چندین وقت است که حوادث ریز و درشت گریبانمان را گرفته و رها نمیکند. هر صبح که ملت چشم باز میکنند یا فاجعه ای رخ داده یا فاجعه در حالِ رخ دادن است! ما گرفتار چرخه ای شده ایم که هر دم بحران میزاید.
محمدعلی وکیلی
چندین وقت است که حوادث
ریز و درشت گریبانمان را گرفته و رها نمیکند. هر صبح که ملت چشم باز
میکنند یا فاجعه ای رخ داده یا فاجعه در حالِ رخ دادن است! ما گرفتار
چرخه ای شده ایم که هر دم بحران میزاید. خیلی وقت است که تعداد روزهای
بحرانی از تعداد روزهای عادی سبقت گرفته است تا جایی که اکنون دیگر به ندرت
روزی عادی را خاطر می آوریم! از اساس انگار واردِ جهانِ بحران شده ایم؛
همیشه پایمان در چاله ای گیر است و هر وقت هم زور میزنیم که خود را از
چاله بکَنیم، ناگاه در چاهی سقوط می کنیم. انگار پای حکمرانیمان حسابی لنگ
شده و از هیچ سنگی هم سالم نمی گذرد. بیش از دو سال است که داریم در این
زمین و با این زمینه گفت وگو میکنیم. بیش از دو سال است که از بحران سخن
میگوییم اما همچنان وضعیت تغییری نمیکند. بیش از دوسال است برای یکدیگر
نسخه شفا تجویز میکنیم. حکومت از مردم، بردباری میخواهد؛ روشنفکران از
حکومت، اصلاحات مطالبه میکند؛ مردم از نهادهای رسمی و غیررسمی، اعتمادِ از
کف نهاده را میخواهند؛ و خلاصه همه برای "دیکری" نسخه میپیچیم. خب
هیچکدام محقق نشده است؛ لذا همه از هم طلبکارند! در وضعیتی هستیم که هیچ
کس از هیچ "دیگری" راضی نیست، و همین هر روز بی طاقتترمان میکند.
با
کمترین تردید باید گفت که این حوادث، "بازتابِ عمل" است. اینگونه نیست که
بی جهت و از بختِ بد، این همه بلا بر سرمان آوار شده باشد. ما کارهای
نبایدی کرده ایم (و یا کارهای بایدی نکرده ایم) که اینچنین در گردبادِ
مسائل گیر افتاده ایم. به نظرتان کارنامه چه کسی یا چه گروهی در این میان
قابل دفاع است و پای کداممان گیر نیست؟ یک چرخ در خیابان بزنیم؛ نه، جایی
نمی خواهد برویم؛ یک نگاه به خودمان بکنیم؛ چقدر بیرحم شده ایم؟ یک نگاه
به قضاوت های مان بکنیم؛ چقدر بی انصاف شده ایم؟ یک نظر به سازمان تحت
مدیریت مان بیندازیم؛ چه میزان حضور و عدم حضورمان تاثیر واقعی در کارکردِ
آن دارد؟ یک نظر به رفتار سیاسی خود بیندازیم؛ چه میزان با اخلاق فاصله
گرفته ایم؟ یک دم در تصمیماتمان درنگ بکنیم؛ چه تصمیمات مهمی را معطل کرده
ایم تا منافع مستقیم و غیرمستقیم خودمان یا باندمان به خطر نیفتد؟
ما
همه بد کردیم؛ چطور متوقع باشیم بد نبینیم؟ مردم نسبت به هم بی رحم و
مسئولان نسبت به مردم بی رحم تر شده اند ولذا طبیعی است که در قانون کائنات
باید حسابرسی شود. نمیتوان همه اتفاقات را به یک ویروس کرونای چینی تنزل
داد بلکه رابطه مستقیم بین آنچه پیش تر انجام داده ایم با آنچه امروز بر
سرمان است برقرار است. بارها گفته ام که سبک زندگیِ ما، واکنش کائنات را در
پی دارد و امروز بی رحمیِ ما و ازدیادِ ظلمی که در حق یکدیگر می کنیم، خشم
کائنات را با خود خواهد آورد. بارها نوشته ایم که سبک حکمرانیِ ما، دیگر
پاسخگوی نیازهای امروزِ ما نیست. ما نیاز داریم در هر دوی آن، تجدیدنظرِ
جدی بکنیم. شیفت در سبک زندگی نیازمندِ عزمِ اجتماعی است و شیفت در سبک
حکمرانی نیازمند اراده سیاسی است. خشم و شورش در هستی، نتیجه تعویق در این
تصمیمات است.
اگر این اتفاقات موجبات تنبه را فراهم نیاورد و تغییری در
سبک حکمرانی و سبک زندگی آحاد ایجاد نکند، مسیر از چاله به چاه ادامه خواهد
یافت. اینبار برای خود نسخه بپیچیم و گریبان خود را بگیریم. اگر نهضت
"اعترافات" به کج راهیِ خویشتن به راه بیندازیم که چه بهتر! ما همه
نیازمندِ تجدیدنظریم. درنگ دیگر جایز نیست.