کد خبر: ۴۵۹۳
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
درخواست تعطیلی دو هفته‌ای تهران و شهرهای قرمز کرونایی، در نهایت تبدیل به شکل جدیدی از سطح‌بندی این شهرها و محدودیت‌های مربوط به کنترل شیوع کووید19 شد. روندی که هرچند در بالاترین سطح آن نزدیک به درخواست پرتکرار تعطیلی کامل است، اما از نظر ادبیات، محکم به نظر نمی‌رسد و معلوم هم نیست که از نظر اجرایی چقدر با ضمانت اجرا همراه شود.

درخواست تعطیلی دو هفته‌ای تهران و شهرهای قرمز کرونایی، در نهایت تبدیل به شکل جدیدی از سطح‌بندی این شهرها و محدودیت‌های مربوط به کنترل شیوع کووید19 شد. روندی که هرچند در بالاترین سطح آن نزدیک به درخواست پرتکرار تعطیلی کامل است، اما از نظر ادبیات، محکم به نظر نمی‌رسد و معلوم هم نیست که از نظر اجرایی چقدر با ضمانت اجرا همراه شود. این اقدام از جنبه‌های گوناگونی قابل بحث است. در این میان شاید بتوان آن را در مدلی با سه محور مسئولان، مردم و کسب و کارها بررسی کرد.
پیش از هر چیز، یادآوری جملات مسئولان درباره شیوه مقابله با کرونا لازم به نظر می‌رسد. باید خاطرنشان کرد که مسئولان زمانی وجود و ورود کرونا به ایران را تکذیب و کتمان می‌کردند، سپس آن را به بیماری ساده‌ای حتی کم خطرتر از آنفولانزا تخفیف دادند و البته هنگامی که با اشاره به تجربه چین به ویژه در ووهان – مبداء بیماری – از قرنطینه کامل سخن به میان آمد، آن را شیوه‌ای قرون وسطایی دانستند. به گفته مسئولان قرار بود در شیوه ایرانی مقابله با کرونا، هم چرخ زندگی مردم بچرخد و هم کرونا مهار شود. با این همه شرایط به مرور درستی همه این سخنان را زیر سوال برد، اما مسئولان در هیچ یک از این موارد از عذرخواهی و پذیرش اشتباه و مسئولیت خودداری کردند و اگر هم واکنشی بود، آوردن بهانه ناشناخته بودن بیماری و تغییر استراتژی بر اساس کسب آگاهی موثق از بیماری بوده است. در این میان اما خسارت‌های به بار آمده از این شرایط با هیچ عذرخواهی‌ای قابل جبران نیست؛ نه جان‌های از دست رفته و نه معیشت بی
مسئولان مقابله با کرونا حداقل سه تا چهار فرصت قرنطینه سراسری را در طول ماه‌های گذشته از آغاز شیوع کرونا سوزانده‌اند. تعطیلی‌های ایام نوروز یا مناسبت‌هایی که با بین‌التعطیلین شرایط مناسبی برای قرنطینه سراسری ایجاد کرده بود که همگی از دست رفتند. اما علاوه بر فرصت‌سوزی، سرمایه‌هایی را هم سوزاند.
اولین سرمایه سوخته در این روند، اعتماد عمومی بود. مردم با شنیدن سخنان نادرست بدون پذیرش اشتباه بودن آن از سوی مسئولان گوینده و عذرخواهی و پذیرش مسئولیت در این زمینه – که حتی گاه با افشاگری‌های نصفه نیمه یا پاس دادن مسئولیت به یکدیگر هم همراه بود – نه تنها اعتبار بقیه سخنان و راهکارهای مسئولان در این زمینه را زیر سوال برد، که حتی باعث عدم پذیرش آن‌ها شد. به ویژه آن که مسئولان و رسانه‌هایی مثل صداوسیما در غیاب مسئولیت‌پذیری خود، بارها سعی کردند مسئولیت شیوع کرونا را به گردن عدم رعایت مردم بیندازند. این موضوع واکنش‌ها به ادبیات مسئولان را جری‌تر هم کرد؛ چنان که حالا وقتی حرف از قرنطینه عمومی و تعطیلی کامل هم مطرح می‌شود، واکنش مردم چندان مثبت نیست و حداقل با نوعی بی تفاوتی همراه شده است. همچنین بحران هم درصورت طولانی شدن می‌تواند در ذهن مردم عادی‌انگاری شود و روند تصمیم‌گیری مسئولان و اجرایشان به این موضوع هم دامن زده است. در نتیجه امروز در شرایطی از تصمیم محدودیت‌های سخت کرونایی سخن گفته می‌شود که همه هم چوب تصمیم‌های نادرست قبلی و مقاومت در برابر آن را خورده‌اند و هم پیاز قرنطینه را!
اما سرمایه و فرصت سوخته دیگر در این میان توان مردم و کسب و کارها در زمینه مقابله با کرونا بوده است. در شرایطی که خود شرایط کرونایی به تنهایی تاثیر خود را بر اقتصاد و کسب و کارها گذاشته، محدودیت‌های نصفه و نیمه کرونایی هم بسیاری از کسب و کارها را اذیت کرده و حتی در معرض خطر تعطیلی قرار داده است. اگر تصمیم‌های قاطع مقابله با کرونا و نه آن شیوه کج‌دار و مریز در ابتدای راه اتفاق می‌افتاد، می‌شد که امیدوار بود کسب و کارها و حتی مردم آسیب‌دیده از کرونا، به کمک اندوخته شخصی و ارائه تسهیلات محدود از پس ماجرا بر آیند و کمتر ضرر کنند. در این حالت هم این آمار مرگ و ابتلای روزافزون کرونا اتفاق نمی‌افتاد و هم امروز کسب‌وکارها در شرایط بهتری به تعطیلی تن می‌دادند. بدیهی است که تحمل دو تا سه هفته تعطیلی کامل تنها یکی دو ماه پس از آغاز بحران با تعطیلی پس از 9 ماه اقتصاد فاجعه‌بار و بیکاری و ... دشوارتر و حتی غیرممکن است! علاوه بر این در ابتدای شروع بحران کرونا، امکان بهره‌مندی از همراهی بنگاه‌های اقتصادی و کسب و کارها در رعایت مسئولیت اجتماعی نسبت به شرایط هم بیش از امروز وجود داشت. نمی‌توان از کسب وکارها انتظار داشت که هم بحران اقتصادی ناشی از کرونا را تحمل کنند و هم ایفاگر نقش مسئولیت اجتماعی خود – که گاه با پذیرش ضررهایی اقتصادی هم همراه است – باشند. ضمن این که ایفای مسئولیت اجتماعی از سوی کسب و کارها در راستای بهبود وجهه برند و روابط عمومی انجام می‌شود و با کاهش حساسیت نسبت به آن، چنین حرکاتی توجیه خود را از دست می‌دهد. نتیجه این که فرصت استفاده از ظرفیت مسئولیت اجتماعی بنگاه‌های اقتصادی هم این چنین سوخته است.
می‌گویند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است؛ اما در موردی مثل شیوع کرونا، این ضرب‌المثل چندان دقیق نیست. چنان که مثلا اگر ماهی در ظرفی در بسته و بدون تبادل اکسیژن زندگی کند و یا در میان آب‌های آلوده باشد، دیگر خبری از «هر وقت» و «تازگی» نیست. تعویق اشتباه تصمیم‌های قاطع مقابله با کرونا، جان‌های زیادی را گرفته و فرصت‌های زیادی را سوزانده است؛ با این حال شاید این تصمیم با همه کاستی‌ها بالاخره به نجات ماهی نیمه جان منجر شود؛ تا بعد دید که برای احیای آن چه می‌شود کرد.
نام:
ایمیل:
* نظر: