قانون اقدام راهبردي که توسط مجلس براي لغو تحريمها ابلاغ شده، در عنوان با محتوا تفاوت دارد و نتيجه آن ظاهرا ماندگاري خواهد بود تا لغو تحريمها. بههرحال پس از نزديک به سه سال صبر استراتژيک در برابر سياست فشار حداکثري آمريکا، الان اين فرصت بود که حتي براي چند ماه ديگر هم شده
قانون اقدام راهبردي که
توسط مجلس براي لغو تحريمها ابلاغ شده، در عنوان با محتوا تفاوت دارد و
نتيجه آن ظاهرا ماندگاري خواهد بود تا لغو تحريمها. بههرحال پس از نزديک
به سه سال صبر استراتژيک در برابر سياست فشار حداکثري آمريکا، الان اين
فرصت بود که حتي براي چند ماه ديگر هم شده اين صبر استرتژيک را ادامه دهيم و
ببينيم دولت جديد آمريکا چه راهبرد يا رويکردي را در قبال ايران اتخاذ
ميکند و آيا آنچنان که در دوران مبارزات انتخاباتي اعلام کردند در زمان
حضور در کاخ سفيد هم به اين وعدهها و اظهارنظرهاي خودشان در قبال برجام
عمل ميکنند يا نه؟ ولي اقدام مجلس فعلا موضوع در هالهاي از ابهام قرار
داده است و فرصت زمان کوتاهي که براي اجراي اين قانون و مجازاتي که براي
اجرا نشدن اين قانون وضع کردهاند، با واقعيتهاي روز جهان و وضعيت اقتصادي
و فشاري که روي مردم هست، مطابقت صددرصدي ندارد. مدافعان قانون مجلس شوراي
اسلامي به مسائلي استناد ميکنند که با منافع و امنيت توازن حداکثري
ندارد. بههرحال برجام يک موضوع مهم، حساس و حياتي در بيش از 41 سال از عمر
جمهوري اسلامي ايران است و اين موضوع ميطلبيد که در يک سطح فراقوهاي و
فضاي ملي به اين موضوع نگريسته شود؛ آنهم در يک برهه حساس و تاريخي در
وضعيت جمهوري اسلامي ايران و نظام بينالملل که ايران ميتواند در اين فضا و
گذار نظام بينالمللي و در اين بينظمي، بيشترين بهرهبرداري را بکند با
يک سياست چندجانبهگرايانه که کف بازي نه روسها و چينيها باشد و نه
بخواهد هدف اجماعسازي آمريکاييها و اروپاييها قرار بگيرد. ولي اين اقدام
با شناختي که با وضعيت اقتصادي و سياسي کشور وجود دارد، بايد منتظر و
اميدوار بود که اتفاق مثبتي بيفتد تا با دورانديشي بيشتري به برجام نگاه
کنند. دولتهاي اروپايي در زمان ترامپ، تلاش کردند برجام را حفظ کنند؛ آن
هم به اين دليل که ميدانستند بازي در زمين ترامپ ميتواند منافع و امنيت
ملي آنها را به مخاطره بيندازند و ازهمپاشيدگي برجام چيزي نبود که آنها
بخواهند در قبالش از آمريکا امتياز و بهرهاي ببرند. و اين اقدام مجلس شايد
بتواند تاثيري در ديدگاه دولتهاي اروپايي بگذارد. به هرحال آنها در آن
زمان هم اراده سياسي را داشتند ولي عملا از لحاظ اقتصادي به طريقي که گفته
ميشد شرکتهاي اقتصادي اروپايي تحت نفوذ و قلمرو دولتها نيستند، راه
دولتهايشان را در پيش نميگيرند و منافع مالي خودشان را در انتخابها در
نظر گرفتند. اما با توجه به شرايط جديدي که حاکم شده و تغييراتي که در کاخ
سفيد قرار است صورت بگيرد، موضع دولتهاي اروپايي در قبال ايران مهم است
چراکه ميخواهند در حوزههايي که نتوانستند در زمان مذاکرات برجام بهدست
آورند و مذاکرات دوجانبهاي که بين ايران و آمريکا وجود داشت، عملا آنها را
در حاشيه قرار داده بود، ميکوشند اکنون اهداف سياسي مدنظر خود را در دوره
دولت بايدن پيش ببرند. اين اقدام مجلس شايد اتفاقا اجماعسازي اروپا و
آمريکا در قبال ايران را بيشتر بکند و آنچه ايران تلاش کرد از شکاف ميان
اروپا و آمريکا استفاده تا ازهمپاشيدگي برجام جلوگيري کند و دوبار آمريکا
را در شوراي امنيت سازمان ملل شکست داد، عملا در دوره بايدن اين مسائل با
طرح مجلس منجر به تغيير فضاي اروپا با ايران از يکسو و اروپا و آمريکا از
سوي ديگر خو اهد شد.