کاهش قيمت نفت يک بحران جدي در کشور ما و ساير کشورهاي نفتي است. هرچند با توجه به تحريمها و برخي مسائلي که از گذشته بوده تا حدودي به وضعيت کاهش درآمدهاي نفتي عادت کردهايم ولي ساير کشورهاي منطقه که اقتصاد متکي به نفت دارند هم در اين زمينه به مشکل برخواهند خورد.
کاهش قيمت نفت يک بحران
جدي در کشور ما و ساير کشورهاي نفتي است. هرچند با توجه به تحريمها و برخي
مسائلي که از گذشته بوده تا حدودي به وضعيت کاهش درآمدهاي نفتي عادت
کردهايم ولي ساير کشورهاي منطقه که اقتصاد متکي به نفت دارند هم در اين
زمينه به مشکل برخواهند خورد. پيشبيني درآمد نفتي بشکهاي 50 دلار و آنهم
صادرات يک ميليون بشکه را ميکرديم تا بتوانيم بخشي از درآمدهاي دولت را
محقق کنيم. اما با توجه به وضعيت پيش آمده به نظر ميرسد بخشي از درآمدها
ديگر قابل تحقق نباشند و به اين راحتي درآمدهاي پيشبيني شده براي ما حصول
پيدا نکند. اگر بخواهيم با قيمت الان به همان درآمدها برسيم، بايد بيش از
دو ميليون بشکه در روز صادر کنيم تا بتوانيم به درآمدهايي که از ناحيه نفت
پيشبيني کرده بوديم، نزديک شويم و با توجه به تحريمها، صادرات بيش از دو
ميليون بشکه بعيد به نظر ميرسد، البته بازاري هم وجود ندارد. درحقيقت نه
تنها به لحاظ کاهش قيمت نفت دچار مشکل هستيم بلکه از نظر تحقق درآمدهاي
مالياتي در سال جاري نيز به مشکل برخواهيم خورد. با توجه به مساله کرونا و
تعطيلي کسب و کارها احتمالا درآمدهاي مالياتي پيشبيني شده هم در سقفي که
دولت در نظر دارد تحقق پيدا نميکند و اين هم بر مشکلات موجود خواهد افزود.
مشاغلي که دچار ضرر و زيان شدهاند، انتظار دارند دولت به آنها کمک کند.
از طرفي اقشار آسيب پذير هم نيازهايي دارند. دولت همين مبالغي که تحت عنوان
وامهاي قرضالحسنه يک ميليون توماني به يارانه بگيران ميپردازد را بايد
از بانکها بگيرد و سود آن را به بانکها بپردازد. در مجموع وضعيت مناسبي
به لحاظ اقتصادي نيست و پيشبيني ميشود که سال جاري، سال سختي باشد. ضمن
اينکه که در حال حاضر چشم انداز روشني وجود ندارد و معلوم نيست وضعيت کرونا
به کجا ختم ميشود و به نوعي با توجه به ناشناخته بودن اين بيماري،
متخصصان و پزشکان هم نتوانستند اظهارنظر قطعي کنند که چه خواهد شد. آيا اين
بيماري همچنان خواهد بود و اينکه خانهنشيني بعضي صنوف تا کي ميتواند
ادامه پيدا کند؟ جدا از مسائلي که به لحاظ روحي و رواني پديد ميآيد، مسائل
اقتصادي ناشي از اين وضعيت واقعا نگران کننده است. به طور متوسط آنچه
آمارها به ما ميگويد اين است که حدودا 10 درصد مبتلايان در برخي کشورها
جان خودشان را از دست دادهاند و در کشور ما هم تعداد کساني که جان خود را
از دست دادهاند نسبت به مبتلايان زياد است. اقتصاد کشور ما و همينطور
اقتصاد جهاني تا حدود زيادي به اتفاقاتي که به دنبال اين بيماري ميافتد و
همينطور به تحولاتي که اين بيماري طي ميکند، وابسته است. آيا در کوتاهمدت
درماني براي اين بيماري پيدا خواهد شد؟ علم بشر و دانشمنداني که در حال
تحقيق هستند به زودي به نتيجهاي دست پيدا خواهند کرد؟ پاسخ همه اين سوالات
در هالهاي از ابهام است. بحث توليد واکسن هم اگر به نتيجه برسد حدود 18
ماه به طول ميانجامد. تا اين مدت هم زمان خيلي زيادي است تا اميدي ايجاد
شود و براساس آن بتوان نوعي برنامهريزي صورت بگيرد. آنچه مسلم است همه چيز
تحت اين بيماري است و آينده اقتصادي جهان و همينطور کشور ما هم از اين امر
مستثنا نيست.