دههها است که نظام مدیریت کلان با واژه و مفهوم ناکارآمد توصیف میشود. اما شاید کمتر تبیینی کاربردی از مفهوم ناکارآمدی ارائه شده است. این موجز تلاش دارد در راستای کارآمدی مدیریت کلان، تبیینی کلی و مختصر از ناکارآمدی ارائه کند.
کورش الماسی
دههها است که نظام مدیریت
کلان با واژه و مفهوم ناکارآمد توصیف میشود. اما شاید کمتر تبیینی
کاربردی از مفهوم ناکارآمدی ارائه شده است. این موجز تلاش دارد در راستای
کارآمدی مدیریت کلان، تبیینی کلی و مختصر از ناکارآمدی ارائه کند.
شاید
برای درک شفاف و کاربردیتر مفهوم ناکارآمدی لازم باشد درک کاربردی از
مفهوم کارآمدی داشته باشیم. بنابراین لازم است پرسش شود که کارآمدی چیست؟
از آنجا که موضع سیاستورزی و حکمرانی، امور انسانی و اجتماعی است، میتوان
اینگونه بیان کرد که افراد، گروهها، ملتها و جوامع پیوسته به دنبال تحقق
برخی اهداف هستند. به تعبیر بسیاری کلی میتوان ادعا کرد که در تحلیل و
بررسیهای نهایی، منشاء تمامی اهداف انسانی، انواع نیازها هستند. بنابراین
به منظور ارضای انواع نیازهای گوناگون، انسانها در قالب افراد، گروهها،
ملتها و جوامع، تدابیری میاندیشند و برای تحقق آنها برنامهریزی و
راهکارها، طرحها و راهبردهایی را اتخاذ میکنند. اینکه انسانها تا چه
میزان در اهداف خود به منظور تحقق انواع نیازها موفق یا ناموفق باشند،
یقیناً به عوامل بسیار متعددی بستگی دارد. با این وجود هنگامی که افراد،
گروهها، ملتها و جوامع در تحقق اهداف و ارضای نیازهای خود ناکام میشوند،
میتوان یقین کرد که در فرآیند برنامهریزی یا طراحی راهکارها و راهبردها
خطایی صورت گرفته یا وجود داشته است. اگر استدلال یا خط فکری «انسان، نیاز،
اهداف و نتیجه» فوق عقلانی تلقی و پذیرفته شود، آنگاه میتوان برخی نکات
را از آن استنتاج کرد.
اینکه حکومتها در جهان معاصر برخلاف قرون پیشین
تبلور اراده و تمایلات شهروندان هستند. اینکه تنها و تنها وظیفه کاربردی و
مشروع حکومتها در جهان معاصر برآوردن انواع نیازهای شهروندان که در قالب
انواع اهداف انسانی و اجتماعی نمود مییابند، است. انواع نیازهای شهروندان
زمینی، ملموس و قابل درک را میتوان در رفاه، آرامش و امنیت خلاصه کرد.
در
شرایطی که شهروندان رفاه، آرامش و امنیت نسبی داشته باشند، این بدین معنی
است که مدیریت کلان در برنامهریزیها، طرحها، راهکارها و راهبردهای اتخاذ
شده در راستای تحقق اهداف ملی (جمعی) موفق بوده است. به عبارتی، تنها
معیار و سنگ محک موفق یا ناکامی مدیریت کلان، رضایت شهروندان که برآیند
میزان رفاه، آرامش و امنیت آنها است، خواهد بود.
پرسشی که همه
صاحبمنصبان، سیاستورزان و کارگزاران اخلاق فهم و میهندوست باید پاسخ
دهند، اینکه آیا شهروندان ایران زمین از رفاه، آرامش و امنیت نسبی
برخوردار هستند؟ کدام سیاستورز، صاحبمنصب و کارگزار صادق، با اخلاق و
میهندوستی برای این پرسش پاسخی قابل فهم و قابل قبول دارد؟
شاید این
مقدمه، بستری قابل درک برای فهم ناکارآمدی مدیریت کلان باشد. مدیریت کلان
ناکارآمد است زیرا شهروندان ایران زمین از رفاه، آرامش و ... برخوردار
نیستند. بیشک اینکه چرا مدیریت کلان ناکارآمد است و چگونه میتوان آن را
کارآمد کرد، دغدغه وطندوستان بسیاری در سرتاسر ایران زمین است.
اگر
این اندیشه یا فرض که منشاء تمامی اهداف انسانی (افراد، گروهها، ملتها و
جوامع)، انواع نیازها است را بپذیریم، شاید دلیل ناکارآمدی مدیریت کلان،
عدم انسجام کارگزاران و عناصر مدیریت کلان پیرامون «اهداف مشترک ملی
(جمعی)» باشد. چراکه درصورتی که همه کارگزاران مدیریت کلان به طور یکپارچه
در مسیر تحقق اهداف ملی حرکت و عمل کنند، یقیناً راهی جز موفقیت وجود
نخواهد داشت. درصورت «فهم عینی» چیستی منافع ملی به عنوان مبداء و مقصد
همه افعال اجتماعی از جمله افعال سیاسی، توسط نخبگان، کارگزاران و
صاحبمنصبان عرصه مدیریت کلان نمیتوانند اهداف متفاوت و متناقضی داشته
باشند. به ضرس قاطع میتوان ادعا کرد که اصلیترین منشاء ناکارآمدی مدیریت
کلان فقدان درک مشترک از منافع ملی که بستر اهداف شفاف، کاربردی و مشترک
میان تمام عناصر مدیریت کلان (حاکمیت) به شمار میرود، است. به عبارتی،
کارگزاران و صاحبمنصبان میهندوست که فهم کاربردی از منافع ملی به عنوان
مبداء و مقصد همه افعال اجتماعی و سیاسی داشته باشند، نمیتوانند
ناکارآمد باشند. پربیراه نیست اگر گفته شود میهندوستی بنیادیترین مولفه
کارآمدی هر صاحبمنصب یا کارگزار حاکمیتی است.
به گواه شواهد بیشمار
تاریخی، ملتهایی که توسط مدیریت کلان (حکمرانان) ملیگرا هدایت و مدیریت
نشدهاند، سرنوشت نامطلوبی برای آنها رقم خورده است. گرچه نظرات گوناگون
وجود دارد اما نگارنده یقین دارد که کاربردیترین و کمهزینهترین راهکار
کارآمدی مدیریت کلان ناکارآمد که منشاء بیسابقهترین چالشهای اجتماعی و
ملی است، اجماع میهندوستان به ویژه نخبگان پیرامون درک و تعریفی مشترک از
منافع ملی است. اینکه میهندوستان دارای فهم کاربردی از چیستی و اهمیت
بنیادین منافع ملی منشاء اقتدار کاربردی است که شکست هر دشمن یا دشمنان
واقعی و نه فرضی را ممکن میکند.