چندین ماه بعد از پایان فصل اول برنامه پربیننده «عصر جدید» شنبه شب «احسان علیخانی» درباره روی صحنه آمد تا ستارههای دیگری به تلویزیونمان معرفی کند.
چندین ماه بعد از پایان فصل اول برنامه پربیننده «عصر جدید» شنبه شب
«احسان علیخانی» درباره روی صحنه آمد تا ستارههای دیگری به تلویزیونمان
معرفی کند. افراد با استعداد مثل خواننده، نقاش، ورزشکار، تردست، هنرمند و
... که چندسال منتظر بودند خودشان را به همه بشناسانند، حالا با مقداری
بختواقبال در شرایطی قرار میگیرند که میتوانند مسیر زندگی شان را
صدوهشتاد درجه تغییر دهند. سال هاست که برنامه های استعدادیابی زیادی از
شبکههای مختلف پخش میشود ؟ تلنتشوهایی که
آمدهاند تا هم بساط سرگرمیمان را جور کنند و هم محلی باشند برای کشف
استعداد افراد. حالا سوال اینجاست؛ تلویزیون و سازمانهای مرتبط، چقدر به
برنامههای استعدادیابی اعتماد دارد؟ وقتی جوانی از بین چندهزار نفر
انتخاب میشود آیا صرفا برنده شده و بعد کنار گذاشته میشود یا از چنین
نابغههایی در جای مناسب استفاده میشود؟ در پرونده امروز زندگیسلام به
بهانه آغاز فصل دوم «عصر جدید»، رفتیم سراغ چند تن از نفرات برتر
برنامههای استعدادیابی تا ببینیم که این روزها کجا هستند و چه میکنند؟
«درویشانپور» : مشغول تئاتر ویک برنامه تلویزیونی هستم نام برنامه: خندانندهشو یک و دو چه سالی پخش شد؟ 96 و 97 نفرات برترش کجا هستند؟
قهرمانهای «خنداننده شو» جزو خوششانسترین نفرات برتر همه برنامه
های استعدادیابی بودند. رامبد جوان هیچ وقت جوایز گران قیمتی را برای
برندههای برنامهاش تدارک ندید اما کاری کرد که همه شرکت کنندههای
خندانندهشو سر زبانها بیفتند. حالا نه تنها قهرمانهای خندانندهشو بلکه
هرکدام از شرکت کنندههای دیگر انگار کار و بارشان رو به راه است. از محمد
معتضدی بگیرید که در همین یکی دو سال بعد از خندانندهشو در چند فیلم و
سریال مثل «زیرنظر»، «از سرنوشت» و ... بازی کرد تا مجید افشاری که یک سال
پیش در برنامه «ایرانیوم» به عنوان مجری حضور داشت و حالا هم برای «هفت»
استندآپ اجرا میکند. در این بین، میثم درویشان پور، قهرمان فصل اول در
گفتوگو با زندگی سلام ما از اوضاع این روزهایش میگوید: «مدتی قبل تئاتر
«3 تفنگدار و یکی» به کارگردانی مهدی شاهحسینی را روی صحنه داشتم. حالا هم
سرگرم تهیه برنامه «کارستون» هستم که هنوز به مرحله پخش نرسیده است.»
درویشانپور ادامه میدهد: «تا قبل از خندانندهشو به عنوان مهندس عمران
فعالیت میکردم اما حالا دیگر فرصت این کار را ندارم. البته همچنان کم و
بیش مهندس عمران هستم ولی بیشتر از رشته عمران، کار هنری میکنم. نفر اول
فصل اول خندانندهشو در انتها درباره برنامه جدیدش، کارستون میگوید:
«کارستون یک برنامه تلویزیونی است که مشاغل مختلف را به زبان طنز معرفی
میکند. هنوز به پخش نرسیدیم و بعد بیشتر دربارهاش صحبت میکنم.» علی
صبوری، نفر اول فصل دوم هم از آن چهرههایی است که قبلتر هم در اینستاگرام
برای خودش تا حدی برو بیایی داشت و با حضور در خندانندهشو به شهرتش اضافه
شد. او این روزها بیشتر از قبل در فضایمجازی مشغول فعالیت است. در ضمن،
صبوری در سریال خط مقدم تلویزیون هم بازی کرده است.
محمدی مرام: در شبکه 3 و ورزش گزارشگری می کنم نام برنامه؟ آقای گزارشگر چه سالی پخش شد؟ 94، 95، 96 نفرات برترش کجا هستند؟
«آقای گزارشگر» جزو سختترین برنامههای استعدادیابی تلویزیون بود.
داوران این برنامه تنها دنبال کشف یک صدای متفاوت برای گزارشگری نبودند.
آنها با سختگیری تمام دنبال کسی میگشتند که افزون بر صدای خوب، بیشترین
اطلاعات فوتبالی را داشته باشد. در خور ذکر است که در فصل اول این برنامه،
پیمان احمدی و در فصل دوم فرشاد محمدی و در فصل سوم سعید زلفی با رأی مردم،
برندگان آقای گزارشگر شدند. پیمان احمدی هماکنون در شبکه سهند مشغول
فعالیت است و با فرشاد محمدی هم در ادامه گفتوگویی داشتهایم. در ضمن از
سعید زلفی هم خبری نیست! همان طور که گفتیم به جز یکی دو تن از نفرات برتر
این مسابقه از بقیهشان خبری نیست. «فرشاد محمدی مرام» که در سال 94 نفر
اول این مسابقه استعدادیابی شد، تنها فردی است که این وسط انگار شانس
بیشتری نسبت به بقیه داشته است. او حالا در شبکه ورزش و شبکه 3 گزارش
میکند و در گفتوگویی با خبرنگار ما میگوید: «تحصیلاتم مرتبط
بازیستشناسی بوده است و از چندسال پیش همزمان با گزارش فوتبال، کار
آزمایشگاه هم انجام میدهم. حالا البته مقداری کارهای پژوهشی و آزمایشگاهی
کمتر شده است و در هفته، سه، چهار روز را کارهای آزمایشگاهی و یک سری
کارهای آزاد انجام میدهم و مابقی، گزارش فوتبال کار میکنم.» میپرسم چطور
شد که از قهرمانهای فصلهای مختلف فقط شما وارد صداوسیما شدید؟ که
میگوید: «سال اول پیمان احمدی قهرمان آقای گزارشگر شد که بچه تبریز است.
او آن اوایل در شبکه استانی گزارش میکرد. یک سال پیش هم شنیدم که برای چند
سایت فوتبالی، گزارش میکند اما از بقیه بچهها خبری ندارم. به هرحال دوره
دوم آقای گزارشگر بهترین و سختترین فصل برنامه بود. هرکدام از شرکت
کنندهها در مرحله اول در یک مسابقه کتبی شرکت میکردند، مسابقهای که
سوالاتش در سطحی بود که مثلا در بازی بارسلونا و رئال سال 2009 کنار فلان
بازیکن چه کسی بازی کرده است؟! من در آن مرحله از میان دو هزار نفر، اول
شدم. بعد از آن تست گزارشگری دادم که بین200 نفر باز هم اول شدم و با
تعدادی دیگر از بچهها وارد مرحله گروهی مسابقه شدم و ... . آن موقع گروه
ورزش سیما از شرایط ما اطلاع داشت و میدانست که من برای قهرمانی چه مسیری
را طی کردهام. بنابراین بعد از مسابقه دوباره تست دادم و کارم را در
شبکههای ورزش و شبکه 3 شروع کردم.» پورصائب: حق و حقوق مان را نگرفتیم نام برنامه: شبکوک چه سالی پخش شد؟ 94 نفر اولش کجاست؟
نزدیک به سه سال و نیم پیش برنامهای درباره استعدادیابی موسیقی روی
آنتن شبکه نسیم رفت که نقطه عطف آن، زمانی بود که مجری برنامه، روی صحنه
ایستاد و جوایز برندگان فصل نخست را اعلام کرد: 6 سکه بهارآزادی، تهیه
آلبومی با هزینه 80 تا 100 میلیون تومان و تهیه تیتراژ یکی از برنامههای
تلویزیونی. بنابراین بعد از تمام شدن شب کوک همه منتظر بودیم که خواننده
قهرمان یعنی «علی پورصائب» پشت سر هم آلبوم منتشر کند و دست کم تا مدتی
فضای موسیقی کشور را در دست بگیرد اما طولی نکشید که آقای خواننده فراموش
شد و دیگر خبری از او نداشتیم. «علی پورصائب» در گفتوگوهایی که داشته،
گفته است که بعد از کش و قوسهای فراوان برای دریافت جوایز، تهیه کننده شب
کوک ما را به سمت صداوسیما هدایت کرد و واحد مالی سازمان از هر کداممان
تعهد سفتهای به مبلغ 500 میلیون تومان گرفت. به این ترتیب که تا پنج سال
هر وقت برنامهای دارند(تا سقف ماهی 2 برنامه 20 دقیقهای) برویم و رایگان
برایشان اجرا کنیم در حالی که ما هیچکدام حق و حقوقمان را نگرفتیم»! او
درباره آلبوم در حال تهیهاش هم به روزنامه «سایه»گفته: «از مجموع هشت
قطعه، دو قطعه را آماده کردم. بعد از شب کوک هیچگونه حمایت نشدم و با
مسائلی که از گذشته وجود داشت و چند مصاحبه با خبرگزاریهای مختلف، مشکلات
متعددی سر راهم قرار گرفت. حالا در کنار فضای موسیقی، به عنوان کارشناس
مالی ارشد یک شرکت خصوصی فعالیت میکنم و از اتفاقاتی که برای زندگیام
افتاده است راضی هستم و الان برای آماده شدن قطعههای آلبومم تلاش
میکنم.»
ضمیری: گفتند صداوسیما الان ورودی ندارد نام برنامه؟ جادوی صدا چه سالی پخش شد؟ 96 و 97 نفر اولش کجاست؟
«جادوی صدا» به خصوص در فصل اول در سکوت کار خود را شروع و تمام کرد
که خیلی هم بیدلیل نبود. عوامل «جادوی صدا» همان اول کار، خیال همه را
راحت و اعلام کردند که صداوسیما هیچ تعهدی برای جذب و به کارگیری شرکت
کنندههای مسابقه استعدادیابیشان ندارد. در صورتیکه فضای کار دوبله محدود
است و شرکت کنندگان فقط در تلویزیون یا نمایش خانگی میتوانند کار کنند.
«فقط یک شوآف بود»، این اولین کلمهای است که قهرمان دومین دوره «جادوی
صدا» بر زبان میآورد. «علی ضمیری» حالا چند سالی است در مشهد کار میکند و
میگوید: «جادوی صدا فقط دنبال این بود که چندنفر بیایند و صرفا به رقابت
با هم بپردازند. دو سال پیش وقتی قهرمان مسابقه شدم، سراغ مجری برنامه یعنی
«افشین زینوری» رفتم و پرسیدم که قهرمان شدنم چه فایدهای دارد؟ من
میخواهم کار کنم و این جایزه خیلی به دردم نمیخورد. مدتی بعد با پیگیری
دوباره به من گفتند صداوسیما الان ورودی ندارد. بنابراین سراغ یکی از اعضای
سندیکا(انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم) رفتم و پرسیدم که
پرداختیهایشان به چه صورت است؟ متوجه شدم که دستمزد پرداختی سندیکا برای
هرفیلم فقط 700هزار تومان است. با خودم گفتم مگر هرسال چند فیلم به ما
میرسد تا آن را دوبله کنیم؟افزون بر اینکه در تهران هزینهها چند برابر
مشهد است و اگر به پایتخت بروم، باید در کنار دوبله، کار دیگری هم انجام
دهم، در صورتی که دوبله هر روز هفتهام را پر میکند. اینطور شد که در
مشهد ماندم. حالا البته بیکار نیستم؛ آموزشگاهی در همین زمینه دارم که هم
برای تلویزیون دوبله میکند هم برای چندسایت و vod. این اتفاق هم از
آنجایی افتاد که واحد دوبلاژ ما در مشهد یک پویانمایی 52 قسمتی به نام
بینوایان برای شبکه پویا دوبله کرد که دو نقش اصلی داشت؛ ژان والژان و
کوزت. در آن پویانمایی، من ژان والژان را گفتم و از همانجا کارمان گرفت.»
با جایزهام نتوانستم آموزشگاهم را گسترش بدهم «فاطمه عبادی»، قهرمان فصل اول برنامه عصر جدید از روزهای بعد از قهرمانی در عصر جدید میگوید
«توفان شن»، «ملکه شنها»، «فریاد خاک آلود نقاشجنوبی» و ... وقتی
آرای نهایی فصل اول «عصر جدید» اعلام شد، تیتر اول روزنامهها و خبرگزاری
ها برای توصیف دستان معجزهگر، فاطمه عبادی شد. البته بانوی ماهشهری که با ۶
و نیم میلیون رای مردمی قهرمان بزرگ ترین برنامه استعدادیابی ایران شد به
جز هنر شنی، صدها هنر دیگر دارد. برای گفتوگو با بانوی قهرمان ماهشهری عصر
جدید دست از نوشتن توضیحات اضافه کشیدیم تا حرفهای بیشتری از جادوگر شنی
بشنویم و بخوانیم. این روزها چه میکنید؟
عبادی در گفتوگو با زندگیسلام از اوضاع و احوال این روزهایش میگوید:
«این روزها من هم مثل همه مردم درگیر کرونا هستم واز این بابت برای
هموطنانم ناراحتم. همهمان قرنطینه اجباری همراه با استرس را تجربه میکنیم
اما من در این قرنطینه تلاش میکنم تا حال بهتری را حداقل برای خودم و
اطرافیانم بسازم. از آن جایی که چند کار نیمه تمام از زمان عصر جدید داشتم
حالا مشغول تکمیل آنها هستم. قبل از اینکه به عصر جدید بیایم، مجموعه ای
کار می کردم درباره کودکان جنگ ؛مجموعهای متشکل از 12 تابلوی پرتره
کودکانی که در گوشه و کنار جهان درگیر جنگ هستند. وقتی به عصر جدید آمدم آن
کارها نیمه تمام ماند و الان از این فرصت اجباری استفاده و آنها را تکمیل
میکنم.» بانوی قهرمان ادامه میدهد: «دو ماه و نیم بعد از عصر جدید، دو
نفر از اعضای خانوادهام را از دست دادم و مدتی کم کار شدم. بعد از این
وقایع ناگوار درگیر یک حمله عصبی شدم و تا مدتها درگیر فیزیوتراپی بودم.
بنابراین بعد از عصر جدید یک سری اجراها و برنامههایم را کنسل کردم. ولی
مدتی بعد به خیلی از شهرستانها، دانشگاهها و مراکز هنری دعوت شدم و به
فعالیتم ادامه دادم.» با جایزه عصرجدید، نتوانستم آموزشگاهم را گسترش بدهم
قهرمان ماهشهری درباره اینکه آیا برنامه عصر جدید، جایزهاش را
داده است یا نه و با آن، چه کرده است هم می گوید: «خدا را شکر عصر جدید یکی
از خوش قولترین برنامههای استعدادیابی بود و من هم مثل بقیه شرکت
کنندهها جایزهام را گرفتم و تصمیم داشتم که با آن، آموزشگاهم را گسترش
دهم اما از آن جایی که تورم و قیمتها یک دفعه چند برابر شد، نتوانستم این
کار را انجام دهم. الان مقداری تجهیزات نقاشی و ابزار کار تهیه کردهام اما
برای گرفتن مقداری وام پیگیری میکنم تا فضای بزرگتری بگیرم.» رشته اصلی من، نقاشی شن نیست
عبادی در پایان این گفتوگو، لازم میداند به این نکته هم اشاره
کند که رشته اصلیاش، نقاشی شن نبوده است و نیست: «قبل از عصر جدید به این
مسیر آمدم و هر روز کار کردم تا پیشرفت کنم. من به جز نقاشی شن در بیشتر
تکنیکهای هنرهای تجسمی دستی دارم اما بیشتر با رنگ روغن، آکرولیک، مداد
رنگی، آبرنگ و مدادهای طراحی کار میکنم و در کنار همه اینها به کار
عروسکسازی هم علاقه دارم. قبل از ساختن هر عروسک، تصویرسازی از آن در ذهنم
انجام میدهم و هر عروسک در ذهن من قصهای دارد و سعی میکنم که عروسکم
همان شخصیتی باشد که در ذهنم آماده کردهام. البته دستی هم در دیوارنگاری
دارم. دیوارهای زیادی هستند که از حدود 13 سال پیش به دستان من نقاشی
شدهاند. از 18 سالگی نقاشی دیواری را شروع کردم و تا قبل از عصر جدید آن
را ادامه دادم. حتی در مرحله اول برنامه، مشغول نقاشی دیواری شهرم بودم اما
بعد از قهرمانی در عصر جدید، دیگر فرصت این کار را ندارم.»