ما در جهاني زندگي ميکنيم که جهان عمل و عکسالعمل است. يعني در مقابل هر عملمان، يک عکسالعمل مشاهده ميکنيم. شرايطي که در آن زندگي ميکنيم و وضعيتي که براي قيمت ارز بهوجود آمد از سالها قابل پيشبيني بود.
ما در جهاني زندگي ميکنيم که جهان عمل و عکسالعمل است. يعني در مقابل
هر عملمان، يک عکسالعمل مشاهده ميکنيم. شرايطي که در آن زندگي ميکنيم و
وضعيتي که براي قيمت ارز بهوجود آمد از سالها قابل پيشبيني بود. به ياد
دارم در مجلس هشتم وقتي قيمت ارز از هزار تومان به سههزار تومان رسيد
خطاب به رئيس دولت وقت نطقي داشتم که تا نقدينگي را کنترل نکنيد، اين
اتفاقات هر روز خواهد افتاد. اما برخي مسئولان اقتصادي دولت احمدينژاد
قبول نداشتند نقدينگي باعث تورم ميشود و زماني متوجه شدند که ديگر دير شده
بود. پس عکسالعمل بيتوجهي به نقدينگي، افزايش تورم و کاهش پول ملي خواهد
بود. مثالي ميزنم؛ اگر سيل به وسيله سد مهار شد، نعمت است و اگر رها شد،
نقمت است. با تعبيه و احداث سد در مسير سيلهاي مناطق، سيل کنترل ميشود و
آب پشت سد به نفع کشاورزي و صنعت و توليد برق و شرب مردم خواهد بود و آثار
برکات زيادي دارد. اما اگر سيل رها و وارد شهر شود، مسجد و خانه محرومين را
هم ويران کرده و زيرساختها را بهم ميريزد. اکنون نقدينگي بخش خصوصي بيش
از 3ميليون هزار ميليارد تومان است که هر روز به سويي ميرود. چنانچه
نقدينگي کنترل شود آثار مثبت آن به نفع صاحبان نقدينگي و کشور تمام ميشود.
يکي از جاهاي بسيار خوب در اين رابطه بورس است، دولت از بورس مثل کودکي که
نبايد چشم از آن برداشت تا دچار آسيب نشود، مراقبت کند. طبيعي است مردم
اعتماد پيدا ميکنند و نقدينگي خود را از سفتهبازي و دلالبازي به سوي
بورس ميبرند و از نقدينگي که در اختيار دولت و بورس قرار ميگيرد، براي
پيشبرد پروژههاي عمراني استفاده ميشود و مردم نيز از سود و بهره آن منتفع
ميشوند ولي اگر رها شود، طبيعي است که نقدينگي دست بخش خصوصي بيکار
نميماند و به سوي بازارهاي گوناگون نظير مسکن، ارز، زمين، طلا و خودرو سوق
مييابد و هر روز دردسري تازه براي ملت و دولت ايجاد ميکند. پس عکسالعمل
رفتار درست اقتصادي دولتمردان به مردم برميگردد. کاهش قيمت ارز طي روزهاي
اخير هم به تصميم قاطع دولت مبني بر بازگشت ارز صادرکنندگان تا پايان
تيرماه برميگردد که در صورت امتناع، جريمه و معرفي به دستگاه قضا در
دستورکار بود. وقتي فهميدند اين تو بميري از آن تو بميريها نيست و دولت به
صورت جدي وارد شده، مجبور به تحويل ارز شدند و دست دولت باز شد. کساني که
متقاضي بودند از طريق ارز نيمايي خواسته خود را برآورده کرده و قيمت ارز
مقدار کمي کاهش يافت. دولت ميتواند همين رفتار را از کانال مجلس دنبال
کرده و قانون تصويب کنند. اگر قبول داريم که در جنگ اقتصادي هستيم، نبايد
اجازه دهند صادرات انجام شود و ارز آن برنگردد که بيشتر از سوي شرکتهاي
صوري اتفاق افتاد. در اين رابطه تعهد افراد حقيقي ميتواند ضامن بازگشت ارز
باشد. چرا عاقل کند کاري که بازآرد پشيماني؟ همان ابتداي کار صادرات، فرد
متشخص معين بايد تعهد دهد که حداکثر تا چهارماه ارز را برگرداند و در غير
اينصورت مثل قوانين زمان جنگ برخورد شود. با عکسالعمل قاطع هيچکس به خود
اجازه نميدهد ارز را برنگرداند و اين به آرامش جامعه کمک ميکند.
بنابراين راههاي اقتصادي، مسيرهاي مشخص و معيني است که بايد طي کرد و آثار
مثبت آن که در دنيا تجربهشده را به چشم ديد.