلختر، ناامید شدن بخشی از مردم به ویژه کسانی که رای خاکستری بودند است. آنها با خود میگویند روحانی با امید ما چه کرده است؟روایت آرمان از هوای ابری میان دولت و اصلاحطلبان
«در آستانه انتخابات، هوا میان دولت و اصلاحطلبان ابری است و دولت تنهاتر میشود.»
روزنامه آرمان در گزارشی با همین مضمون نوشت: اخیراً محمود واعظی رئیسدفتر رئیسجمهور در واکنش به صحبتهای صادق خرازی که گفته بود: «باید به خاطر رئیس جمهوری اجارهای توبه کنیم و بپذیریم که اشتباه کردیم» به انتقاد از اصلاحطلبان پرداخت و اظهار کرد: اصلاحطلبان بگویند برای پیروزی روحانی چه کردهاند؟ آنها با نگاهی به گذشته ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند و فعالیتهای آنها در چه حدی بود.» همین صحبتهای واعظی کافی بود تا بسیاری از اصلاحطلبان به اظهارات او واکنش نشان دهند. با این حال کمتر کسی است که نداند دولت حسن روحانی چه در سال 92 و چه در سال 96 با حمایت اصلاحطلبان روی کارآمده لذا اظهاراتی از این دست که اصلاحطلبان نقشی در روی کارآمدن دولت نداشتند صرفاً به شوخی و طنز شبیه است تا مسئلهای قابل پذیرش و پردازش. اتفاقاً اصلاحطلبان امروز خیلی خوشحال میشوند که خود را از دولت و عملکردهایش جدا کنند. چرا که نه تنها خیری در آن نیست بلکه گرفتاریاش گریبان اصلاحطلبان را گرفته است.
طی 7 سال و چند ماهی که از دولت روحانی میگذرد بیش از اصلاحطلبان، این دولت بوده که از آنها استفاده کرده اما هر زمان بحث به میان آمده منکر نقش و حمایت اصلاحطلبان شده و همین امر موجب شده تا اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو دنبال ائتلاف و به اصطلاح «رحم اجارهای» نباشند. این در حالی است که دولتیها نیز مثل همیشه اصلاحطلبان را مورد تفقد قرار میدهند؛ مثل اظهارات تأملبرانگیز اخیر محمود واعظی رئیسدفتر رئیسجمهور که گفته «اصلاحطلبان برای پیروزی روحانی چه کردهاند؟ ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند».اصلاحطلبان میگویند از نامزد اجارهای پشیمانیم
یک خبرگزاری دولتی میگوید:
اصلاحطلبان تندرو در مسیر حرکت دولت روحانی سنگاندازی میکنند.
خبرآنلاین در این زمینه نوشت:
طیفی از اصلاحطلبان چندین سال است که بنایشان را بر تخریب دولت قرار دادهاند.
تا پایان دولت روحانی چند ماهی بیشتر باقی نمانده است اما گویا همانها که از نخستین روزهای بعد از انتخابات ۹۲ به شکلی زیرپوستی و از انتخابات سال ۹۶ به بعد به شکلی علنیتر و پررنگتر بر طبل انتقاد از دولت میکوبیدند این روزها بازهم دست به کار شدهاند تا شاید از مسیر تخریب، توهین و انتقادات تند و تیز به دولت سبد رأیی برای خود در ۱۴۰۰ فراهم سازند.
اینبار صحبت از اصولگرایان تندرو نیست، صحبت از تندروهای اردوگاه چپ است که از قضا در حمله به دولت روحانی و شخص رئیسجمهور وجه اشتراکی محسوس با تندروهای اصولگرا پیدا میکنند.
سال 92 که بزرگان اصلاحات به این نتیجه رسیدند که بهتر است سبد رأی اصلاحطلبان در کنار سبد رأی روحانی که شانس بالایی برای پیروزی داشت، قرار گیرد. تدبیری که به مذاق کاندیدای اصلاحطلبان در آن انتخابات یعنی عارف چندان خوش نیامد و او که بر اساس نظرسنجیها شانس رأی آوری نداشت به درخواست رئیس دولت اصلاحات از عرصه کنار رفت. او در بیانیه انصراف نامی از روحانی نبرد با این وجود طی چند سال اخیر بارها و بارها طیفی از اصلاحطلبان از نقش آن انصراف در رأیآوری روحانی داستانها روایت کردهاند اما نظرسنجیهای انتخاباتی حکایت از آن دارد که عارف رأیی نداشت که در پیروز شدن روحانی تأثیرگذار بوده باشد.
آن انصراف اما بهانه را به دست طیفی از تندروهای این جریان داد تا بنای سهمخواهی را از همان سال ۹۲ بگذارند، طیفی از اصلاحطلبان که معتقد بودند روحانی باید کابینهای چپگرا را بچیند اما «فراجناحی» بودن همان نقطه ثقل وعدهها و شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور منتخب ۹۲ بود.
انتخابات ۹۶ که رسید اصلاحطلبان بازهم قرارشان بر حمایت از روحانی قرار گرفت. روحانی در رقابتی سنگین با رقبا، توانست رأیی قابل توجه کسب کند و حضورش در پاستور تمدید شد. اینبار اما گویا آتش توپخانه منتقدان تندروی اصلاحطلب پرفشارتر از قبل فعال شده بود. از ساختن دو قطبی واعظی- جهانگیری تا تکرار کلیدواژههایی چون رئیسجمهور اجارهای، رحم اجارهای و...
این انتقادات و حملات به دولت آنقدر پیش رفت که به هشتگ «من پشیمانم» هم رسید. بیتردید یکی از دلایلی که استارت اعتراضات سال ۹۶ را زد را میتوان در همین جنس تحرکات و انتقادات تندروانه جستوجو کرد.
این روزها اما بازهم حمله به دولت روحانی گویی برای برخی تندروهای سیاسی آب و نان دارد.اصلاحطلبان نباید اجازه دهند امثال واعظی پست بگیرند
عضو حزب اتحاد ملت تاکید کرد نباید کاری کنیم که افرادی مانند واعظی پست بگیرند و تصمیم به حمایت نکردن از نامزد غیر اصلاحطلب، تصمیم حزبی است. جلال جلالیزاده درباره گروه ائتلافی جدید اصلاحطلبان موسوم به «نهاد اجماعساز» گفت: اگر قرار باشد عدهای خاص در این گروه تصمیمگیر باشند، نمیتواند موفق باشد.
وی رویکرد عدم حمایت از کاندیدای غیراصلاحطلب را مثبت ارزیابی کرد و گفت: «این تصمیم که به نظر میرسد مورد نظر نهاد اجماعساز جدید است، تصمیم خوبی است. به نظر من اصلاحطلبان چه موفق بشوند که رای آورند و چه موفق نشوند، باید مستقل عمل کنند. نباید اینطور باشد که مثل دو دوره گذشته دولتی روی کار بیاید و افرادی مثل واعظی سمت بگیرند که نهایتا به همه حمایتها لگد بزند و بگوید که اصلاحطلبان هیچ نقشی نداشتهاند.»
این سخنان در حالی است که اصلاحطلبان از سر ناچاری و به خاطر رای نداشتن عارف و جهانگیری، مجبور شدند در سال 92 و 96 از آقای روحانی حمایت کنند.راغفر: دادن گرای مذاکره به جای حل مشکلات اقتصادی خسارتبار است
یک کارشناس اقتصادی نزدیک به اصلاحطلبان گفت: دادن گرای مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات اقتصادی، خطایی اساسی است.
حسین راغفر به روزنامه آرمان گفت: ریشه مشکلات اقتصادی بیش از آنکه خارجی باشد، در درون برخی سیاستهای داخلی نهفته است.
هنگامي که برخي در کشور مافياي دارو، خودرو، مسکن و مافياي سکه و ارز هستند، انتظار اين است که با اين افراد برخورد قاطعتري صورت گيرد.
وی افزود: از سوي ديگر مشکل مهم ما فرار سرمايه است که اين فرار سرمايه ناشي از فقدان امنيت براي سرمايهگذاري است. سياستهاي اشتباه اقتصادي، چشمانداز روشني را براي سرمايهگذار داخلي فراهم نميکند.
اين نکته را نيز در نظر داشته باشيد که هيجاني که برخي در داخل کشور براي تغيير دولت در آمريکا و براي مردم ايجاد ميکنند يکي از خطاهاي اساسي است که در درون کشور صورت ميگيرد. برخي آگاهانه مبادرت به اين کار ميکنند و در مقابل برخي نيز ناآگاهانه اين کار را انجام ميدهند. برخي عنوان ميکنند ايران بايد با آمريکا مذاکره کند تا وضعيت اقتصادي کشور بهبود يابد. سؤال اينجاست چرا بايد با آمريکا مذاکره کرد تا وضعيت اقتصادي بهتر شود؟ چرا بايد به آمريکاييها گرا بدهيم و به دليل مشکلات اقتصادي بايد با آنها مذاکره کنيم؟ بدونترديد اين رويکرد به کار مذاکره و ديپلماسي کشور آسيب ميزند. هيچ کشوري بدوناتکا به ظرفيتها و تواناييهاي داخلي خود به پيشرفت و توسعه نرسيده است. حتي برخي از کشورها از خاکستر باقي مانده از جنگ برخاستهاند و با تکيه به تواناييهاي خود موفقيتهاي بزرگي به دست آوردهاند. موفقيت و توسعه هيچگاه با تکيه بر کشورهاي خارجي و ظرفيتهاي کشورهاي ديگر محقق نشده و درآينده نيز محقق نخواهد شد.
راغفر همچنین گفته است: پاسخ بسیاری از مشکلات اقتصادی داخلی است و به این مسئله باز نمیگردد که رئيسجمهور آمريکا چه کسي است. اگر اين وضعيت ادامه داشته باشد اين علائم به دولت آمريکا داده خواهد شد که فشارهايي در درون ايران وجود دارد که ايران را تشويق به مذاکره ميکند. در چنين شرايطي ترديد نکنيد دولت مستقر در آمريکا از اين وضعيت به سود خود استفاده خواهد کرد و نه به سود ايران. بنده معتقدم دولت جديد آمريکا به زودي موضع خود را در مقابل ايران اعلام خواهد کرد. در شرايط کنوني در حال ارزيابي وضعيت هستند. اين واقعيتي است که دولت جديد آمريکا به دنبال آن است. همه ميدانند چيزهايي که آمريکا از ما ميخواهد قابل ارائه نخواهد بود. مهمترين دغدغه آمريکا درباره ايران، موضوع برنامه موشکي ايران و راهبرد ايران در منطقه خاورميانه است. آمريکاييها اصرار دارند ايران برنامه موشکي خود را در معرض معامله قرار بدهد. اين خواستهاي است که امکانپذير نيست حتي اگر در ظاهر تلاش کنند يک گام براي اصلاح رفتارهاي خود
بردارند.
کساني که اصرار به برداشته شدن تحريمها دارند به منزله اين است که اصرار دارند ما نفت بيشتري بفروشيم. به هر ميزان که وابستگي ما به فروش نفت بيشتر ميشود قدرت ما براي چانهزني در ميز مذاکرات کاهش پيدا ميکند.