کد خبر: ۴۸۳۱
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
ماجرای عادل فردوسی پور و کنار گذاشته شدن او از شبکه سه در یک سال گذشته واکنش‌های زیادی درپی داشته است. گزارش او همراه با بغض در فینال آسیا اما تایید شکست سیاست انحصار و حذفی بود که می‌توان آن را به تمام شئون مدیریتی تعمیم داد.

ماجرای عادل فردوسی پور و کنار گذاشته شدن او از شبکه سه در یک سال گذشته واکنش‌های زیادی درپی داشته است. گزارش او همراه با بغض در فینال آسیا اما تایید شکست سیاست انحصار و حذفی بود که می‌توان آن را به تمام شئون مدیریتی تعمیم داد. روایت معروفی وجود دارد که برای فشل کردن یک سیستم بهتر است افراد ناکاربلد را بر افراد کاربلد ترجیح داد و آنها را بر مسند کار قرار داد. این روایت هرچند ممکن است محصول یک تعمد سیستماتیک نباشد اما در واقعیت نظام اداری قابل ردیابی است. آنجا که بسیاری از نخبگان کشور در نبود فضای مناسب برای فعالیت، رفتن را به ماندن ترجیح می دهند. فردوسی پور نیز به این موضوع در یک برنامه اینستاگرامی اشاره کرد اما او ماندو صبر کرد هرچند که همه کنش ها او را به سمت ساختار شکنی و رفتن از کشور سوق داد. با این همه اما شاید کمتر کسی مانند فردوسی پور پیدا شود که خود را با همه ناملایمات فرزند این جغرافیا بداند و بماند.
اما ای کاش این ماجرا درس عبرتی می شد برای همه سیاستگذارانی که به خاطر دلایل سلیقه‌ای افراد کاربلد را کنار می گذارند تا شاید مدار خیالی شان درست حرکت کند. فارغ از اینکه در عصر حاضر مدار انحصار نتیجه جز فرسودگی و عقب ماندگی در پی نخواهد داشت. طی این سال ها شاید کمتر کسی به هوش و توانایی فردوسی پور در عرصه اجرا و برنامه‌سازی به خصوص در ورزش پیدا می شد که این خود یک ضعف به حساب می‌آید. چرا که در یک سیستم کارآمد باید اکثریت افراد از نبوغ و کاربلدی لازم برخوردار باشند. در واقع حرکت در مسیر متوسط و گاه نازل محصول فضای بسته ای است که در نهایت یک نفر هم اگر کارآمد از آب درآید برتافته نمی‌شود. این الگویی است که شاید در بسیاری از حوزه های مهم اقتصادی نیز با آن روبرو هستیم. الگویی که درنهایت زنجیره ای از ناکارآمدی را در کشور سبب می شود و نتیجه آن است که امروز می‌بینیم.
آنچه پیداست عصر حاضر با دهه های گذشته تفاوت بسیاری دارد. دیگر نمی توان با خودروی انحصار در اتوبان مدیریت حرکت کرد و انتظار داشت که همه مطابق با میل ما سوار بر این خودروی فرسوده شوند. امروز اگر مجال بر افراد کاربلد بسته شود، فضا برای بروز نوآوری ها به خصوص در عرصه رسانه خارج از مرزهای تعیین شده، فراهم است. این فضا البته در اقتصاد و سیاست همچنان محدود است اما انحصارگرایی در این حوزه‌ها نیز جز سرخوردگی و درجا زدن نتیجه‌ای نخواهد داشت.
به نظر می‌رسد ماجرای پیش آمده درخصوص عادل فردوسی‌پور می‌تواند به عنوان یک تجربه پایلوت برای عقبگرد از شیوه غلط انحصارگرایی برای سیاستگذاران به کار بسته شود. آنجا که حتی بودجه چند هزار میلیاردی صدا و سیما در برابر یک صدای محبوب به راحتی شکست می‌خورد و البته این شکست می‌تواند ادامه دار و مسری نیز باشد.
وقت آن رسیده تا با عبرت گرفتن از این اتفاق مدار انحصار و سلیقه شخصی را کنار گذاشت و بر مدار مدارای بیشتر با انواع طرز فکرها و استعدادهای کشور حرکت کرد. این نشانه اگر امروز جدی گرفته شود ولو به قیمت بازگشت از مواضع اشتباه به صورت رسمی؛ می تواند امید بالندگی را در نسل جدید در دایره این جغرافیا شکوفاتر کرد.
نام:
ایمیل:
* نظر: