هفته اول زمستان در شرایطی شروع شد که نفس کشیدن در کلانشهرها دشوار است. وقتی در غیاب دانشآموزان بازیگوش و بانشاط از مدارسی که روزهای متوالی با تعطیلی مواجه میشوند و یا خالی از جوانانی که مراکز آموزش علمی را آلودگی هوا به روی آنان بسته است.
بسمالله الرحمن الرحیم
هفته
اول زمستان در شرایطی شروع شد که نفس کشیدن در کلانشهرها دشوار است. وقتی
در غیاب دانشآموزان بازیگوش و بانشاط از مدارسی که روزهای متوالی با
تعطیلی مواجه میشوند و یا خالی از جوانانی که مراکز آموزش علمی را آلودگی
هوا به روی آنان بسته است، از خیابانهای شهری که مرکز کشور است عبور
میکنی و همان اندک آدمها را نیز نگران از سلامت خود میبینی، با این سوال
مواجه میشوی که چرا تدبیری برای حل این مشکل اندیشیده نمیشود؟
پاسخ
این سوال را به آسمان حواله نباید داد، آسمان آبی این کلانشهر آرمیده در
آغوش البرز را چه عاملی اینگونه خاکستری و مسموم کرده است؟ اگر کسی بگوید
غضب الهی است شاید به این دلیل باشد با رفتارهای بیرحمانهای که همه در حق
خود و دیگران انجام میدهند. اما خدا، رحمان و رحیم و کریم است، کفران
نعمتهای فراوانش به این سرزمین توسط دینفروشان نیز مانع از لطف و رحمت او
به اطفال معصوم و سالمندان بیگناه نمیگردد، پس دلیل این آلودگی و خفقان
طولانی چیست و متولیان امر چه میکنند؟ ستاد بحران هر روز تشکیل میشود و
حاصل جلسات کارشناسیش تعطیلی مدارس و دانشگاهها میشود. این انفعال دردی
را دوا نمیکند. بترسید از آن روز که مجبور به تخلیه تهران شوید! ظاهراً
این آلودگی حد و مرز نمیشناسد و هر روز در قلمرو این جغرافیای خشک گسترش
مییابد. روزگاری از برجهای سر به فلک کشیده از ما بهتران که گلوی تنفس
شهر را فشار میدهند گفته میشد، یا تخریب جنگلها و محیطزیست مظلوم که
حتی تبلیغ خشک و خالی برای حفظ و نگهداری آن نیز از یادها رفته است و هر
روز خبر از واقعه و حادثه غمباری در پایمال کردن آنها در اقصینقاط کشور
منتشر میشود. محیطزیست بیصاحب و فراموش شده وقتی بود و نبودش فرقی
نداشت، نتیجهاش میشود همین آسمان خاکستری تهران و شهرهای بزرگ که پرندگان
نیز دیگر در آن دیده نمیشوند.
پیشبینیهای هواشناسی از تداوم خشکسالی
و کمبارانی در این خطه خبر میدهند. وظیفه مردم نیست که بگویند چه باید
کرد و راهحل نشان دهند. این وظیفه مسئولان کشور است که با پول مردم، آنهمه
ساختمان و دفتر و دستک و هزاران کارشناس دست و پا کردهاند. آنان باید
راهحلی بیابند. بادی که گاه و بیگاه میوزد از هنر شما نیست، منشا بوی بد
تهران هم که معلوم شد از بیتوجهی به محیطزیست است. اگر شما نیز همچون
مردم به امید باد نشستهاید، همان بهتر که به ناکارآمدی خود اعتراف کنید و
کنار بروید. این مردم چهل سال است که به شما حقوق میدهند و شما را بر
اریکه قدرت نگه داشتهاند تا شاید تدبیرتان گرهگشای حل مسائل بیشمارشان
باشد ولی هنگامی که حتی قادر نیستید راهی بیابید تا نفسی برای زنده ماندن،
بکشند! دیگر چه دلیلی برای امیدواری به تدبیرتان باقی میماند؟ این مشکل
قابل حل است و مطالعه تجربه جوامع دیگر آن را ثابت میکند. باید در
کوتاهمدت یک برنامه ضربتی برای زمستان آلودهای که آغاز گردیده داشته
باشید. شاید اگر چند درصد آن عزم و ارادهای که برای مقابله با حوادث
آبانماه وجود داشت، برای حل بحران آلودگی هوا نیز بکار گرفته شود، حتماً
نتیجه میگیرید و برای سالهای پیشرو هم راهی بیابید. باید محیطزیست را
همچون یک گوهر گرانبهای بینظیر در آغوش محافظت خود قرار داد. کشورهائی که
نه مشکل خشکسالی دارند و نه آلودگی و سرزمینهائی سرشار از جنگل و رودخانه
در اختیار آنهاست، صرفهجویی آب و برخورد قاطع با عوامل تخریب محیطزیست در
اولویت برنامههایشان قرار دارد. این، یعنی در سرزمین نیمهخشک ایران باید
همت و اهتمام صدها برابری برای حفاظت از محیطزیست وجود داشته باشد.
مسئولان باید در تمام زمینههای مرتبط با حفاظت از آب و خاک و جنگل و سلامت
محیطزیست، فرهنگسازی کنند و از تلفیق این فرهنگسازی و اقدامات بنیادی
مقابله با عوامل آلودگی هوا، به حل مشکل کنونی کلانشهرها همت گمارند.
احمد حسینی