پایان این هفته سرنوشت مجلس یازدهم مشخص خواهد شد. هفته پیش رو، روزهای آخر رقابت است. رقابتی که از ابتدا نابرابر شروع شد. اصولگرایان بر سرِ تعدد لیست جدال دارند اما اصلاحطلبان برای بستن یک لیست هم دردسر دارند.
محمدعلی وکیلی
پایان این هفته سرنوشت
مجلس یازدهم مشخص خواهد شد. هفته پیش رو، روزهای آخر رقابت است. رقابتی که
از ابتدا نابرابر شروع شد. اصولگرایان بر سرِ تعدد لیست جدال دارند اما
اصلاحطلبان برای بستن یک لیست هم دردسر دارند.
از طرف دیگر، یخ فضای
عمومی همچنان نشکسته است. ملت نسبت به صندوق رای دچار تردید شدهاند.
مشکلات معیشتی کام مردم را تلخ کرده است. حق هم دارند؛ وضع کنونی غیرقابل
تحمل است.
در چند سال گذشته مردم با رویاها و آرزوهای زیادی پای
صندوقهای رای آمدند ولی اکنون میبینند سفرهشان بیش از گذشته آب رفته
است. آرزوهای برباد رفته زیادی بر دلشان غمباد کرده است. لذا طبیعتاً عزم و
رمقی برای مشارکت ندارند. سخت است با مردمی که زیر «فشار حداکثری»
معیشتشان آب رفته است، سخن از انتخابات بگوییم. سخت است با این تنگ
نظریها و سختگیریها کسی را به صندوق رای ترغیب کرد. همه از وضع معیشتی
کنونی آگاهیم. حتی اگر کسی سری به غرفههای مواد غذایی نزده باشد، آمار
تورم را ببیند میتواند حدس بزند که معیشت مردم تا کجا سخت شده است. رشد
منفی اقتصادی نشان میدهد که نباید منتظر خوب شدن وضعیت اقتصادی، دستکم
در کوتاهمدت باشیم. بیکاری افسارش رها شده و بوی بهبود از اوضاع نمیآید.
به گمانم دقیقاً سختترین جای مسئله همین جا است. ملت افقِ روشنی پیش رو
نمیبینند. نمیدانند کی و چگونه باید این فضا بشکند و این سقوطِ کیفیت
زندگی متوقف شود. به راحتی میتوان تصور کرد که چقدر سخت است در این فضا،
صندوق رای را به ملت نشان داد. اما راستش را بخواهید افقِ وضعیتِ «بدونِ
صندوق رای» تاریکتر از هر وضعیتی است. جز صندوق رای امکانِ افق گشایی وجود
ندارد. این را ما هم به حکم اصلاحطلبی و هم به تجربه دریافتهایم. هیچ
بنبستی در این کشور بدون مشارکت مردم نشکسته است. از این روی، بدیلی برای
صندوق رای نمیشناسیم. واضح است که مثلثِ مشارکت پایین مردم، حاکمیت
یکپارچه اصولگرایان و حضور ترامپ، میتواند چه بلایی سر ایران بیاورد.
تردیدی وجود ندارد که باوجود قبول ضعف دولت در بسیاری از حوزهها، اما بلای
کنونی را تحریم سرِ ما آورده است. تا زمانی که برجام زنده بود و همه
طرفها به آن پایبند بودند وضع کشور امیدوارکننده بود. همان امیدواری باعث
مشارکت خیره کننده ۹۴ و ۹۶ شد. اما ترامپ این امیدواری را درهم شکست و از
برجام خارج شد. یک جنگ اقتصادیِ تمام عیار با بزرگترین اقتصاد دنیا شوخی
نیست. صریح بگویم که این جنگ راه حل اقتصادی ندارد؛ راه حل آن سیاسی است.
اگر راه غیرسیاسی داشت، اقتصاد بزرگی مانند چین همان را انتخاب میکرد.
ترامپ برای مقابله با راهحلهای سیاسی، به دنبال مشروعیتسازی است. او به
هر دری میزند تا تحریمها به هیچ دلیلی متوقف نشود. به همین سبب چشمش به
ایران است تا ده نفر زیر یک پل جمع شوند و چهار تا شعار بدهند و آن را
برگیرد و بگوید مردم ایران ما را دوست دارند و از تحریمها راضیاند. حال
تصور کنید یک انتخابات با مشارکت پایین برگزار شود؛ دیگر کسی ترامپ را
نمیتواند از خرِ تحریم پیاده کند. او میگوید من مشارکت حدود هفتاد درصدی
مردم ایران را نصف کردم؛ یعنی مشرعیت جمهوری اسلامی را نصف کردم، لذا
تحریمهایم جواب داده است! قهر با انتخابات قطعاً افق رفع تحریم را تیرهتر
میکند.
با همه گلایهها و نارساییها، ما نباید انتخابات را ارزان از
دست بدهیم. امکانِ انتخابات و امکانِ پارلمان، از حقوق بنیادی ملت ایران
است. به چه بهایی میتوانیم آن را کنار بگذاریم؟ شاید هیچگاه مانند امروز
نیازمند صیانت از نهاد انتخابات نباشیم. باید به هوش بود! باید با همه
گلایهها برای ایران آمد. حفظ ایران به مشارکت مردم گره خورده است. برای
ایران بار دیگر بیاییم.