خبرگزاری فارس در روزهای گذشته کمپینی برای تولید برنامه «نود سیاسی» با اجرای علیاکبر رائفیپور به راه انداخته است. «حمید خواجهنژاد» مدیر روابطعمومی معاونت سیما نیز نسبت به این کمپین واکنش نشان داده و گفته است که این درخواست بررسی خواهد شد.
ژوبین صفاری
خبرگزاری فارس در روزهای
گذشته کمپینی برای تولید برنامه «نود سیاسی» با اجرای علیاکبر رائفیپور
به راه انداخته است. «حمید خواجهنژاد» مدیر روابطعمومی معاونت سیما نیز
نسبت به این کمپین واکنش نشان داده و گفته است که این درخواست بررسی خواهد
شد. حال سوال اینجاست در حالی که صداوسیما تاب و تحمل تداوم برنامه ورزشی
نود را ندارد، چگونه با این درخواست موافقت خواهد کرد با فرض اینکه این
برنامه برخلاف رویه شخص رائفیپور بتواند مسائل سیاسی کشور را در یک برنامه
بیطرف بررسی کند؟
طی سالهای گذشته بارها از سوگیری صداوسیما توسط
کارشناسان سخن گفته شده است. نمونه این عدم تسامح را میتوان در مورد اخیر
یعنی راه ندادن علیرضا فغانی داور بینالمللی کشور به وضوح دید که رسانه
ملی حتی تحمل حضور یک داور را هم در برنامههای خود ندارد. این در حالی است
که پسوند ملی این سازمان و این رسانه به معنای در برگیرندگی تمام نظرها،
افکار و سلایق موجود در کشور است که بارها نقض آن به اثبات رسیده است.
صداوسیما
طی سالهای گذشته همواره متهم به جهتگیری و حمایت از یک جریان سیاسی خاص
بوده است. این اتفاق در شرایطی که حتی اگر رای و نظر مردم در مقاطعی با آن
گروه سیاسی نبوده؛ رخ داده است. در این شرایط، به نظر میرسد ساخت
برنامهای با عنوان نود سیاسی با اجرای یک مجری متعلق به جریان ضددولتی و
ضداصلاحطلبی تنها به طنزی شبیه است که احتمالاً برای ساخت آن هم راه
دشواری نخواهند داشت. گو اینکه ساخت چنین برنامهای با همه چالشهای
احتمالی و یکطرفه بودنش از پخش حضور یک بازیگر قدیمی در برنامه دورهمی
برای صداوسیما کار آسانتری باشد.
از نگاه دیگر، اما آفت انحصارگرایی و
تکصدایی بودن رسانه ملی، طی این سالها تبعات جبرانناپذیری داشته است.
علیرغم ادعای داشتن مخاطب 80 درصدی از سوی این رسانه، آنچه واضح است عدم
اعتماد عمومی نسبت به خوراک تجویزی صداوسیما از جمله این تبعات است که حالا
مخاطبان، گاه شبکههای اجتماعی را مرجع معتبرتری نسبت به رسانههای رسمی
میدانند. در این شرایط باید گفت که این قبیل رویکردها که البته در سطح
اجتماعی نیز قابل مشاهده است تبدیل به یک روند تبعیضآمیز شده است که به
جای جذب حداکثری، گاه کاربلدان و نخبگان را نیز راهی خارج از مرزهای کشور
کرده است.
به بیان دیگر، صداوسیما یک نمود عینی از نگاه تکبعدی به
مردم است که هرکس در دایره یک تفکر خاص نگنجد راهی جز سکوت و انفعال و یا
خروج از کشور ندارد. تبعات این رویکرد البته در مهاجرت نخبگان علمی، ورزشی
و... قابل مشاهده است.
به جرئت میتوان گفت این نگاه که گاهی به صورت
علنی از زبان یک مجری تلویزیونی بیان میشود که هرکس زندگی نوع دیگری را
میخواهد از ایران برود، تا به امروز دستاوردی جز سرخوردگی برای نسل جوان
به ارمغان نیاورده است. این خلا را میتوان در جزماندیشی برخی
تصمیمسازانی جستوجو کرد که هرچند گاه در ظاهر از هوشمندی مردم در
بزنگاهها سخن میگویند، اما در عمل هرگاه مردم تصمیمی جز آنچه آنها
خواستهاند اتخاذ کردند، نادیده گرفته شدهاند. بیتردید رسانه ملی به
عنوان یکی از نمونههای تکبعدینگر، میتوانست با دربرگیری همه سلایق و
البته در چارچوب قانون اساسی کشور الگویی برعکس از آنچه که امروز مشاهده
میکنیم؛ باشد. حال اما صحبت از ساخت برنامهای با عنوان نود سیاسی، تکلیفش
با توجه به سبقه این رسانه معلوم است. یک بلندگوی جدید برای تخریب یک گروه
خاص بدون فرصت پاسخگویی. رویهای که سالهاست صداوسیمای ملی در پیش گرفته
است.