با حضور بايدن در کاخ سفيد گمانهزنيها درباره آينده اقتصاد ايران، که در سالهاي اخير تحتتأثير سياست خارجي بوده، افزايش پيدا کرده است.
از ديدگاه شما تغيير قدرت در آمريــکا و احتمال برداشته شدن تحريمهاي ايران چه چشماندازي را پيشروي اقتصاد ايران قرار داده است؟
دليل اصلي توجه و رابطه آمريکا با خاورميانه و ايران مسأله منافع اسرائيل است. اين در حالي است که جهتگيري اصلي اسرائيل در منطقه خاورميانه نيز معطوف به ايران است. به همين دليل نيز هر روز در سوريه عمليات نظامي انجام ميدهد يا دست به ترور دانشمندان ايران از جمله شهيد فخريزاده ميزند. به همين دليل کساني که گمان ميکنند با تغيير رئيسجمهور در آمريکا يک تغيير اساسي در اقتصاد ايران رخ خواهد داد با خوشخيالي به مسأله نگاه ميکنند. آمريکا اگر متوجه شود ايران به سمت حل مشکلات داخلي خود حرکت ميکند در وضعيت تحريمها تجديدنظر خواهد کرد. برخي مقامات آمريکايي به صراحت عنوان کردهاند که فشار بيش از اندازه به ايران ممکن است باعث استقلال ايران در برخي از حوزهها شود و کنترل ايران را مشکلتر از گذشته کند. اين ديدگاهي است که تاکنون چندين بار از سوي مقامات آمريکايي مطرح شده است. متأسفانه در کشور ما هنگامي که تحليف بايدن صورت ميگيرد عدهاي با بزرگ کردن اين اتفاق عنوان ميکنند در تحليف رئيسجمهور جديد آمريکا از دين و اخلاق صحبت شده و به همين دليل آن را يک اتفاق مهم در آينده ارزيابي ميکنند. البته واقعيت اين است که برخي از اين اتفاقات به صورت برنامهريزي شده و توسط سرويسهاي اطلاعاتي کشورهاي خارجي در کشور شکل ميگيرد. برخي نيز آگاهانه يا غيرآگاهانه در اين مسير حرکت ميکنند. اين در حالي است که در ارزيابي مراسم تحليف بايدن اشارهاي به اين نکته نشده که اين مراسم تحت شديدترين تدابير امنيتي و چيزي شبيه حکومت نظامي برگزار شده است. ترديد نکنيد که اگر چنين مراسمي با چنين شرايطي در هر کشوري از جهان برگزار ميشد رسانههاي جهان از وضعيت تأسفبار سياسي در آن کشور صحبت ميکردند. بنده معتقدم مشکلات امروز اقتصاد ايران داخلي است و اگر ما به حل مشکلات داخلي خود بپردازيم ميتوانيم چشمانداز روشني پيشروي خود مشاهده کنيم.
در اينکه ريشه بسياري از مشکلات اقتصاد ايران داخلي است ترديدي وجود ندارد. با اين وجود در سالهاي اخير اقتصاد ايران بيش از گذشته تحت تأثير سياست خارجي قرار گرفته است.در چنين شرايطي چگونه ميتوان به حل مشکلات داخلي اميدوار بود؟
ريشه مشکلات اقتصاد ايران بيش از آنکه بينالمللي باشد در درون سياستهاي داخلي نهفته است. امروز فساد اقتصادي در کشور وجود دارد. هنگامي که برخي در کشور مافياي دارو، خودرو، مسکن و مافياي سکه و ارز هستند، انتظار اين است که با اين افراد برخورد قاطعتري صورت گيرد. با اين وجود به نظر ميرسد دستگاه قضايي براي برخورد موثرتر بايد از برخي خطوط قرمز که ضرورت امروز جامعه است، عبور کند. هنگامي که مشاهده ميکنيم دهها پرونده عليه يکي از مقامات در بخش عمومي وجود داشته و اين پروندهها در مديريتهاي بعدي وي به دستگاه قضايي ارجاع داده ميشود اما به موقع يا با تاخير رسيدگي ميشود باعث بياعتمادي در بين افکار عمومي ميشود. در چنين شرايطي، براي دستگاههاي اطلاعاتي کشورهاي غربي فرصت ايجاد ميشود که اين بياعتمادي را به وسيله شبکههاي اجتماعي در سطح کشور توسعه بدهند. اين وضعيت نيز به دليل عملکرد اشتباهي است که در داخل صورت ميگيرد. در نتيجه ريشه مشکلات داخلي است و کمتر به بيرون از کشور ارتباط دارد. مشکل امروز ما اين است که چگونه ميتوانيم اعتماد مردم را جلب کنيم. از سوي ديگر مشکل مهم ما فرار سرمايه است که اين فرار سرمايه ناشي از فقدان امنيت براي سرمايهگذاري است. چالش ديگر ما اين است که سياستهاي اشتباه اقتصادي چشمانداز روشني را براي سرمايهگذار داخلي فراهم نميکند. در چنين شرايطي چگونه ميتوان انتظار داشت سرمايهگذاران ايراني خارج از کشور در اقتصاد کشور سرمايهگذاري کنند. ما چگونه انتظار داريم سرمايهگذار خارجي در کشور سرمايهگذاري کند در حالي که امنيت براي سرمايهگذار داخلي نيز هنوز فراهم نشده است.
شما عنوان ميکنيد بخش مهمي از مشکلات داخلي اقتصاد ايران به مسأله فساد اقتــصادي ارتباط پيـدا ميکند. چرا ناظران با علم به تأثيرگذاري فساد اقتصادي در وضعيت نامناسب معيشتي مردم اقدامات جدي در اين زمينه انجام نميدهند؟
واقعيت اين است تا زماني که با فسادهاي مزمني که در اقتصاد وجود دارد برخورد قاطع صورت نگيرد نميتوان نسبت به حل مشکلات اقتصادي اميدوار بود. اين در حالي است که در چنين شرايطي برخي تغيير قدرت در آمريکا را در آينده مناسبات اقتصادي ايران دخيل ميدانند. بنده معتقدم تا زماني که فساد اقتصادي در کشور وجود داشته باشد اميداوري نسبت به تغيير رئيسجمهور در آمريکا يک اميد واهي است که با واقعيت فاصله دارد. اين نکته را نيز در نظر داشته باشيد که هيجاني که برخي در داخل کشور براي تغيير دولت در آمريکا و براي مردم ايجاد ميکنند يکي از خطاهاي اساسي است که در درون کشور صورت ميگيرد. برخي آگاهانه مبادرت به اين کار ميکنند و در مقابل برخي نيز ناآگاهانه اين کار را انجام ميدهند. برخي عنوان ميکنند ايران بايد با آمريکا مذاکره کند تا وضعيت اقتصادي کشور بهبود يابد. سوال اينجاست چرا بايد با آمريکا مذاکره کرد تا وضعيت اقتصادي بهتر شود؟ چرا بايد به آمريکاييها گرا بدهيم و به دليل مشکلات اقتصادي بايد با آنها مذاکره کنيم؟ بدونترديد اين رويکرد به کار مذاکره و ديپلماسي کشور آسيب ميزند. هيچ کشوري بدوناتکا به ظرفيتها و تواناييهاي داخلي خود به پيشرفت و توسعه نرسيده است. حتي برخي از کشورها از خاکستر باقي مانده از جنگ برخاستهاند و با تکيه به تواناييهاي خود موفقيتهاي بزرگي به دست آوردهاند. موفقيت و توسعه هيچگاه با تکيه بر کشورهاي خارجي و ظرفيتهاي کشورهاي ديگر محقق نشده و درآينده نيز محقق نخواهد شد. کشور ما داراي ظرفيتهاي بزرگي است که متأسفانه اين ظرفيتها در خدمت عموم مردم قرار نميگيرد. وضعيت به شکلي است که در برخي مسائل اصلأ سرمايهگذاري صورت نميگيرد که بتوان از فوايد آن استفاده کرد.
در چه زمينههايي بايد سرمايــهگذاري صورت بگيرد؛ اما امکان آن وجود ندارد؟
در شرايط کنوني برخي از معادن به افرادي تعلق دارد که در قدرت حضور دارند. نکته مهم اينکه در اين افراد اين انتظار به وجود آمده که به دنبال به دست آوردن منابع ديگر کشورها باشند. اغلب اين منابع نيز در مناطق محروم قرار دارد. بايد فوائد اين معادن صرف توسعه و رفاه بيشتر مردم منطقه شود. پاسخ به اين مسائل همگي داخلي است و به اين مسأله باز نميگردد که رئيسجمهور آمريکا چه کسي است. اگر اين وضعيت ادامه داشته باشد اين علائم به دولت آمريکا داده خواهد شد که فشارهايي در درون ايران وجود دارد که اين کشور را تشويق به مذاکره ميکند. در چنين شرايطي ترديد نکنيد دولت مستقر در آمريکا از اين وضعيت به سود خود استفاده خواهد کرد و نه به سود ايران. بنده معتقدم دولت جديد آمريکا به زودي موضع خود را در مقابل ايران اعلام خواهد کرد. در شرايط کنوني در حال ارزيابي وضعيت هستند. اين واقعيتي است که دولت جديد آمريکا به دنبال آن است. همه ميدانند چيزهايي که آمريکا از ما ميخواهد قابل ارائه نخواهد بود. مهمترين دغدغه آمريکا درباره ايران، موضوع برنامه موشکي ايران و راهبرد ايران در منطقه خاورميانه است. آمريکاييها اصرار دارند ايران برنامه موشکي خود را در معرض معامله قرار بدهد. اين خواستهاي است که امکانپذير نيست حتي اگر در ظاهر تلاش کنند يک گام براي اصلاح رفتارهاي خود بردارند. با اين وجود ترديد نکنيد در ميانمدت ما در وضعيت بدتري قرار خواهيم گرفت. تنها راه نجات اين است که ديپلماسي ما با اتکا به مردم بتواند بر سر ميز مذاکره بنشيند؛ هنگامي که مردم احساس کنند سياستهاي داخلي حافظ منافع آنهاست و نه حافظ گروه محدودي در قدرت. مساله کاملا روشن است و من تعجب ميکنم چگونه برخي از روشنفکران علاقهمند به منافع و مصالح کشور چنين موضعگيري ميکنند و جريانهايي در دولت و مجلس نيز اين مواضع را تقويت ميکنند.
به نظر ميرسد فشارهاي معيشتي روي مردم و بياعتمادي اجتماعي باعث شده نگاهها به سمت تغيير قدرت در آمريکا معطوف شود. با اين وجود تغييرات در معادلات بين ايران و آمريکا چه تأثير ملموسي در زندگي مردم ايران خواهد گذاشت؟
کساني که اصرار به برداشته شدن تحريمها دارند به منزله اين است که اصرار دارند ما نفت بيشتري بفروشيم. به هر ميزان که وابستگي ما به فروش نفت بيشتر ميشود قدرت ما براي چانهزني در ميز مذاکرات کاهش پيدا ميکند. بنده معتقدم اين مساله که ما نميتوانيم نفت بفروشيم يک فرصت تاريخي براي کشور به وجود آورده است. با اين وجود مشکلات ناشي از اين رويکرد نبايد متوجه مردم شود. واقعيت اين است که مشکلات بيشتر ريشه داخلي دارد. چرا دولت به کمک مجلس وقت قيمت دلار را تا32 هزار تومان افزايش ميدهد و امروز عنوان ميکند اين قيمت بايد کاهش پيدا کند. اين در حالي است که هيچکس نسبت به اين تصميماتي که اتخاذ ميشود پاسخگو نيست. کساني که چنين تصميماتي ميگيرند بايد به مردم ايران پاسخ بدهند که چرا چنين تصميماتي ميگيرند که هزينههاي آن را بايد مردم پرداخت کنند. تا زماني که نظام تصميمگيري پاسخگو نباشد اينکه تحريمهاي ما را اندکي کاهش داده و اجازه بدهند ما نفت بفروشيم باعث خواهد شد در قبال اين رويکرد امتيازات بزرگتري از ايران بگيرند. آيا در چنين شرايطي مردم راضي خواهند بود؟ آيا کانونهاي عفوني فساد در جامعه با رفع تحريمهاي آمريکا از بين خواهد رفت يا اينکه تقويت خواهد شد؟ بنده تصور ميکنم در صورت برداشته شدن تحريمها کانونهاي فساد و غدههاي عفوني پوشيده ميشوند و تحتلواي برداشته شدن تحريمها تقويت ميشوند. اتفاقي که رخ داده اين است که در مدت تحريمها کانونهاي عفوني بروز کردهاند و براي مردم قابل مشاهده شدهاند. بنده معتقدم قطعا در درون حاکيمت افراد خدمتگزار وجود دارند و اجازه نخواهند داد بحران کنوني همچنان ادامه پيدا کند. بالاخره بايد در يک مقطع زماني در اين زمينه تصميمگيريهاي اساسي صورت گيرد و تغيير جهتهايي که منجر به فساد گسترده در سه دهه اخير شده پايان يابد. اين در حالي است که وضعيت فساد در 16 سال اخير به مراتب نسبت به گذشته عميقتر شده است. در چنين شرايطي حتي اگر بايدن همه تحرميهاي ايران را بدون هيچ پيششرطي بردارد باعث نخواهد شد فساد که اصليترين مانع تحول و توسعه در کشور است مرتفع شود. اتفاقا اين احتمال وجود دارد که بخشهايي از فساد تحتلواي برداشته شدن تحريمها پوشش داده شود. براي حل مشکلات اقتصادي مردم بايد با فساد گسترده مبارزه کرد، نه اينکه چشم به کاخ سفيد و تصميمات رئيسجمهور آمريکا داشت.