آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک تحلیلگر اصولگرا در گفتگو با آفتاب یزد گفت:« اگرچه حضرات آیات مهدوی کنی، یزدی و مصباح شیخوخیتی داشتند که بر همه ی جریان اصولگرایی تاثیرگذار بودند اما فقدان مهدوی کنی تمام و فقدان مصباح یزدی تنها بخشی از اصولگرایان را تحت تاثیر قرار داد.» حسین کنعانی مقدم معتقد است:« در هر صورت برای جریان پایداری زمان باید بگذرد تا جانشینی شایسته برای آیت الله مصباح بیابد و همین مسئله این جریان سیاسی را دچار تغییرات و چالشهایی خواهد کرد.»
> مهدوی کنی، یزدی و مصباح مثلث سترگ اصولگرایان
در یک بازه زمانی 7 ساله ـ از مهرماه 1393 تا دی ماه 99 ـ مثلث فقدانهایی تاثیرگذار بر جغرافیای سیاسی اصولگرایان سایه افکند. مهرماه 1393 آیت الله محمدرضا مهدوی کنی چهره در نقاب خاک کشید، آذر ماه 1399 آیت الله محمد یزدی دار فانی را وداع گفت و بالاخره دی ماه 1399 آیت الله محمدتقی مصباح یزدی جانبهجانآفرین تسلیم کرد. اما این سه شخصیت در زمانه ی خود هر کدام منشاتاثیرگذاریهایی بودند که اگرچه متفاوت بود اما فقدان هرکدام به طور طبیعی جریان راست و راست سنتی را دچار تغییراتی اساسی کرد.
از بین آیات مهدوی کنی، یزدی و مصباح البته مهدوی کنی و مصباح یزدی در حوزه ی سیاست حضور پررنگتری داشتند؛ مهدوی کنی در سمت دبیر کلی جامعه روحانیت مبارز و مصباح یزدی در جایگاه پدر معنوی و تئوریسین جبهه پایداری انقلاب اسلامی که به اختصار از آن تحت عنوان جبهه ی پایداری یاد میشود. آیت الله محمد یزدی اگرچه در جایگاه دبیرکلی جامعه مدرسین حوزه علمیه قرار داشت اما کانون تاثیرگذاری حداقل به اندازه مهدوی کنی و مصباح یزدی نبود.
در هنگامه ی درگذشت آیت الله مهدوی کنی آن چه بیشتر از هر موضوعی پیش چشم میآمد ادامه ی مسیر اتحاد و همگرایی جریانهای متعدد و متکثر سیاسیِ اصولگرا بود که عملاً از بعدِ درگذشت رئیس سالهای متمادی دانشگاه امام صادق(ص) این اتحاد و همگرایی به تشتت و تفرقه بدل شد و هیچگاه نیز نتوانستند زیر یک سقف جمع شوند.مسئلهای که با درگذشت آیت الله مصباح یزدی به نظر میرسد جبهه ی پایداری را دچار تغییراتی وسیع یا حتی انشعاباتی پیشبینی نشده کند. موضوعی که در فاصله ی زمانی اندکی که به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است خواهدتوانست بر بسیاری از خط و خطوط سیاسی اثرگذار باشد.
آفتاب یزد در گفتگو با حسین کنعانی مقدم به بررسی این مسائل پرداخته و میزان اثرگذاری هرکدام را با دقت مدنظر قرار داده است.
> نسل جدیدی از چهرههای حوزوی ظهور خواهد کرد
کنعانی مقدم میگوید: هر سه شخصیت؛ آیت الله یزدی، آیت الله مهدوی کنی و آیت الله مصباح یزدی شخصیتهای حوزوی، علمی و فقهی بودند که در این مسیر اثرات بسیار خوبی داشتند و شاگردان زبدهای را تربیت و بناهای بسیار خوبی ایجاد کردند.
وی ادامه میدهد: آیت الله مهدوی کنی دانشگاه امام صادق(ص) را به یادگار گذاشت که کار آن تولید علم و نیروهای ارزشی است. آیت الله یزدی قوه قضائیه و دانشگاه علوم قضائی و مسائل مختلف را دنبال کردند که اثرات بسیار زیادی در نهاد قوه قضائیه داشت. آیتالله مصباح یزدی با مرکز پژوهشهای امام خمینی(ره) اثرات زیادی در پرورش نخبگان و تاثیرگذاری در تولید علم برای حوزههای علمیه داشت. از این جهت ضایعهای برای حوزههای علمیه و کسانی که این شخصیتها را به عنوان شیخوخیت جریان انقلابی قبول داشتند وجود دارد. اما در بحث حوزه سیاسی به نظر میرسد که اینقدر شخصیتهای بزرگ و موثری را این شخصیتها از خود به جای گذاشته و پرورش دادهاند که در زمینههای سیاسی هم حضور فعال داشته باشند.
این فعال سیاسی اصولگرا میگوید: به نظر میرسد نسل جدیدی از عالمان دینی که ورودشان به مسائل سیاسی بر مبنای اسلام انقلابی است وارد عرصه سیاست در جناح اصولگرایان خواهند شد و اینها منشاء اثری خواهند بود که در عین حال که خط مشی این بزرگواران را تداوم میبخشند حرکت جهشی رو به جلو خواهند داشت.
> بسیاری با اندیشههای آقای مصباح زاویه داشتند
حسین کنعانی مقدم ضمن بررسی میزان اثرگذاری این سه چهره و نوع مراوداتی که با جریانهای سیاسی کشور داشتند اظهار میدارد: آقای مهدوی کنی شیخوخیتی در جناحهای سیاسی داشتند که اکثرا از نظریات ایشان استفاده میکردند و از وی تبعیت میکردند. ایشان چهرهای فراجناحی بودند که حضورشان در مسائل سیاسی کشور مورد توجه هر دو جناح بود. در رابطه با آیت الله مصباح یزدی ایشان خودشان را در یک جناح خاص تعریف کرده بودند و جریان پایداری به عنوان پیکان پیشرو سیاسی ایشان مطرح بود و تئوریهای خاص خود را داشت یعنی قرائتهای خاصی را ایشان از مسائل فقهی در مسائل سیاسی داشتند که خیلی از افراد سیاسی در کشور این مشرب را نمیپسندیدند و نسبت به مواضع ایشان در مسائل سیاسی حتی در جناح راست موضعگیری هم داشتند.
> برخی از قرائتهای خاص سیاسی ایشان را نمیپذیرفتم!
وی ادامه میدهد: به همین دلیل قرائت ایشان از مسائل فقهی در باب سیاست متفاوت بود حتی بنده که قبل از انقلاب با ایشان آشنایی داشتم و در رفت و آمدهایی که به قم داشتیم از ایشان بهره میگرفتیم و بعد انقلاب زمان احداث مرکز پژوهشهای امام خمینی مسئول آموزش نظامی سپاه بودم و برای همکاری مشترک با ایشان برای آموزشهای عقیدتی و سیاسی این مجموعه شکل گرفت و در بحث آموزشهای تخصصی هم موفق بود اما در مسائل سیاسی خود بنده هم در بسیاری مواقع با ایشان زاویه داشتم و قرائت ایشان در برخی مسائل از نظر سیاسی را نمیپذیرفتم ولی ایشان را یک عالم فیلسوف، حکیم و در مسائل فقهی آگاه میدانستم اما فضای سیاست فضایی است که بخشی از آن به مطالبات مردم باز میگردد و نگاه مردم به مسائل سیاسی که قاعدتا سیاست مداران سعی میکنند برای اینکه به مطالبات مردم پاسخ دهند به قرائت مردم هم از دین پاسخ مثبت دهند. کنعانی مقدم ضمن تایید اینکه فقدان آقای مهدوی کنی روی کل جناح راست تاثیر گذاشت و فقدان آقای مصباح روی بخشی از جناح راست مخصوصاً جبهه ی پایداری تاثیر دارد اظهار میدارد: چون در یک مجموعه خاصی فعالیتهای سیاسی خود را تعریف کرده بودند بیشتر آن مجموعه الان از این فقدان ممکن است آسیب ببینند.
> جبهه ی پایداری نیاز به زمان دارد
این تحلیلگر اصولگرا در پایان با بررسی جغرافیای سیاسی جناح راست پس از درگذشت این سه، به خصوص مصباح یزدی خاطرنشان میکند: جناحهای سیاسی که خود را در شیخوخیت یک شخصیت مثل آیت الله مصباح تعریف میکنند بعد از رحلت آن شخصیت باید به فکر این باشند که جایگاه ایشان را ترمیم کنندتا بتوانند در روند ادامه فعالیت سیاسی شان از این مرجعیت سیاسی بهره گیرند. قاعدتا تا زمانی ممکن است این خلاء وجود داشته باشد اما فکر میکنم شاگردانی که ایشان تربیت کردند به راحتی میتوانند جای خالی ایشان را - البته نه مانند خودشان ـ پر کنند.
کنعانی مقدم در پاسخ به این پرسش که آیا چهره و شخصیت خاصی برای جانشینی آقای مصباح در نظر است، میگوید: شخص خاصی مد نظرم نیست. بستگی به مجموعه سیاسی که از ایشان تبعیت میکردند دارد که در درون خود به یک جمعبندی رسند.