او به محض اینکه به تماس ما پاسخ میدهد، بدون مقدمه میگوید: «روز دوشنبه جلسهای در سازمان برگزار شد تا درباره ادامه همکاریام با تلویزیون تصمیمگیری شود اما ظاهرا همچنان همه چیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
او به محض اینکه به تماس ما پاسخ میدهد، بدون
مقدمه میگوید: «روز دوشنبه جلسهای در سازمان برگزار شد تا درباره ادامه
همکاریام با تلویزیون تصمیمگیری شود اما ظاهرا همچنان همه چیز در هالهای
از ابهام قرار دارد. چند متغیر وجود دارد که به مدیران صداوسیما، شبکه یک و
شبکه جامجم ارتباط دارد. اگر همه این متغیرها خوب عمل کنند، به تلویزیون
برمیگردم. البته حس شخصی خودم این است که برمیگردم. من کارمند رسمی
سازمان هستم، حدود 22 سال سابقه کاری دارم و جملهای که گفتم، اصلا چیزی
نبود که اینقدر حاشیه داشته باشد. ساعت شش و نیم صبح مگر چند نفر بیدارند
که بخواهند مچ من را بگیرند؟ فکر میکردم ظرفیتمان بیشتر از این است و همه
به این کری خوانیها میخندیم. ما قبلا حرفهای خیلی مهمتری زده بودیم و
سیاست و آدمها را نقد کرده بودیم اما تا حالا صدای کسی در نیامده بود. با
این همه واکنش، خودم هم شوکه شدم». در ادامه چند سوال در همین باره از او
پرسیدم که خواهید خواند. کنایهام، خلق الساعه بود
مجری تلویزیون به دلخوری هواداران اشاره میکند و میگوید: «همه چیز
سر برنامه اتفاق افتاد. برنامهای که اجرا شد نمایشنامه یا تئاتر نبود که
همه با هم هماهنگ کرده باشیم که چه چیزی بگوییم. چند جملهای که گفتم
خلقالساعه اتفاق افتاد. متاسفانه در ویدئویی که در فضای مجازی بازنشر شد،
همه ماجرا وجود ندارد. من قبل از آن، از پیراهن قرمز همکار مجریام تعریف
کردم و او هم گفت که قرمز رنگ شادی و نشاط است و آدم، اول صبح باید رنگ
هیجانی بپوشد. ما درباره موضوعات خیلی زیادی صحبت کردیم و رسیدیم به همان
یکی دو جمله من. متاسفانه در باره چیزی که گفتم مقداری شیطنت شد و جملهام
اصلا چیزی نبود که اینقدر واکنش داشته باشد. یک کری ساده بود اما باعث
تکدر پرسپولیسیها شد. اعتراض پرسپولیسی ها را وارد میدانم البته در این
حاشیهها، نقشههایی از جانب سه نفر از همکاران خودم وجود داشت که آرام
آرام مشخص میشود که چرا آنها آتش بیار معرکه بودند. از این سه نفر، یکی
مجری است و دو نفر دیگر در بخشهای دیگری از سازمان کار میکنند. البته قصد
آنها تخریب خود من یا برنامه نبود. آنها قبلا در جایی سوتی داده بودند و
با پخش کردن ویدئوی حرفهای من میخواستند فضا را به سمتی دیگر ببرند. ما
هم که زود حواسمان پرت و سرمان گرم میشود. همین جوری سرمان را به دعوای
استقلال و پرسپولیس گرم کردند و سکه شد 11 میلیون تومان!» خبر برکناریام با شیطنت یک نفر منتشر شد
عبدالرضا امیراحمدی به خبر برکناریاش اشاره میکند و میگوید:
«همان شب که حجم حملات خیلی زیاد بود، ساعت نه و نیم در شبکه جامجم برنامه
داشتم و خودم با تهیه کننده برنامه تماس گرفتم و گفتم حجم واکنشها زیاد
شده است. پیشنهاد دادم که اگر ممکن است چند روزی نیایم تا اوضاع بهتر شود.
البته اگر در مقابل هرچیزی بخواهیم عقب بنشینیم برای سازمان عریض و طویل ما
خوب نیست. من نه تهمتی زدم و دروغی گفتم. چند روز قبل از من، یکی از
مجریهای شبکه افق هم همین حرف من را گفت و هیچ اتفاقی نیفتاد. خودم خواستم
که مقداری استراحت کنم و به زندگیام برسم. تهیه کننده هم قبول کرد اما
یکی از دوستان شیطنت میکند و با تهیه کننده تماس میگیرد. تهیه کننده هم
از روی دوستی و رفاقت از درخواست مرخصی من خبر میدهد. دوستمان با شیطنت
همان جمله تهیه کننده را به تیتر خبری تبدیل میکند که من برکنار شدهام!
به فاصله 15 دقیقه از تماس من و تهیه کننده این خبر در سایتها و فضای
مجازی پخش شد و همان موقع خودم در سایتها دیدم که نوشتهاند مجری صبح بخیر
ایران برکنار شد. البته در این مدت همه همکاران رسانهای از من حمایت
کردند. ما یک صنف هستیم و ممکن است فردا برای یک نفر دیگر همین مشکل پیش
بیاید. به قول احسان علیخانی آستانه تحملمان پایین آمده است و این جوری
دیگر نمیشود شوخی کرد و هر حرفی را زد. البته نمیگویم که همدیگر را مسخره
کنیم ولی این شوخیها و کنایه ها فقط برای سرگرمی مردم است».
کریخوانی روی آنتن به 2 شرط درست است از مجری
با سابقه میپرسم رسانه ملی جای کری خوانی است؟ او میگوید: «کری خوانی روی
آنتن اگر دو تا پیش شرط را داشته باشد، کار درستی است. اول این که منصفانه
باشد و دوم اینکه به تهمت و توهین و هجو و لوده بازی ختم نشود. من از این
به بعد پناه میبرم به خدا. نمیتوانم بگویم که دیگر شوخی نمیکنم اما تا
جایی که بتوانم رسما اعلام میکنم که هر موقع اسم رنگها و طرفداری بیاید،
دست من بالاست. من تسلیم هستم و فقط عاشق تیمملی هستم! البته من بعد از
اعتراض پرسپولیسیها عذرخواهی کردم. نمیدانم چرا تازگیها همه اینقدر
حساس و ظریف شدند وگرنه به گمان خودم حرفم چیزی نبود که بخواهد دوباره
حاشیهساز بشود. به قول حافظ که میفرماید: «من چه گویم که تو را نازکی طبع
لطیف/ تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد» قصه ما هم همینطور است. هرچه
می گوییم به عدهای بر میخورد و معترض ما میشوند. من اصلا آبی نیستم.
عکسهای اینستاگرامم را ببینید، من با یحیی گلمحمدی عکس دارم، با بچههای
تیمهای دیگر هم عکس دارم. ما باید فارغ از رنگها باشیم چون رسانه نماینده
یک طیف خاص نیست. صداوسیما ملی است ولی من سعی کردم مثل عادل فردوسی پور
عمل کنم. او اگر خطا و اشتباهی را می دید دربارهاش صحبت میکرد. من غرض
شخصی با کسی ندارم. فقط چیزی را مطرح کردم که در جامعه فراگیر شده است».
دنبال جمع کردن مخاطب نیستم
امیراحمدی در بخش پایانی صحبتهایش میگوید: «اگرحتی تصمیم مدیران این باشد
که دیگر در برنامهای نباشم، آن قدر جای افسوس و حسرت ندارد. شغلهای
فراوانی دارم. ما الان در پیش تولید سریال «فی المدت المعلوم» مشغول به
کار هستیم. من تدریس شبکههای اجتماعی دارم و ایدههای خلاق تولید میکنم.
علاوه بر این ها، مدیر روابط عمومی و رسانه یک شرکت خیلی بزرگ هستم. شما
میدانید که در صداوسیما مسائل مالی خیلی مهم نیست. همچنان که همه تهیه
کنندهها همیشه از سازمان طلبکارند. بعضیها می گویند این حاشیهسازیام
برای بیشتر دیده شدن است ولی هیچ وقت به آن فکر نکردم. حداقل در ایران تا
حدودی شناخته شده هستم و معروف شدن بیشتر از این به دردم نمی خورد وگرنه
خیلی راحت است که برای خودم فالوئر جمع کنم. صفحه اینستاگرامی دارم ولی
درگیر آن نیستم. من بارها گفتم که عاشق مردمم و هنوز هم عاشق آن ها هستم.
با این حواشی میدان را خالی نمیکنم. حتی اگر بگویند کار من در تلویزیون
تمام شده است من اهداف خودم را دارم. ناامید نمی شوم».