کد خبر: ۲۵۰۴
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
بامداد جمعه، همه با بهت خبر شهادت سردار بزرگ محور مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را شنیدیم. صبح روز گذشته تا کنون همه شبکه‌ها و پایگاه‌های خبریِ جهانی، معطوف و متوجه این خبر بود.

محمدعلی وکیلی 

بامداد جمعه، همه با بهت خبر شهادت سردار بزرگ محور مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را شنیدیم. صبح روز گذشته تا کنون همه شبکه‌ها و پایگاه‌های خبریِ جهانی، معطوف و متوجه این خبر بود. تقریباً همه کشورهای بزرگ جهان به این خبر واکنش نشان دادند. شهید سلیمانی، مهم‌ترین ژنرال دو دهه اخیر در جهان بود. کشته شدنِ هیچ فرد نظامی‌ای در جهان، این‌سان واکنش را نمی‌توانست درپی داشته باشد. گذشته از پیوندهای عاطفی میان شهید حاج قاسم با مردم ایران و طرفداران مقاومت در جهان، شهادت ایشان از این جنبه نیز مورد توجه همه جهان قرار گرفته که سرنوشت منطقه پس از ایشان چه می‌شود؟ بی‌تردید، قدرتمندترین فرد خاورمیانه شهید سلیمانی بود لذا طبیعتاً جهان باید به این واقعه چشم بدوزد و مراقب آثار آن باشد. برای فهم این اتفاق و تبعات آن، ملاحظات زیر را باید درنظر داشت:
۱- گذشته از هر تحلیلی، اقدام تروریستی آمریکا و شهادت سپهبد سلیمانی نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه به حساب می‌آید و خاورمیانه پیشاشهادت و پساشهادت سردار سلیمانی تقسیم می‌شود.
۲- سلیمانی برای ایرانیان نقش قهرمان ملی و برای جهان اسلام نقش یک اسطوره را ایفا می‌کند، هیچ موضوعی با این قوت قدرت انسجام بخشی بین ایرانیان با گرایش‌های مختلف را ندارد.
۳- برای همگان مسلم است که این اقدام تروریستی و شهادت حاج قاسم، نه تنها تاثیر منفی در مشروعیت حکومت ایران ندارد بلکه هم پایه‌های جمهوری اسلامی را در داخل محکم‌تر و هم نظام را در مناسبات جهانی حق‌به‌جانب‌تر می‌کند. چراکه به طور رسمی، با نقض قوانین بین‌الملل به حقوق ایران و همسایگانش تجاوز شده است. با این کار، دنیا بیش از گذشته، به عدم صلاحیت آمریکا نسبت به حضور در منطقه معتقد می‌شود؛ کشوری که به تعبیر دکتر ظریف مبتلا به «ماجراجویی لجام گسیخته» است، مسئولیت‌پذیری لازم جهت نقش‌آفرینی در جهان را ندارد.
۴- بسیاری بر این باورند که اقدامات ترامپ بیش از این‌که دلایل منطقی داشته باشد، علل روانی دارد. لذا رفتار و اقدامات او را در دستگاه روانشناختی تبیین می‌کنند. از این رو معتقدند این اقدام، پاسخی به عقده‌های روانی ایجاد شده او است. او در ماجراهای پهباد، آرامکو، پس زدنِ پیامش توسط رهبری و... تحقیر شده بود و مترصد فرصتی بود تا این حقارت‌ها را جبران کند لذا امروز اینگونه انتقام گرفت. سخت است بپذیریم برای یک قدرت‌نمایی، دست به این اقدام خطرناک زده است. حتماً کاخ سفید از عواقب سخت این اقدام مطلع بوده است. لذا به نظر نمی‌رسد این اقدام را بتوان در زمره واکنش‌های کودکانه و روانی ترامپ قلمداد کرد.
۵- سخن معروف دیگری وجود داشت که ترامپ یک شخص تاجر است و اقداماتِ او، با توجه به مناسبات تجاری بیشتر قابل تبیین است. لذا تصور می‌شد او معامله‌پذیرتر از اسلافش است. اما مشخص است این اقدامِ او، گرهِ هر معامله‌ای در منطقه (نه فقط با ایران) را کورتر می‌کند.
۶- حتی به لحاظ سیاسی نیز انگار نمی‌خواهد مسئله منطقه را با مذاکره به نتیجه برساند. در همین اقدامِ اخیر، فقط طرفدارانِ سنتی برخورد نظامی با ایران در آمریکا از این اقدام ترامپ حمایت کردند، تا جایی که جان بولتون مقامِ برکنارشده کاخ سفید، بعد از برکناری و دلخوری‌اش از ترامپ، برای اولین بار با ذوق‌زدگی این اقدام را مورد تحسین قرار داد. حاج قاسم تنها نظامی در ایران بود که با آمریکا سخن هم می‌گفت. معروف بود که در هنگامه مبارزه با داعش تنها فردی که طرف مذاکره با آمریکا جهت همکاری‌های احتمالی در جنگ با داعش بود، حاج قاسم بود. چراکه شهید سلیمانی تنها یک نظامی نبود بلکه مانند یک سیاستمدار در منطقه رفتار می‌کرد و با وجود شجاعت مثال‌زدنی در میدان رزم، هرجا گره‌ای را می‌توانست با کمک سیاست حل کند، سیاست را به گلوله ترجیح می‌داد. لذا ترور حاج قاسم، می‌تواند این پیام را داشته باشد که آمریکا تمایل دارد آتش خاورمیانه را همچنان تند نگه دارد. دیگر به احتمال زیاد حاج قاسم آخرین سردار ایرانی باشد که با آمریکا گفت‌وگو می‌کرد!
۷- چند وقت پیش چندین گزارش از سفارت انگلستان در آمریکا لو رفت که در آن سفیر انگلیس گزارش کرده بود دولت ترامپ سیاست خارجی منسجمی ندارد. با وجود این آشفتگی و با فرضِ پریشانیِ عقلِ کاخ سفید در سیاست خارجی، می‌توان گفت که جنس خروج از برجام و ترور حاج قاسم، یک گونه بود. درواقع ترامپ درمورد ایران از ابتدا بنای خصومت‌های غیرمنتظره داشت. چند ماه پیش نوشتم که آمریکا قصد ندارد بگذارد که تا اطلاع ثانوی خاورمیانه خاصیت تجاری (به غیر از فروش اسلحه) داشته باشد. استراتژی ترامپ درمورد خلیج فارس، کاربری نظامی است! خصوصاً از زمانی که وابستگی انرژی‌اش را از خلیج فارس قطع کرده است. همان زمان نوشتم که در این استراتژی، منافع هیچ کشوری در منطقه تامین نمی‌شود. گمان می‌کنم به همین علت، کشورهای منطقه تمایل پیدا کردند منهای آمریکا، با ایران گفت‌وگو کنند. شاید بتوان گفت یکی از اهداف کاخ سفید از این ترور اخیر، بالا بردنِ سطحِ تنش برای حل نشدنِ هیچ بحرانی در خاورمیانه است و به نتیجه نرسیدنِ هیچ مذاکره‌ای تا اطلاع ثانوی!
۸- شاهد از غیب هم رسید. ترامپ در اولین واکنش‌هایش به این حمله، طی یک توئیت این اعتقادِ پیشینی‌اش را تکرار کرد: «ایران در هیچ مذاکره‌ای نباخته اما در هیچ جنگی هم نبرده است». دیگر از این صریح‌تر نمی‌توانست بگوید علت این اقداماتش این است که می‌خواهد مسیر تنش‌ها و مسئله‌های منطقه را از روند گفت‌وگو خارج کند. به وضوح آمریکا از گفت‌وگو فرار می‌کند و می‌خواهد آتش خاورمیانه را شعله‌ور نگه دارد؛ حتی به بهای پرداختِ هزینه سنگین. آیا کشورهای منطقه می‌خواهند متوجه شوند که آمریکا می‌‌خواهد منطقه را به چه سمتی ببرد؟!
۹- قطعاً ما باید انتقام بگیریم. حاج قاسم شهیدِ راهِ امنیت ملّیِ ما بود لذا طبیعتاً در انتقامِ خونِ او منافع ملّی را لحاظ خواهیم کرد. تردید نباید کرد که باید انتقام او را گرفت. اتفاقاً اگر ذره‌‌ای کوتاه بیاییم از ارزش امنیت در جهان کاسته‌ایم. گذشته از مقام والای معنوی شهید سلیمانی در دل‌های ما، نباید اجازه بدهیم که یک کشور به طور رسمی، مقام رسمی کشور دیگری را هدف قرار بدهد. اگر این اقدام بدون پاسخ رسمی و پشیمان‌کننده بماند، به نظرم خطرِ بزرگِ یک بدعتِ امنیتی، جهان را فرا خواهد گرفت. لذا ما افزون بر پاسخ‌های احتمالی غیررسمی حتماً باید پاسخ رسمی نیز بدهیم چراکه با کمال وقاحت، مسئولیت این ترور را آمریکا در عالی‌ترین سطح حکومتی بر عهده گرفت.
نام:
ایمیل:
* نظر: