هفته گذشته وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی برای ارائه توضیحات احضار شد. به موجب انتشار این خبر شایعات و اخبار ضد و نقیض بسیاری در رابطه با فیلترینگ اینستاگرام در رسانهها منتشر شد.
هرچند او با قرار التزام آزاد شد؛ اما باری دیگر انتشار این اخبار، موجب رواج انتقادات گروهی در خصوص فیلترینگ اینستاگرام، عدم اقدامات کافی وزیر در رابطه با فیلترینگ و شعار رواج فساد به واسطه شبکه های اجتماعی شد. آن چه که در میان این اخبار نگران کننده است، شکل گیری جریانی است که خواست خود را به خواست مردم گره می زند و باورهای محدودکننده خود در رابطه ی مخالفت با آزادی بیان و دسترسی آزاد به اطلاعات را به نام مردم مطرح میکنند. جدیدا باب شده است که چند نفر نامه ای سرگشاده و یا شکایتی تنظیم کنند و در رسانه های وابسته به جریان فکری خود، آن را به خواست تمام مردم ایران تعمیم دهند.
جریانی فکری که تمام مشکلات کشور را مستقیما وابسته به شبکههای اجتماعی می داند؛ روزی ترور و حملات تروریستی را به فیلتر نبودن شبکههای اجتماعی ربط می دهند؛ در حالی که بسیاری از وقایع مذکور، در سالهایی بوده که شبکههای اجتماعی در ایران رواج نداشتهاند؛ با این منطق، گویی باید جاده ها را نیز ببندیم، چرا که افراد از آنها برای عبور استفاده کرده اند، تا به اهداف خود برسند! جریان فکری محدودی که تمام سرقتها، فساد گسترده و تحولات فرهنگی سالهای گذشته را نه تنها در عدم مدیریت و ناتوانی این تفکر نمیبیند؛ بلکه مستقیما اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی را مقصر آن می داند؛ همان منطقی که سالها شکست سیاستگذاری های نامطلوب خود را به تاثیرات این شبکه های اجتماعی ارتباط داده است. میلیاردها تومان بودجه عمومی این مملکت در سازمان هایی با هدف توسعه فرهنگی به هدر رفت می رود؛ و در پایان جای این که شفاف به مردم پاسخگوی علت ناتوانی خود باشند؛ خواهان محدود کردن شبکه های اجتماعی هستند. شبکه هایی که هزاران کسب و کار و جوان به واسطه آن نان خانواده خود را تامین می کنند؛ به گزارش تکراسا، نزدیک به 6 هزار میلیارد ریال گردش تبلیغات دیجیتال در ایران پیش بینی شده است که بخش عمده ای از این مبلغ در پلتفرم هایی مثل اینستاگرام است و این شبکه حدود 44 میلیون نفر کاربر ایرانی دارد. این درست در حالی است که برخی برنامه های مشابه ایرانی با دریافت چندین میلیارد تومان بودجه دولتی موفق به چشمانداز چشمگیری نشده اند و این به درستی نشان دهنده خواست واقعی مردم است.
درست در سخت ترین سال اقتصادی ایران، به جای کمک به معیشت مردم، چون برخی دسترسی به حقوق و مزایای وابسته به سازمان های خود دارند، بی توجه به فشار اقتصادی تحمیل شده بر دوش ملت، خواهان اقداماتی هستند که جز ناامیدی، انتظارات گسترده تورمی و محدودسازی فضای سیاسی کشور، هیچ نتیجه ای ندارد. در شرایطی که بسیاری از بازرگانان در پرداخت های مالی خود به واسطه تحریم ها به مشکل خورده اند و یکی از محدود راه های ارتباطیشان برای تجارت به کمک همین شبکه های اجتماعی است؛ درخواست برای کند کردن و فیلتر کردن آن، ناجوانمردانه و ایستادگی جدی در برابر تعاریف توسعه اقتصادی و اهداف اقتصادی 1404 ایران است.
به راستی چرا برخی در این کشور در جای خود اظهار نظر نمی کنند؟ چرا گمان می بریم به واسطه داشتن تریبون اجازه داریم به جای میلیون ها نفر تصمیم بگیریم و در رابطه با هر چیزی سخن بگوییم؟ و چطور تفکر خود را به راحتی به نام یک ملت مطرح می کنیم؟. تا زمانی که تلاش خود برای محدودسازی جامعه را متوقف نکنیم، خواست و اقدام مردم در رابطه با اینترنت و شبکه های اجتماعی در تضاد با سخنان مسئولان مربوطه است و درست سرنوشتی به مانند دستگاه های ضبط ویدئو و اینستاگرام در انتظار است که در همه آنها شاهد استقبال اقشار گستردهای از جامعه بودیم. فراموش نکنیم که جامعه همیشه راه خود را خواهد یافت.