کد خبر: ۲۷۸۶
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
مدت‌ها است مسئله سکوت در جامعه ایران به یک عادت عمومی تبدیل شده است. عادتی که آرام‌آرام در قامت یک معضل رخ می‌نماید و حالا این معضل بسیاری از ارکان جامعه را فراگرفته و در بندبند مناسبات اجتماعی ایرانیان رسوخ کرده است.

علیرضا صدقی 

مدت‌ها است مسئله سکوت در جامعه ایران به یک عادت عمومی تبدیل شده است. عادتی که آرام‌آرام در قامت یک معضل رخ می‌نماید و حالا این معضل بسیاری از ارکان جامعه را فراگرفته و در بندبند مناسبات اجتماعی ایرانیان رسوخ کرده است. آن‌چه در این میان بیش از هر موضوع دیگری اهمیت پیدا می‌کند، شناخت دلیل یا دلایل، انتخابی یا اجباری بودن آن و در نهایت یافتن راهکاری برای برون‌رفت از این موقعیت است. در شناخت دلایل بروز این وضعیت باید توجه داشت که ایران جامعه‌ای است که طی 23 قرن گذشته 7 بار اشغال سراسری را از سر گذرانده؛ در یکصد سال اخیر تجربه دو انقلاب و دو کودتا را در کارنامه دارد و طی چهل سال گذشته هم از معبر جنگی بزرگ در طول 8 سال و منازعات متعدد سیاسی در عرصه داخلی و بین‌المللی عبور کرده است. به طور طبیعی نباید از مردمان چنین جامعه‌ای توقع زیستنی متعادل و معمول داشت. چه این‌که تجربه‌های زیسته این جامعه، با هیچ معیار و سنجه‌ای تجربه‌هایی طبیعی و عادی نبوده است.
وضعیت در سال‌های اخیر هم رهیافتی متعادل و متناسب را نوید نمی‌دهد. حذف همه‌جانبه برخی جریان‌های سیاسی از عرصه قدرت، برملا شدن فسادی فراگیر در بخش‌های متعدد، پنهان‌کاری‌های گاه و بی‌گاه طبقه حکمران و فشار مضاعف اقتصادی در نتیجه سوءتدبیرها و فساد اقتصادی ـ رانتی، همه‌وهمه موجب شده تا جامعه خسته از دو انقلاب، دو کودتا، یک اشغال (شهریور 20) و یک جنگ طولانی، امکان و فرصت گفت‌وگو را از دست بدهد. در حقیقت به نظر می‌رسد جامعه ایران مجالی برای حرف زدن در دوره‌های مختلف تاریخی و به‏ویژه تاریخ معاصر کشور پیدا نکرده است. این همه موجب شده تا «سکوتی فراگیر» همه ارکان و ابعاد جامعه ایران را فرا گیرد.
در پاسخ به انتخابی یا اجباری بودن این سکوت نیز شواهد نشان می‌دهد که جامعه ایران «سکوت انتخابی» را در دستورکار قرار داده است. سکوتی که نتیجه عوامل پیش‌گفته و البته ناشنوایی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان است. به دیگر بیان، ارباب قدرت هرگز گوشی شنوا برای گفت‌وگوهای عمومی جامعه نداشته‌اند و این موجب شده تا جامعه به سکوتی انتخابی پناه ببرد. این پناه بردن اما نتایجی بسیار وخیم در پی خواهد داشت. برای درک بهتر از پیامدهای احتمالی این سکوت، باید آن را با عارضه‌ای روان‌شناختی مقایسه کرد. در روان‌شناسی ـ به‏ویژه روان‌شناسی کودکان ـ اختلالی به نام لالی انتخابی یا selective mutism وجود دارد. در تعریف لالی انتخابی (selective mutism) نوشته‌اند «این حالت نتیجه اختلالی روان‌شناختی در کودکان نابالغ است. لالی انتخابی یک رفتار شرطی آسیب‌رسان است که باعث می‌شود کودک نتواند در بعضی از موقعیت‌های اجتماعی صحبت کند، علی‌رغم اینکه همان کودک در موقعیت‌های دیگر به شکل عادی و نرمال صحبت می‌کند. سکوت انتخابی مانع پیشرفت تحصیلی و اجتماعی شدن می‌شود. سکوت انتخابی ارتباط نزدیکی با اختلال اضطراب اجتماعی دارد.»
این تعریف نشان می‌دهد سکوت انتخابی واجد دو ویژگی بارز شناختی است. نخست آن‌که این اختلال متعلق به دوران پیش از بلوغ است و دومین ویژگی آن‌که بروز این اختلال نسبتی مستقیم با مسئله اضطراب اجتماعی دارد.
بازتعریف و تعمیم این دو ویژگی به جامعه ایران، می‌توان موید انتخابی بودن سکوت نزد ایرانیان باشد. درخصوص اختلال پیشابلوغی سکوت انتخابی باید توجه شود که در برخی دسته‌بندی‌های اجتماعی جامعه ایران هنوز به بلوغ کامل نرسیده است. رفتارهای توده‌وار، بی‌توجهی به نهادهای مدنی، عدم شناخت کارکرد و خاستگاه قانون و رفتارهای هیجانی، همگی حکایت از آن دارند که جامعه ایران تا رسیدن به بلوغ کامل اجتماعی فاصله‌ای معنی‌دار دارد. این فاصله به اندازه‌ای است که می‌توان بسیاری از ابتلائات جامعه ایران را به آن نسبت داد. در حقیقت، یکی از عوامل آسیب‌دیدگی جامعه ایران در دنیای مدرن همین نابالغ بودن و در نتیجه مسلح نبودن آن در برابر تهاجم‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است.
ماجرای اضطراب اجتماعی هم از جمله مسائلی است که نمونه‌های بی‌شماری می‌توان برای آن برشمرد. ایران جامعه‌ای است که بسیاری از امنیت‌های آن سلب شده است. مردم ایران مدت‌ها است که نگرانی‌های متعدد و متکثر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تجربه می‌کنند. این موقعیت بسیاری از روزمرگی‌های مردم را متاثر ساخته و زمینه را برای کسب تجربه‌ای فرهمند و حتی عادیِ عاری از اضطراب و دلهره و نگرانی از زندگی از آنان سلب کرده است.
با این اوصاف، بروز اختلال سکوت انتخابی در جامعه ایران امری اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. لذا در این وضعیت که به غایت پیچیده و لایه‌لایه است، باید درمان‌هایی به همین نسبت پیچیده و لایه‌لایه در نظر داشت.
نام:
ایمیل:
* نظر: