با پیروزی بایدن بهعنوان رئیسجمهور دموکرات آمریکا این سؤال مطرح است که این رویداد چه تأثیری میتواند در شرایط سیاسی و اقتصادی ایران بگذارد.
با پیروزی بایدن بهعنوان رئیسجمهور دموکرات آمریکا این سؤال
مطرح است که این رویداد چه تأثیری میتواند در شرایط سیاسی و اقتصادی ایران
بگذارد. از نظر سیاسی برجام مهمترین متغیری است که بازگشت به آن ممکن است
توسط بایدن انجام شود. برجام برخلاف دیدگاههای مخالفان، مهمترین
توافقنامه بینالمللی است که ایرانیان پس از حداقل یک قرن گذشته در
مذاکرهای با شرایط مساوی و با اقتدار ملی انجام دادهاند. برجام محصول
مذاکره تنها یک دولت نبوده بلکه با توافق همه ارکان نظام انجام پذیرفته
است. اگرچه دولتهای اروپایی در مقابل هژمونی آمریکا تاب نیاوردند ولی در
مقابل آن حداقل ناخرسندی خود را ابراز کردهاند. اگر برجام حتی در مذاکراتی
جدید پابرجا شود، مزایای آن تداوم لغو بعضی از مهمترین تحریمهای شورای
امنیت سازمان ملل علیه ایران خواهد بود که میتواند دستاوردی مهم برای
جمهوری اسلامی ایران تلقی شود. برجام برای ایران حقانیت و مشروعیت رفتاری
مهمی در چارچوب قوانین بینالمللی و بر اساس راستیآزماییهای آژانس
بینالمللی انرژی به ارمغان آورده و راه جنگ و رویارویی با قدرتهای بزرگ
را برای جمهوری اسلامی ایران مسدود کرده است. درعینحال ممکن است بایدن
بتواند حداقل در ماههای نهچندان اولیه زمامداری خود، از تحریمهای
ناعادلانه ترامپ علیه ایران بکاهد. در مهرماه ۹۹ سازمان برنامهوبودجه
کشور تحقیقی درباره اثرات تحریمها بر رفاه خانوارهای شهری و روستایی
انتشار داده است که نشان میدهد درآمد خانوارهای ایرانی نسبت به عامل
برونزای تحریم حساس شده و این موجب کاهش درآمد خانوار شهری و روستایی شده
است و میزان مصرف خانوارهای ایرانی رابطه معکوسی با تحریمها دارد. همچنین
در دوران برقراری برجام اگرچه عمر کوتاهی داشته ولی بهطور مشهودی مصرف و
رفاه خانوارهای ایرانی بهواسطه آن بهبود یافته است. این بهبودی در
خانوارهای شهری محسوستر از خانوارهای روستایی بوده است. یافتههای این
تحقیق نشان میدهد که نقش عوامل برونزا و تحریم روی اقتصاد ایران و رفاه
خانوارها تأثیر زیادی داشته است و مشکلات اقتصادی ما تنها ناشی از
سوءمدیریت اقتصادی نبوده و از سوی دیگر استقرار برجام حتی به شکل ناقص هم
موجب بالارفتن رفاه خانوارها شده است. از منظر توسعه اقتصادی و حتی اقتصاد
سیاسی، باید یادآور شد که هیچ توسعهای بدون آنکه سازوکارهای توسعه
درونزا
(Endogenous) زمینهساز اصلی آن باشد، فراهم نمیشود. از
سوی دیگر به کارگیری سازوکارهای توسعه برونزا (Exogenous) همواره توسط
توسعه درونزا ایجاد میشود و نیروها و سازوکارهای نهادهای سیاسی و اقتصادی
است که با ظرفیتسازی خود امکان استفاده از توسعه برونزا را برای خود
فراهم میکند. در جهان امروز آنچه محصول توسعه است، در یک سازوکار ترکیبی
به نام شبه درونزا (Quasi-Endogenous) که ترکیبی است از توسعه درونزا و
توسعه برونزا و با تأکید بر توسعه درونزا، توسعه یک کشور و بهویژه ایران
را رقم میزند. هرگز بدون حکمروایی شایسته و درونزا، امکان توسعه در
ایران ایجاد نمیشود و آن تصمیمسازی و تصمیمگیری بر اساس ظرفیتها،
توانمندیها و امکانات درونی و شیوههای بهکارگیری ظرفیتهای بینالمللی
اعم از سیاسی و اقتصادی است. نمیتوان توسعه اقتصادی و سپس رفاه اجتماعی
ایرانیان را صرفا بر اساس توسعه درونزا رقم زد بلکه با فربهکردن
حکمروایی توسعه اقتصادی راه استفاده از ظرفیتهای اقتصاد بینالملل برای
توسعه ایران فراهم میشود. برای مثال در صنعت، ایران دارای پنج صنعت است که
توان بالقوه و بالفعل جهانیشدن را دارند؛ پتروشیمی
تولید دارو،
تولید سیمان، صنایع آب و برق و تولید اتومبیل. در هر پنج صنعت فوقالذکر
ایرانیان با استفاده از حداکثر توانمندی داخلی و استفاده از ظرفیتهای
اقتصاد بینالملل خود را به این سطح رساندهاند. بنابراین تداوم آن
نمیتواند تنها با تکیه بر توان داخلی باشد و دقیقا محتاج استفاده از خدمات
فنی بینالمللی، تکنولوژی و دانش فنی موجود در کشورهای بیشتر توسعهیافته و
مواد و قطعات خاص است. این همان توسعه شبه درونزا است که ترکیبی از توسعه
درونزا و برونزا با تأکید بر توانمندی درونزا است. توسعه کشورهای آلمان
و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم و مالزی در دهه 70 نیز زمانی به موفقیت رسید
که سازوکارهای توسعه درونزا برای حکمروایی شایسته توسعه فراهم شد و
توانستند از فرصتهایی طلایی که شرایط سیاسی، بینالمللی و اقتصاد
بینالملل در زمانهای بسیار خطیر و خاص در اختیارشان گذاشتند، بهترین
بهرهبرداری را بکنند.
کره جنوبی یکی از موفقترین استفادهکنندهها
از این فرصتهای طلایی است که بهعنوان یکی از موفقترین کشورها در تجهیز
منابع توسعه و توانمندی درونزای خود بعد از جنگ کره، از این فرصتهای
طلایی سود جسته است و خود را از یک کشور کمترتوسعهیافته به مدارهای
توسعهیافتگی ارتقا داده است. بنابراین همواره توسعه امری درونی است ولی
هرگز بدون استفاده از ظرفیتهای سیاسی بینالمللی و ظرفیتهای اقتصاد
بینالمللی و دستیازیدن به توسعه شبه درونزا که ترکیبی از توسعه درونزا و
برونزا است، امکان تحقق نخواهد یافت. رئیسجمهورشدن بایدن ممکن است
فرصتی برای ایران فراهم سازد که بتوانیم با مذاکره و مصالحه مسائل خود را
به نفع منافع ملی و توسعه ملی و در چارچوب قواعد سیاست خارجی جمهوری اسلامی
حلوفصل کنیم و خود را از بنبستهایی که تحریمهای آمریکا علیه ایران
ایجاد کرده است، تا حد امکان رهایی بخشیم. استفاده از فرصتها و بهکارگیری
آن به نفع منافع ملی هنر اصلی سیاستمداران و تصمیمگیران کشور است.
درواقع فرصتها را خودمان بر اساس ایجاد توانمندی و ظرفیتسازی درونی و
ملی میسازیم و آنها را به نفع اهدافمان به کار میگیریم و زمانی که قصدی
برای استفاده از این فرصتها نداریم، مانند آن است که این فرصتها هرگز به
وجود نیامدهاند. بنابراین اگر بگوییم که آمدن بایدن باوجود تفاوت رفتار
سیاسی دموکراتها و جمهوریخواهان و بهویژه فرد ویژهای مانند ترامپ برای
ما فرقی نمیکند؛ به این معنا است که قصدی برای آفرینش فرصتهای پیشرو،
برای استفاده از آن برای پیشبرد اهداف ملی خود نداریم. استفاده از فرصتها و
ایجاد مصالحه بینالمللی میتواند به کاهش تحریمها و کمشدن موانع تولید و
اشتغال منجر شود. مشکلات امروز اقتصاد ایران بیتردید نمیتواند همگی ناشی
از مشکلات مدیریتی دولت باشد و عمدتا بر اثر محدودیتهایی است که تحریمها
بر اقتصاد ایران تحمیل کردهاند. ناممکنبودن تبادلات با شبکههای بانکی
در جهان، ناتوانی در واردکردن کالاهای واسطهای تولید، مسدودشدن راههای
اصلی صادرات نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی و آثار تبعی آن در فعالیتهای
اقتصادی و کسری بودجه دولت و افزایش نقدینگی و رکود و تورم اقتصاد ایران را
با رشد منفی و کوچکشدن حجم اقتصاد و رکود و بیکاری روبهرو کرده است.
یافتههای سازمان برنامهوبودجه در بهبود رفاه خانوار در مدت کوتاه
برقراری برجام نیز شاهدی بر این مدعا است که عوامل برونزا در اقتصاد و
رفاه خانوار در ایران نقش مکمل توسعه درونزا را نشان میدهد. در شرایط
کنونی اقتصاد ایران، اصلاح نظام اقتصادی خواسته مردم است و اغلب مردم
میدانند که سیاستهای خارجی ایران یکی از اَبرچالشهای توسعه اقتصادی
ایران بهشمار میرود. بههمینخاطر هیچ زمانی مانند امروز مردم عادی به
این اندازه به سیاست خارجی ایران حساس نشده بودند و به آن بهعنوان یک
متغیر تأثیرگذار اقتصادی نگاه نکرده بودند. برای تغییر در وضعیت اقتصادی
ایران باید تغییراتی در حکمروایی توسعه اقتصادی ایران و عوامل تأثیرگذار در
آن صورت پذیرد و استفاده از فرصتهای بینالمللی بهعنوان مؤلفه برونزای
خارجی میتواند کمککننده این تغییرات در شرایط کنونی کشور باشد. اگر از
فرصتها استفاده نکنیم، شرایط اقتصادی و سیاسی ایران به سمت بیتصمیمی،
بیدولتی، فقر و نابرابری و ناکارآمدی مزمن پیش میرود و در آن صورت اصلاح
آن بسیار دشوار خواهد بود.
*استاد دانشگاه شهید بهشتی