روز پنجشنبه هفته گذشته با تدارک شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس و سازمان بورس و اوراق بهادار، جمع کثیری از خبرنگاران حوزه اقتصادی با حضور در یک دوره آموزشی در جریان کلیاتی از جدیدترین توصیههای مهم و کلیدی در زمینه اطلاعرسانی به مخاطبان در حوزه بورس و در کل بازار سرمایه قرار گرفتند.
دورهای که اگرچه حاوی اطلاعات ارزندهای در همان زمان محدود 6 ساعته مفید از کل یک روز بود، اما بدون تردید برای حل چالشهای اطلاعرسانی سالم و دقیق از فرایند آشکار و نهان کفایت نخواهد کرد. چرا که از یک سو تخصص و مهارت گزارشدهی و از سوی دیگر تحلیل بازار و سلامت نفس ناشران این دست اخبار و مطالب در جراید، سایتها و کانالهای شبکههای اجتماعی نقش موثری را ایفا میکند. کما اینکه وقتی محمدعلی شیریزاده مدیرامور حقوقی و سازمان انتظامی سازمان بورس و یکی از مدرسان این دوره توصیه کرد «خبرنگاران نقش همراه بیشتر برای سازمان بورس و اوراق بهادار را در افشاگری از مصادیق تخلفات و جرائم بورسی ایفا کنند» این پرسش به ذهن خطور میکند چه مکانیسمی برای استفاده از این ظرفیت در رسانههای ایران تدبیر شده یا خواهد شد؟ اگرچه در همان دوره و پاسخ به پرسش خبرنگار «آفتاب یزد» تاکید شد که «خبرنگاران میتوانند موارد مشکوک را به دفتر مربوطه در سازمان بورس گزارش دهند»، اما به نظر میرسد تا زمانی که آییننامه روشن و قابلاتکایی در این زمینه به لحاظ تشویقی و اطمینانبخشی از پیگیری مورد گزارش شده تدوین نگردد، چندان نمیتوان به «خبرنگار تحقیقی» شدن جامعه خبرنگاران حوزه بازار سرمایه که مشغلههای دیگر هم دارند دل خوش کرد. اگرچه همه موارد تخصصی حوزه اطلاعرسانی بورسی هم به افشاگری مصادیق تخلفات و جرائم باز نمیگردد و تهییج نکردن خودسرانه و شتابزده در رسانهها و نقل قول نکردن هر اظهارنظری را هم میتوان به جرگه مسئولیت خطیر و تخصصی خبرنگاران این حوزه افزود. کما اینکه بدون تعارف، برخی خبرنگاران و اصحاب جراید بودند که وقتی برخی کارشناسان به صراحت نسبت به هجوم بیپروای مردم به بورس هشدار میدادند زیر فشار انگ و برچسب برخی خبرنگاران احتمالا دارای سهام نیز قرار گرفتند که آنها مخالف رونق بورس هستند! در حالی که همگان نیک میدانیم امروز بازار سرمایه نسبت به گذشته دارای شرایط متفاوتی شده است و اعتماد سهامداران به این بازار به شدت از بین رفته و هر روز بیشتر از روز قبل سرمایه آنها در این بازار سوخت میشود. و شاید به قول یک کارشناس بازار سرمایه امروز مسئولانی که روزی مردم را برای حضور در این بازار تشویق میکردند، باید پاسخگوی مردم باشند.
در واقع اگر روز شنبه برای نخستین مرتبه شاخص کل بورس وارد کانال یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد شد، هیچگاه از زمانی که اصلاح یا همان ریزش در این بازار در مردادماه و بعد سخنرانی شتابزده و غیرضروری رئیس جمهوری آغاز شد، تا روز گذشته هیچگاه شاخص به کانال یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد عقبگرد نکرده و حداقل کف یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد برای بورس حفظ شده بود! اما ادامه روند ریزشی در این بازار باعث شد اتفاق مذکور رخ دهد تا جایی که روز گذشته شاهد صف فروش در انواع سهمهای کوچک و بزرگ بازار بودیم. درواقع در حالی که تا قبل از مردادماه 99 بسیاری از کارشناسان صعود به اصطلاح «شارپی» بازار را غیرمنطقی میدانستند، حال بر این باورند که سقوط این بازار در این روزها غیرمنطقی نیست و اعتماد در این بازار از دست رفته است.
به عبارت دیگر به نظر میرسد در این وادی «روانشناسی بازار» هم نکتهای است که هم اصحاب رسانه در حوزه بازار سرمایه و هم کارشناسان باید به مردم و خریداران گوشزد کنند. به طور نمونه وقتی در اسفند ماه ۱۳۹۸ و فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ با وجود شیوع ویروس کرونا، ریزش بازارهای جهانی و دلار ۱۴ هزار تومانی، بازار پرقدرت بالا میرفت، بازار در واقع بیش از ارزش ذاتی خود معامله میشد. در آن روزها بازار «بیشواکنشی» داشت و نه تنها به اخبار منفی توجه نمیکرد؛ بلکه به اخبار مثبت بیش از حد وزن میداد. اتفاقی که بخشی از آن را خبرنگاران احساساتی در بازار سرمایه و شهروند خبرنگاران غیرمسئول در فضای مجازی دامن زدند و حال که پارادایم فکری بازار برعکس شده است، اصلاح و جبران این باور و اعتماد از دست رفته بسیار دشوار و زمان شده است.
در واقع، وقتی بازار به طور باورنکردنی به اخبار مختلف در فضای رسمی و حتی مجازی وزن میدهد، نمیتوان این نقش را ساده پنداشت. کمااینکه وقتی صحبت از دلار ۱۰ هزار تومانی میشود، بازار به این موضوع وزن میدهد. از آزاد شدن ارزهای بلوکه شده و دلار ۱۵ هزار تومانی صحبت به میان میآید، بازار به آن وزن میدهد. تاسف بار اینکه وقتی هم نرخ دلار کاهشی است، حال بورس میزان کاهش را حساب و کتاب نمیکند و بازار با چنان سرعتی میریزد که مشخص نیست در سیکل ناامیدی است یا ترس و وحشت!؟ به بیان دیگر این ریزش منطقی نیست، اما بدون تردید پیامد اقداماتی است که در گذشته صورت گرفته است و حال با هزار حرف زیبا هم اعتماد به بورس برنمیگردد. چرا که به طور ملموس و محسوس مردم به این بازار اعتماد کردند و ضربه خوردند! تا جایی که امروز تکنیکالیستهای بورس هم دچار ترس و اضطراب شدهاند. اینکه به تعبیر روزبه شریعتی، تحلیلگر بازار سرمایه در گفتگویی که با ایسنا داشته است «همه سهمها، از جمله سهمهایی که به بازار جهانی مرتبط هستند، (چه سهمهایی که در بورس کالا هستند و چه سهمهایی که میخواهند تجدید ارزیابی دهند و گزارشهای خود را در کدال ثبت کنند با هم دارای صف فروش هستند) » یعنی مشخص نیست که نقطه تعادل کجاست!
جان کلان آنکه وقتی حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان پول از بازار بیرون رفته، مسئولانی نظیر رئیس جمهوری نیز باید پاسخ این پرسش را بدهند که وقتی شما مردم را برای حضور در بازار سرمایه تشویق کردید، الان چه پاسخی برای مردم دارید!؟ این درست که دولت نمیتواند و نباید هم پولی به بازار تزریق کند، اما همین که برای کسری بودجه و حقوق و پاداش، منبع درآمد دیگری بیابد و جلوی فروش صندوقهای بازنشستگی و تامیناجتماعی را در بورس بگیرد، اقدام مدبرانهای دستکم برای پس از امروز و فردا خواهد بود.