بنده کوچکتر از آن هستم که بخواهم من باب باید و نباید های اصلاح طلبی سخنی بگویم و یا نکته ای قلمیکنم ؛الحمدلله این جریان بزرگ ،عاقل و دانشمند در درون خود زیاد دارد که به فراخور زمان عرض اندام میکنند.
بنده کوچکتر از آن هستم که
بخواهم من باب باید و نباید های اصلاح طلبی سخنی بگویم و یا نکته ای
قلمیکنم ؛الحمدلله این جریان بزرگ ،عاقل و دانشمند در درون خود زیاد دارد
که به فراخور زمان عرض اندام میکنند.خوشبختانه هواداران این جریان هم به
نیکی میدانند کدام اصلاح طلب واقعی است کدام غضنفر و کدام نان به نرخ روز
خور.
علی ایحال با توجه به جو موجود در مقام و ارزش اصلاح طلبی و محسنات آن قصد دارم چند خطی سیاهه کنم.
دولت
حسن روحانی حاصل دسترنج اصلاحطلبان بوده و هست.جریان چپ سال 92 به این
نتیجه درست رسید که برای شکستن فضا چاره ای جز سرمایه گذاری بر روی یک
گزینه غیر اصلاح طلب اما معقول ندارد.آن زمان منهای محمد رضا عارف،اصلاح
طلب شاخصی که بتوان پشت آن قرار گرفت نبود بنابراین نتیجه حمایت از شیخ
دیپلمات بود.در انتخابات سال 94 مجلس باز هم اصلاحطلبان ترجیح دادند برای
آنکه در مجلس نفوذ بیشتری داشته باشند بر روی چهره های گمنام و ائتلافی
سرمایه گذاری کنند.باز هم به نظر میرسید با توجه به شرایط آن زمان تصمیم
بهتری نمیشد اتخاذ کرد .همواره در انتخابات مختلف طی سال های اخیر دست
اصلاحطلبان برای انتخاب گزینه مورد نظر بسته و تنگ بوده .
همانطور که امروز هم شرایط به قدری خاص بود که شورای عالی قید انتشارلیست را زد.
طبعا تصمیم گیری در شرایط خاص و غیر طبیعی
ریسک و خطا را بالا میبرد.شما وقتی نمیتوانید در فروشگاهی جنس مورد نظر
خود را انتخاب کنید و فروشگاه دیگری نیز وجود ندارد مجبورید از همان ها که
داخل فروشگاه هستند بالاخره انتخاب کنید هر چند میدانید گزینه اصلی تان
نیست و ممکن است در ادامه سبب مشکلاتی شود.بعد از سال 88 اصلاحطلبان برای
بازگشت به قدرت و حضور نسبی در نهاد های انتخابی چاره ای غیر از این
نداشتند.بهرحال این انتخاب های
از روی ناچاری موجب شده امروز اصلاح طلبی
دچار چالش شود چرا که دولت
فعلی
و نمایندگانی که به نام اصلاح طلبی وارد مجلس شدند بعضا عملکردی داشتند که
به جریان اصلاح طلب آسیب هایی را وارد کرده و چهره این جریان را احتمالا
دچار خدشه کردند.
در گعده های مختلف حتما این جملات به گوش تان خورده :«این هم از مجلس
اصلاح طلب تان!»،«دولتی که از آن دم میزدید همین بود؟» و ... این جملات کنایه آمیز که
مایه های تحقیر در آن وجود دارد به خوبی نشان میدهد تصمیم گیران جریان اصلاح طلبی مسیر دشواری برای ترمیم وجهه جریان
فوق در جامعه دارند.در واقع بایستی
پس از انتخابات مجلس و تا قبل از سال 1400
کارشناسان آن حوزه گرد هم آیند و تدابیری بیاندیشند.
اما هدف بنده از نگارش این وجیزه ضمن اشاره به مصائب و چالش های کنونی جریان اصلاح طلبی، تاکید بر این نکته شاید بدیهی
است که مبادا در کوران گلایه ها ،اعتراض ها
و انتقاد ها مقام و منزلت اصل اصلاح طلبی
زیر سوال برود .آری ؛اصلاح طلبی
اصولا پروسه ای سخت ، طاقت فرسا و زمانبر است؛علی الخصوص در ایران.اینجا دو جریان مخالف صد در صد جریان
اصلاح طلبی هستند و از هیچ کوششی برای
مُردن آن فروگذار نیستند.جریان محافظه کار
و جریان برانداز در مقابل هم هستند
لیکن
در مورد جریان اصلاح طلبی یک مدل فکر و عمل میکنند. از سوی دیگر دو
جریانی که دوسوی جریان اصلاحطلبی را گرفته به مراتب راه هموار تری
برای
رسیدن به مقصود دارند.محافظه کاری یعنی حفظ شرایط موجود و براندازی یعنی
خراب کردن که هر دو این ها ارزش تلقی نمیشوند.ارزش آنجاست که شما با
کمترین
خرابی شرایط را اصلاح کنید و به ایده آل ها
نزدیک شوید.جریان اصلاحطلبی در ایران
همین
را میخواهد و لاغیر.مبادا ناکارآمدی فلان مسئول با برند اصلاح طلبی و
فساد فلان نماینده که به نام اصلاح طلبی در مجلس بوده باعث شود اصل ماجرا
زیر سوال برود.
اصلاح طلبی سخت است زیرا درست کردن همیشه سخت بوده.تاریخ
بخوانید و رجوع کنید به شخصیت های شاخص مذهبی و ملیمان که در سر سودای
اصلاح داشتند. در مثل مناقشه نیست اما مگر هدف و نیت امیرکبیرِ دانا غیر
از اصلاح طلبی بود؟زدن زیر میز و میز را دو دستی چسبیدن ساده ترین راه حل
است که از همه بر میآید.مراقب باشیم اصل اصلاح طلبی این روزها در کوران
مباحث تحقیر وخُرد نشود.اصلاح طلبی شایسته ترین راه برای تحقق منافع مردم
است.