قانون برنامه و بودجه هر سال مانند يک ترازو است که بايد دو کفه آن با هم متناسب باشد. يعني در يک کفه درآمدها و در کفه ديگر، هزينهها. اگر کفه درآمدها واقعي باشد، بودجه محقق ميشود و در آخر سال کسري بودجه نداريم اما چنانچه کفهدرآمدها واقعي نباشد و به قولي آب در آن باشد
قانون برنامه و بودجه هر
سال مانند يک ترازو است که بايد دو کفه آن با هم متناسب باشد. يعني در يک
کفه درآمدها و در کفه ديگر، هزينهها. اگر کفه درآمدها واقعي باشد، بودجه
محقق ميشود و در آخر سال کسري بودجه نداريم اما چنانچه کفهدرآمدها واقعي
نباشد و به قولي آب در آن باشد، مثل يک ليتر شير که يک ليتر آب هم در آن
است، نهتنها درآمدها محقق نميشود بلکه هزينهها هم جاي خودش را از دست
نميدهد. يعني هزينهها را هم حتما بايد انجام داد و چون درآمد نيست، با
عدمتحقق مواجهيم که درنهايت به تورم منتهي ميشود که يکي از علل تورم،
غيرواقعي بودن بودجه است. پا را که فراتر بگذارم بايد بگويم نحوه
بودجهريزي در ايران متروکه، قديمي و از رده خارج است. مجلس اگر واقعا
ميخواهد کاري کند، کمک کند تا نحوه بودجهريزي کشور اصلاح شود. مجلسي که
ادعاي انقلابيگري ميکند اگر واقعا دنبال کار پوپوليستي نيست، بايد با کمک
دولت کار ريشهاي نحوه بودجهريزي کشور را اصلاح کند؛ چرا که در غيرا ين
صورت، اتلاف و از بين رفتن منابع کشور را به دنبال خواهد داشت. هرچند امسال
وقت نيست و 15 آذر بايد بودجه تسليم مجلس شود. مجلس بايد از اول به جاي
شعار و فحاشي و فرستادن پالس منفي به دولت، نحوه بودجهريزي را درست و
عملياتي ميکرد. اگر بودجه عملياتي ميشد ديگر آنقدر دررويِ بودجه نداشتيم.
بهعنوان مثال فلان موسسه 28 ميليارد تومان بودجه در سال دريافت ميکند تا
کلمات انگليسي را در محاورات به فارسي تبديل کند. به نظر ميرسد بايد
گزارشي در اين باب تهيه شود که آيا در اين شرايط اين کار ارزش دارد؟ يا
فلان موسسه ديگر در مقابل کار ارائه شده، بودجه بگيرد. به زبان سادهتر؛
ميخواهيد خانهاي بسازيد: يک وقت از صبح تا شب اوستا و کارگران هرطور که
دلشان ميخواهد، کار ميکنند و شما موظف به پرداخت مزد هستيد و يک وقت
قرارداد ميبنديد و بابت آجرچيني و گچکاري ونازککاري مزد پرداخت ميکنيد
که به اين بودجه عملياتي ميگويند. انتظار از مجلس به جاي حرفهاي
پرشائبه، غيبت، تهمت و بدآموزي، اصلاح بودجهريزي کشور با کمک دولت است
ولي متاسفانه اين اتفاق نيفتاده و دولت موظف است 15 آذرماه بودجه را تسليم
مجلس کند. اکنون هر رقمي چه قيمت دلار، چه قيمت نفت و... چنانچه واقعي
باشد و نخواسته باشند آمارسازي کنند، بودجهريزي مثبت و يک قدم به جلو
خواهد بود ولي اگر براي دلخوش کردن افراد و خوش آمدن عدهاي است؛ طبيعتا
خدمتي انجام نشده و اين بودجه هم مثل بودجه قبلي خواهد بود. بنابراين اگر
از 11هزار و 500 تومان براي قيمت دلار سخن ميگويند بايد استدلال علمي
داشته باشند و اين رقم مورد پذيرش خردجمعي واقع شود. افراد در زندگي شخصي
خود در صورت کسر درآمد، ابتدا از برج و نه خرج خود ميزنند. مثلا اگر قرار
است کتو شلواروکفش نو خريداري کند، منصرف ميشود و قول خريد دوچرخه به
فرزندش را به سال آينده که درآمدش بهتر شود، موکول ميکند. به نظر ميرسد
الان که درآمدهاي کشور به حداقل رسيده، اگر هنري در مجلس هست، از بودجههاي
دستگاههايي که هيچ گزارشي هم ارائه نميدهند و معلوم هم نيست چهکار
ميکنند، کسر کرده و بودجه را به سمت بودجه عملياتي ببرند. يکي از راههاي
بودجه عملياتي اين است که رديفهاي گلوبال را حذف کنند. بودجههايي که در
بعضي رديفها هست و در مجلس هم به آن رسيدگي نميشود و در روز آخر که
نمايندگان خسته هستند با يک قيام و قعود بودجه را به تصويب ميرسانند.