وقتي رييسجمهور شد 5 سالي از آغاز هزاره سوم گذشته بود و به اين واسطه و البته از آنجا كه حركات و سكناتش در امر سياست و كشورداري و نيز خارج از سازوكار مملكتداري غريب بود نه ازجانب منتقدان و مخالفان بلكه ازسوي حاميان و هواخواهانش به «معجزه هزاره سوم» معروف شد.
وقتي رييسجمهور شد 5 سالي از آغاز هزاره سوم گذشته بود و به اين واسطه
و البته از آنجا كه حركات و سكناتش در امر سياست و كشورداري و نيز خارج از
سازوكار مملكتداري غريب بود نه ازجانب منتقدان و مخالفان بلكه ازسوي
حاميان و هواخواهانش به «معجزه هزاره سوم» معروف شد. معجزهاي اما درطول 8
سال رياستجمهوري صورت نداد، البته مگر اينكه ميراث سياسي و اقتصادي دولت
اصلاحات را كه حتي حالا پس از يكي، دو دهه همچنان مورد تحسين موافق و مخالف
است به باد داد و به جز آنكه با نوع عجيب و نامتعارف مواجهه با شهروندان
بهويژه با مخالفاني كه عمدتا طبقه متوسط شهري و البته طيف وسيعي از
روشنفكران، اصحاب فرهنگ و هنر و كنشگران سياسي و مدني را شامل ميشدند، دست
به معجزهاي تكرارناپذير زد و بهترين دوران در فروش نفت ايران را به يكي
از دشوارترين دوران اقتصادي مملكت و متعاقبا يكي از سختترين ادوار معيشتي
شهروندان بدل كرد. كاري چنان پيچيده و دشوار كه به «معجزه» هم شبيه بود؛ چه
آنكه كاري كه احمدينژاد با نفت مملكت در آن 8 سال كرد، شبيه به وضعيتي
نادر در ميدان فوتبال بود كه به قول گزارشگران فوتبال، «گل نزدن» در آن
موقعيت بهمراتب سختتر از «گل زدن» است.
دريبلِ احمدينژادي
احمدينژاد اما به اين معنا در آن 8 سال ناممكنهاي اقتصادي را ممكن
كرد و توانست همزمان با بهترين دوران فروش نفت، يكي از سختترين دوران
اقتصادي را در مملكت و اداره كشور رقم بزند و در شرايطي كه بهرغم توصيه
صريح رهبري و تاكيد «پشت بلندگو» ازجانب ايشان بهاصرار و درحركتي باز
بهاصطلاح گزارشگران فوتبال، «رونالدينيويي» اقدام به نامنويسي و ورود به
عرصه انتخابات رياستجمهوري 96 كرد و البته مطابق انتظار ردصلاحيت شد، حالا
باز در آستانه يك انتخابات رياستجمهوري ديگر، فعال شده و يك روز در
گفتوگو با يك رسانه كانادايي و در مواجهه با پرسشي درمورد احتمال
كانديداتوري مجدد در انتخابات رياستجمهوري از «فداكاري براي ايران»
ميگويد و روز بعد مقابل يك خبرنگار حوزه موسيقي نشسته و زير لب ترانههاي
«رپ» و «پاپ» زمزمه ميكند و خود را دوستدار «هيچكس» و «استاد شجريان» جا
ميزند. اقداماتي كه ازقضا چنانكه از اسطوره برزيلي و دندانخرگوشي مستطيل
سبز بهيادگار مانده، مصداق «چپروي با راهنماي راست» است. همانطور كه
خبرنگاران سياسي به خوبي به ياد دارند چگونه در جريان نامنويسي
كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري 96 وقتي بههمراه حميد بقايي در ستاد
انتخابات وزارت كشور حاضر شد تا بهظاهر به همراه اسفنديار مشايي، ديگر
يار غارشان را براي اعلامكانديداتوري بدرقه كند، آنگاه كه بقايي مسير
تكميل فرمهاي نامنويسي را تا انتها طي نمود، ناگهان احمدينژاد با يك
«حركت بدنِ» فريبنده و خلاف «افق زاويه بدنش» خود را دوباره به ابتداي مسير
تكميل فرمهاي نامنويسي رساند و حين مسير، شناسنامهاش را از جيبِ كت
بيرون كشيد و علنا خلاف توصيه صريح رهبري اعلام كانديداتوري كرد و پس از
آن، وقتي در بهت خبرنگاران حاضر در وزارت كشور و البته انبوه ناظراني كه
بيرون ساختمان مرتفع ميدان فاطمي، اخبار را ازطريق رسانههاي جمعي دنبال
ميكردند در سالن نشست مطبوعاتي وزارت كشور حاضر شد از پاسخ به هر پرسشي
درباره اين تمرد آشكار سر باز زد. حالا اما در گفتوگوي اسكايپي با شبكه
كانادايي موسوم به «يو.اس.ايران» در واكنش به پرسشي درمورد احتمال حضورش در
انتخابات رياستجمهورى ١٤٠٠ «امسال» را «سال تحول» در ايران و جهان
ميخواند و معتقد است كه «بايد به فكر جهان و اصلاح آن بود!» او حالا پس از
كمتر از 8 سال دوري از «پاستور» با رويكرد ديپلماتيكِ يكسر متفاوت از
آنچه در 8 سال رياستجمهوري در دولتهاي نهم و دهم به ياد داريم در استقبال
از رابطه ايران و امريكا گفته است: «ملت ايران و ملت امريكا هيچ مشكلي با
يكديگر ندارند. دولتهاي ايران و امريكا بايد راه را براي همكاري دو ملت
باز كنند.»
چرخش 180 درجهاي
جالب آنكه به همان ميزان كه
احمدينژاد اين روزها تغيير فاز داده، ياران ديروزش هم رويكردي متفاوت پيش
گرفتهاند و اگر اين روزها مواضعي بهاصطلاح 180 درجه متفاوت از آنچه
پيشتر از رييسجمهوري مهرورز سراغ داشتيم از او ميبينيم و ميشنويم، برخي
ياران ديروزش نيز به همان نسبت در مواجهه با او تغيير موضع داده و مقابلش
ايستادهاند. آن هم ياراني كه زماني از هر تعريف و تمجيد براي او فروگذار
نبودند. اين ميان، عباس اميريفر از چهرههاي سابق نزديك به احمدينژاد كه
در دولت نهم، رياست شوراي فرهنگي و امام جماعت مسجد نهاد رياستجمهوري را
برعهده داشت و دولت دهم نيز به عنوان مشاور فرهنگي نهاد رياستجمهوري
فعاليت ميكرد، ديروز در واكنش به خبر ديدار او با اعضاي شوراي نگهبان گفته
است:«اين خبر كه از طرف اطرافيان احمدينژاد منتشر شده را بهشدت تكذيب
ميكنم، چنين ملاقاتي اصلا صورت نگرفته است. البته اگر احمدينژاد به صحنه
انتخابات وارد شود به اتفاق همه آراي اعضاي شوراي نگهبان ردصلاحيت ميشود.»
اميريفر كه مدعي است در انتخابات 96 هم از يك سال پيش «ردصلاحيت
احمدينژاد را پيشبيني كرده بوده» معتقد است او با مصاحبههايي كه انجام
ميدهد و تغيير مواضعي كه نسبت به گذشته داده، ردصلاحيت ميشود. اميريفر
كه در اين رابطه با خبرگزاري برنا وابسته به وزارت ورزش و جوانان به
گفتوگو نشسته، اين اظهارات احمدينژاد را با انگيزه جذب آراي خاكستري در
انتخابات تحليل كرده و البته توضيح نداده كه چگونه وقتي بهباور او،
ردصلاحيت احمدينژاد قطعي است، رييس دولت نهم و دهم همچنان بهدنبال جذب
آراي مردمي است، حال ميخواهد اين آرا خاكستري باشد يا سياه و سفيد. او
البته توضيح داده كه «احمدينژاد اين توهم را دارد كه باتوجه به شرايط
جامعه ناشي از فشارهاي اقتصادي، مردم به سمت او ميروند لذا با اين اقدام
پوپوليستي كه انجام ميدهد، ميخواهد نظام را مجبور كند كه از او دعوت كند
به صحنه بيايد درصورتي كه اين اتفاق نخواهد افتاد چون احمدينژاد با اين
مواضعي كه در مصاحبه اخير خود اعلام كرد، فقه، فقاهت و ولايت را زير سوال
بُرده است!»
احمدينژاد؛ آنكه بود!
اميريفر اشاره
احمدينژاد به خوانندهاي خارجنشين را ناشي از رفتارهاي پوپوليستي او
ميداند اما معتقد است با اين اقدامات، افرادي كه پيش از اين با احمدينژاد
مشكل داشتند به طرف او نميآيند؛ چراكه بهگفته اين روحاني نزديك به
احمدينژاد، مردم صداقتي در رفتار او مشاهده نميكنند! اميريفر در اين
ميان به خاطرهاي از دوران استانداري احمدينژاد در استان اردبيل اشاره
كرده و گفته كه آن زمان «يكي از مسوولان وزارت كشور به او توصيه كرد،
جايگاهي به عنوان مشاور امور بانوان در استانداري درنظر بگيرد اما
احمدينژاد زيربار نرفت درنهايت كه موردتهديد قرار گرفت، مجبور شد همسرش را
به عنوان مشاور انتخاب كرد اما امروز اعتقادات او بهدليل تحت فشار قرار
دادن نظام و جلبنظر مردم ۱۸۰ درجه تغيير كرده است.»
3 سال در به دري
اما شايد مهمترين بخش سخنان اخير عباس اميريفر آنجاست كه اين چهره
سياسي نزديك به رييس دولت نهم و دهم از شايعه ديدار احمدينژاد و رهبري سخن
گفته و تاكيد كرده است:«متاسفانه به دروغ، شايعه ميكنند كه احمدينژاد با
رهبري ديدار كرده درحالي كه ۳ سال است كه او به هر دري ميزند و التماس
ميكند با رهبري ملاقات كند به او وقت ملاقات با رهبري را نميدهند. همچنين
هماهنگي سپاه با احمدينژاد تكذيب ميشود، سپاهيان به هيچ عنوان با كسي كه
سابقه سرپيچي از فرامين مقام معظم رهبري دارد پيماني نميبندند مگر اينكه
احمدينژاد نامهاي به مقام معظم رهبري بزند و از گذشته خود رسما اعلام
برائت كند. آن وقت نظام تصميم ميگيرد آيا ميشود نه به عنوان فرد اول بلكه
فرد دوم و معاون اول با احمدينژاد كنار بيايد.» اظهاراتي كه البته باز در
نوع خود جالب توجه است و معلوم نيست منظور اين چهره نزديك به احمدينژاد
از بيان اين اظهارات احمدينژادي چيست و بر چه اساس معتقد است باوجود
ناممكن بودن بازگشت احمدينژاد به «پاستور» در مقام رييسجمهوري، امكان
حضور او در كابينه دولت بعد، آن هم در مقام كليدي «معاون اول
رياستجمهوري» ممكن است. اظهاراتي كه ازقضا وقتي جالبتر ميشود كه به ياد
بياوريم طي مدت اخير برخي از اصولگرايان از احتمال همراهي احمدينژاد با
يكي از گزينههاي احتمالي جناح راست سخن گفته و معتقد بودند اين تلاش
احمدينژاد ازقضا نه براي كانديداتوري مجدد بلكه براي زمينهسازي براي
پيروزي گزينه موردنظر طيفي خاص از اصولگرايان است. طيفي كه برخي باور
دارند، ميخواهند از گزينهاي چون سيدابراهيم رييسي براي انتخابات 1400
حمايت كنند، بعضي از سعيد جليلي بااين عنوان نام ميبردند و گروهي هم از
گزينههايي همچون پرويز فتاح و چند اصولگراي بهاصطلاح «عدالتخواه» ديگر
سخن ميگويند.
چرخش 180+180 درجهاي
هرچه باشد اگر
اين تحليل را حتي بهطور نسبي بپذيريم آنوقت بايد بگوييم اين تنها
احمدينژاد نيست كه با حركات رونالدينيويي بهدنبال كسب عنوان قهرماني عالم
سياست است بلكه ياران ديروزش هم هنوز شبيه به او رفتار ميكنند و اگرچه در
كلام از ردصلاحيتش ميگويند اما در عمل به دنبال بازگشت او به قدرتاند.