کد خبر: ۲۳۲۰
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان، قانون خوبی بود اگر به درستی به آن عمل می‌شد و البته اگر آنقدر قید و بند به دست و پای آن نمی‌بستند که از خاصیت بیافتد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان، قانون خوبی بود اگر به درستی به آن عمل می‌شد و البته اگر آنقدر قید و بند به دست و پای آن نمی‌بستند که از خاصیت بیافتد.
مردی، مادر پیرش را کول کرده و به بازار برده بود و جار می‌زد که می‌خواهم مادرم را بفروشم. عقلای قوم به او گفتند این چه کاری است که می‌کنی؟ تا حالا دیده‌ای هیچ عاقلی مادرش را بفروشد؟ گفت: قیمتش را آنقدر بالا می‌برم که کسی نتواند او را بخرد ولی من از این ظاهرسازی به هدفم خواهم رسید.
قصه قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان هم مثل قصه فروش مادر آن مرد مادرفروش است. حالا که مدتی از اجرائی شدن این قانون گذشته معلوم شده قرار نبود واقعاً آدم‌های کهنسال کنار بروند و جوان‌ها جای آنها را بگیرند بلکه قرار بود عده‌ای که مطلوب بعضی‌ها نیستند کنار بروند که رفتند و آن قید و بندها و استثناها هم برای این بود که افراد موردنظر بمانند که ماندند. اینهم یکی از هنرهای مسئولان جمهوری اسلامی است که با قانون سر می‌برند نه با پنبه! چرا که با پنبه سربریدن خیلی قدیمی و نخ‌نما شده و در عصر ارتباطات باید با قانون سر برید.
به رسانه ملی نگاه کنید، چقدر نیروهای بازنشسته مشغول کار هستند و چقدر بازنشسته‌هائی که به خانه رفته بودند به کار برگشتند و مسئولیت‌های مهم به آنها واگذار شده. به فلان شورا و مجمع و وزارت خانه و مجلس و... نگاه کنید، پیرمردهای مو سفید کرده بر مسندها تکیه زده‌اند و به قانون می‌خندند و حالا که انتخابات نزدیک است پیرمردترهای بین 80 تا 100 ساله هم ثبت‌نام کرده‌اند و داوطلب ورود به مجلس خبرگان شده‌اند. این حضرات می‌خواهند ثابت کنند آن قیدها و استثناها که به قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان خورده، کاملاً درست بوده ولی پیش‌بینی نمی‌کردند که روزی زیر پوست قدرت نمایان خواهد شد و چیزی پنهان نخواهد ماند.
اینکه خیل عظیم جوان‌ها بی‌کار هستند و خانواده‌هایشان از تامین آنها عاجزند، مهم نیست. مهم اینست که افراد صاحب تجربه مشغول خدمت‌رسانی باشند و در سن 90 و چند سالگی خدای ناکرده بی‌کار نمانند.
درحال حاضر با اجرای قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان، نتیجه‌ای که قابل قبول باشد احساس نمی‌شود. وعده بازنگری این قانون نیز به فراموشی سپرده شده است. همه باید این واقعیت را باور کنند که این قانون با استثناهائی که دارد نمی‌تواند اهداف واقعی موردنظر را تامین کند. از قانونی با چنین عنوانی این انتظار وجود دارد که فرهنگ جوان‌گرائی را رواج دهد، افراد کهنسال را متقاعد کند با تحویل دادن مناصب به تازه‌نفس‌ها راه را برای ورود آنها به مسئولیت‌ها باز کنند، بی‌کاری‌ها را کاهش دهد و رکود در اجرای برنامه‌ها را از بین ببرد. متاسفانه نشانه‌ای از تحقق این اهداف اکنون در جامعه دیده نمی‌شود.
جامعه اگر قرار باشد به پویائی برسد و برنامه‌های پیشرفت آن با موفقیت به اجرا درآید، باید مسئولان به قانون احترام بگذارند و قانون را فقط برای خود نخواهند. شرایط امروز جامعه ما ایجاب می‌کند همه به قانون پای‌بندی نشان دهند تا حق هیچکس ضایع نشود و محرومیت‌ها جبران گردد. مردم از انحصار قدرت خاطره خوشی ندارند و بسیاری از خسارت‌ها را ناشی از همین به قدرت چسبیدن و به دیگران میدان ندادن می‌دانند و انتظارشان اینست که قدرت پوست بیاندازد و قدرتمندان به این باور برسند که قدرت به کسی وفا نمی‌کند و اگر خودشان قدرت را رها نکنند، قدرت به آنها پشت خواهد کرد.
نام:
ایمیل:
* نظر: