کد خبر: ۳۸۴۴
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
انتخاب‌های طبقه متوسط عیسی منصوری . معاون وزیر رفاه در تحریم‌های دوره‌های گذشته و حتی در سال ۹۱ شمسی، با وجود همه نوسانات، طبقه متوسط جامعه به‌دلیل قیمت بالای نفت و سایر شرایط، درمقایسه‌با دوره جاری کمتر آسیب دید.

انتخاب‌های طبقه متوسط عیسی منصوری . معاون وزیر رفاه در تحریم‌های دوره‌های گذشته و حتی در سال ۹۱ شمسی، با وجود همه نوسانات، طبقه متوسط جامعه به‌دلیل قیمت بالای نفت و سایر شرایط، درمقایسه‌با دوره جاری کمتر آسیب دید. اما ارزیابی‌های کمی نشان می‌دهند که به دنبال تحریم‌های دوره جاری و شیوع کرونا، بخش قابل توجهی از طبقه با درآمد متوسط و متوسط‌ پایین -مانند صاحبان اصناف، فعالان فرهنگی، کارکنان واحدهای تولیدی و...- دچار کاهش درآمد جدی و افول در دهک درآمدی شده‌اند یا در معرض آن هستند. داده‌های مرکز آمار نشان می‌دهد که در ماه‌های اخیر بیش از یک میلیون نفر از بازار کار خارج شده‌اند.‌در این میان اثر سیاست‌هایی مانند پرداخت تسهیلات دوره کرونا به فعالان برخی رسته‌های اقتصادی، مثبت ارزیابی می‌شود. اما در کنار آن، کاهش ارزش پول ملی، افزایش ارزش مستغلات و رشد فزاینده بورس، به معنی آن است که گروه‌های درآمدی بالا، به نسبت، افزایش درآمد قابل ملاحظه‌ای را تجربه می‌کنند؛ به عبارت دیگر، نابرابری به صورت فزاینده‌ای افزایش می‌یابد. اما این‌بار، مسئله آن ‌است که طبقه متوسطِ مزدبگیر و صاحبان کسب‌وکارهای کوچک دچار افت ‌شدید درآمد در یک بازه زمانی کوتاه می‌شوند.در همه جای جهان این بخش از جامعه صدای بلندتر و شنونده بیشتری دارد. واکنش کوتاه‌مدت این بخش، دنبال‌کردن راه‌حل‌های سریع برای بازگشت به موقعیت قبلی و جبران مافات است. 
در حوزه سیاسی، این واکنش در قالب انتخاب افرادی رهنمون می‌شود که برای حل سریع‌تر مشکلات، بدون توجه به پیش‌نیازها و پیامدهای آن، قول می‌دهند. جالب است که این افراد در کشورهای مختلف اختصاصات مشترکی دارند. فقدان اصالت سیاسی، توجه زیاد به شاخصه‌های ناسیونالیستی یا مذهبی و کم (بی)توجهی به منافع بلندمدت ملی و بین‌المللی از مختصات مشترک این افراد است.
یکی از محورهایی که درتحلیلِ برآمدنِ پوپولیست‌ها و ناسیونالیست‌هایی مانند ترامپ در آمریکا، وایلدرز در هلند، اوربان در لهستان، حزب استقلال حامی برگزیت در بریتانیا و افرادی مانند آنها در سایر کشورها مورد استفاده قرار گرفت، تأثیر نوسانات اقتصادی حاصل از جهانی‌شدن بر زندگی مردم این کشورها بود. در سال ۲۰۱۶ اقتصاددان میلانویچ با بررسی نوسانات اقتصادی سال‌های 199-2008 و معرفی «الگوی فیلی» نشان داد که در بازه زمانی مذکور، درآمد اغلب مردم در صدک‌های مختلف افزایش یافت اما در صدک‌های ۷۰ تا ۸۰ به صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش داشته ‌است. در کشورهای صنعتی، این صدک‌ها اغلب دربردارنده کارکنان و کارگران شرکت‌های صنعتی هستند که جزء طبقه متوسط و متوسط پایین شناخته می‌شوند.
یافته‌ها نشان می‌دهند که به دلیل برون‌سپاری فعالیت شرکت‌های بزرگ صنعتی به کشورهایی مانند کشورهای آسیای شرقی، اشتغال این صدک‌ها دچار مشکل شد و موقعیت اقتصادی-اجتماعی آنها در قیاس با صدک‌های دیگر به‌طورجدی افول کرد. به طور بدیهی، این افراد که سهم جمعیتی آنها کم هم نبود، در انتخابات بعدی سراغ کسانی رفتند که شعار بازگشت سریع به وضع مطلوب دادند. این شعارها معمولا با ملغمه‌ای از ملی‌گرایی و حتی نژادپرستی همراه بود.
برخی تحلیلگران اقتصادی کشورهای غربی، به دنبال مطالعه میلانویچ، بر این باورند که معترضان در تظاهراتی مانند وال‌استریت و برگزیت، فقرا نبودند؛ بلکه گروه‌هایی از طبقه متوسط بودند که افول کردند یا در معرض افول بودند. همین‌ها نیز نتایج انتخابات بعدی را تعیین کردند، حتی با وجود نظام‌های الیگارشی پیدا و پنهان در اغلب این کشورها.
به علاوه، در بسیاری از کشورها دوگانه نابرابری در ۱. درآمد و ۲. فرصت نیز به قاعده بازی اضافه می‌شود که البته در دوره شیوع کرونا تشدید می‌شود. اگر کسی از من باهوش‌تر، سخت‌کوش‌تر و آموزش‌دیده‌تر است و درآمدی بیش از من دارد، دلیلی برای اعتراض به درآمد بالاتر او وجود ندارد اما اگر کسی فقط به دلیل اینکه والدین ثروتمندی دارد، درآمد بالاتری داشته باشد، یعنی سرنوشتش از زمان تولد مشخص شده است. در این حالت جوامع نه تنها نسبت به نابرابری موجود بلکه به نبود فرصت تغییر فرانسلی واکنش نشان می‌دهند.
فارغ از صحت خواسته‌های گروه‌های اجتماعی مورد بحث، طبیعی است این واکنش و خواسته‌ها در قالب جریان‌های اعتراضی یا انتخاب‌های سیاسی بروز ‌کنند. مهم آن است که کشورها بتوانند، حتی با سعی و خطا، صاحب قوه عاقله‌ای بشوند که انتخاب‌های کلیدی کشور را خرج قول‌های بی‌مبنا برای تأمین خواسته‌های سریع بخشی از جامعه نکنند. در مورد ایران، به‌علاوه، شاید معیار خوب صحت حرف‌ها و تصمیمات آن باشد که چقدر می‌توانند منجر به تغییر جایگاه مردم ایران در صدک‌های درآمدی جهانی شوند.
نام:
ایمیل:
* نظر: