اکثر ۷۷ تن از مدعیان اصلاحات که اخیراً با صدور یک بیانیه وطن فروشانه از اراذل و اوباش اجارهای حمایت کرده بودند به دادگاه احضار شده و تحت بازجوئی قرار گرفتهاند و تنها برخی از این ۷۷ نفر که از اصلاحطلبان فراری و پناهنده به کشورهای خارجی بودهاند در شمار احضارشدگان نیستند.
سرویس سیاسی- اکثر ۷۷ تن
از مدعیان اصلاحات که اخیراً با صدور یک بیانیه وطن فروشانه از اراذل و
اوباش اجارهای حمایت کرده بودند به دادگاه احضار شده و تحت بازجوئی قرار
گرفتهاند و تنها برخی از این ۷۷ نفر که از اصلاحطلبان فراری و پناهنده به
کشورهای خارجی بودهاند در شمار احضارشدگان نیستند. گزارشی که به کیهان
رسیده حاکی است، برخلاف آنچه مطرح شده، تهیهکننده آن بیانیه تاجزاده
نبوده است بلکه بیانیه را یک اصلاحطلب فراری مقیم اروپا نوشته و از طریق
واتساپ برای یکی از آن ۷۷ نفر ارسال کرده بود. گفتنی است اگرچه تاجزاده
اصرار دارد بهعنوان محور تهیه بیانیه ۷۷ نفر شناخته شود ولی اطلاعات موثقی
که مقامات قضایی و اطلاعاتی از احضارشدگان و برخی شواهد پیرامونی به دست
آوردهاند نشان میدهد که او در این میان نقش کماهمیتی داشته است و حتی از
تهیهکننده اصلی بیانیه نیز اطلاعی ندارد. گفته میشود مقامات قضایی به
همین دلیل برای احضار فوری او اصرار چندانی به خرج ندادهاند.
777 نفر از اساتبد دانشگاه، طی بیانیهای تحلیلی به نامه دیکتهشده به ۷۷ چهره اصلاحطلب و حامی اغتشاشگران آبان 98 پاسخ دادند.
در
مقدمه پاسخ اساتید دانشگاههای سراسر کشور آمده است که در بیانیه 77 نفر
از حامیان اشرار «تلاش شده بود حدّ اعلای دروغپراکنی و فرصتطلبیِ سیاسی،
به نمایش گذاشته شود و «اغتشاشگران» به نام «ملّت بزرگ ایران» جایگذاری و
از سویی نظامِ جمهوریِ اسلامی که مظلومِ بزرگِ این عرصه بود نیز بر جایگاهِ
متّهم و مقصّر نشانده شود. در اینباره، گفتنیهایی وجود دارد که در چند
بخش به آن پرداخته میشود.
اساتید دانشگاه در 2 سرفصل «نقد و بطلان
مبانی نظری نامه» و «دلالتهای سیاسی و اجتماعی نامه و نقد تغافل
نویسندگان» به تشریح و تبیین ابعاد پشت پرده اغتشاشات آبانماه و نقش
دشمنان در توطئه علیه نظام اسلامی پرداخته و در پایان نوشتند: «از
نویسندگان بیانیه 77 و همه خاماندیشان و مقلدان اندیشههای غرب هم
میخواهیم تا به دامان ملت بازگشته و راهی را که پیشتر گروهکهای ضدخلقی
با لوای خلق مرتکب امّا سرانجام در مقابل آنها قرار گرفتند را نپیمایند،
زیرا همراهی با ضدانقلاب و اربابان آنها خذلان در دنیا و آخرت و شرمساری در
پیشگاه تاریخ را در پی خواهد داشت.»
منابع موثق: نامه 77 نفر از خارج دیکته شده بود
گفتنی
است ۷۷ نفر از اصلاحطلبان تندرو هفته آخر آبانماه سال جاری با امضای
بیانیهای درباره اغتشاشات آبان ماه، ضمن حمایت از اراذل اجارهای و حمله
به حافظان نظم و امنیت کشور، خواستار برخورد با نیروهای انتظامی و امنیتی
شدند!
محسن آرمین، ابراهیم اصغرزاده، علی تاجرنیا، سعید حجاریان،
عبدالله رمضانزاده، فیضالله عربسرخی، علیرضا علویتبار، الهه کولایی،
محمد کیانوشراد، عبدالله ناصری، آذر منصوری، شهیندخت ملاوردی، حمید
آیتی(همسر شهیندخت مولاوردی)، حمیدرضا جلالیپور و حسین کروبی از جمله
افرادی بودند که زیر این بیانیه را امضا کرده بودند.
از سوی دیگر این نامه واکنش بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی بهویژه بسیاری از مدعیان اصلاحات را هم برانگیخت.
برخی
اصلاحطلبان آن را «آب به آسیاب دشمن ریختن» و برخی دیگر آن را «فرصتطلبی
سیاسی»، «تبرئه اشرار» و همچنین «سادهلوحی سیاسی» دانستند.
شایان
ذکر است بر اساس منابع و اخبار موثقی که به کیهان رسیده، نامه 77 نفر از
حامیان اشرار که واکنش منفی اصلاحطلبان را هم در پی داشت توسط خود آنان
تنظیم نشده و از خارج دیکته شده بود.
رویهای که چهرههای رادیکال
اصلاحات در برخی مسائل اصلی کشور در پیش گرفتهاند حاکی از سرسپردگی و
بازیگری بهعنوان پیادهنظام گروههای خارجی و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه
است. مدلول این ادعا از یکسو نقش پررنگ سرویسهای اطلاعاتی بیگانه و
رسانههای ضدانقلاب در تهییج و تحریک افکار عمومی به آشوب و تمهید
اعتراضات و تعمیم آن به اصل نظام و از سوی دیگر همراهی و همکاسه شدن
چهرههای تندرو اصلاحطلبان با آنان است.
نامهای سکولار؛
واژگانی رادیکال و چریکی
در
بیانیه 777 استاد دانشگاه آمده است: «مدعیان اصلاحات و مدافعان دروغین ملت
ایران نه تنها از نظام و انقلاب اسلامی عبور کرده بلکه برای اصل اسلام و
مقدسات مردم ایران ارزش و اعتباری قائل نیستند. چنانچه در نوشته هزار
واژهای خود حتی یک کلمه از اسلام، مسلمان، دین، اخلاق، شرف و یا از دیگر
واژگان مقدس رایج در قاموس ملت ایران استفاده نکردهاند. این ادبیات و قلم
برای مردم مسلمان ایران، تداعیگر بیانیههای گروهکهای مارکسیست،
راستگرایان لیبرال و التقاطیون ضد خلقی بوده است که امروز منفورترین افراد
نزد همه ملل و کشورها هستند.
گو اینکه برخی از کلمات و جملات نویسندگان
حزبی یاد شده نشان میدهد که ادبیات این گروه و وابستگان به احزاب خاص در
هجمه به نظام اسلامی از رسانههای وابسته به استعمارگران و نظام سلطه فراتر
رفته و گوی سبقت را از آنها ربوده است. چنانچه در آغازین جملات خود
آوردند: «شلیک بیمحابای تفنگی که از محل بیتالمال برای دفاع از مردم
فراهم شده بهسوی شهروندان عادی و غیرمسلح که برای ابراز اعتراض و یا خشم
خود به خیابان آمدهاند، مطلقاً و فارغ از موضوع اعتراض غیرقابل توجیه و
جنایتی است که قانون و دستگاه قضا نباید حتی لحظهای در تعقیب بانیان،
آمران و عاملان آن تعلل کند.»
جامعهشناسی
و نظریههای شورش
این
بیانیه افزوده است: «از نظر جامعهشناسی و نظریههای شورش، لایههای خاص از
حوادث اخیر کشور نه تنها همه مشخصات و ویژگیهای آشوب و اغتشاش را داشت،
بلکه در مقایسه با غائلههای 78،88،96 از شاخصههای متفاوتی برخوردار بود.
برخی از این موارد عبارتاند از: الف- ارائه چهره خشن و بیرحم و رفتار
داعشگونه که از جمله آن میتوان به تعرض علیه مقدسات و اماکن مذهبی، اموال
خصوصی و عمومی، تخریب اورژانس و بیمارستان، خدمات عمومی و... اشاره کرد؛
ب- مجهز بودن عوامل آشوبگر به تجهیزات سنگین خرابکاری؛ ج- پیروی از الگوی
پارتیزانی بهمنظور گسترش آشوب در خیابان با عناصر محدود؛ د- ارائه چهرهای
معارض و براندازانه از طریق حمله به مراکز نظامی و انتظامی ؛ هـ- تشکیل
تجمعات کوچک و غیرمردمیدر میانة مردم معترض؛ و- فقیرنمایی از طریق حمله
به مغازهها و فروشگاههای حاوی مواد غذایی؛ ز- اصرار بر کشتهسازی از طریق
ورود به خطوط قرمز؛ ح- سر دادن شعارهای سیاسی، ساختارشکنانه و غیراقتصادی؛
با
این توضیح نویسندگان نامه بهتر است بهجای دل بستن به سکونت در خانههای
اجارهای آدمکشان، به تجدیدنظر در مبانی غیربومی حکمرانی روی آورند، همان
مبانی و الگویی از توسعه که متفاوت با فرهنگ و سرشت ایرانیان است.
در
جمعبندی این بخش باید گفت وقایعِ تلخ و گزنده سالهای اخیر، و از جمله
آنچه که در آبانماه رخ داد، بیش از هر زمانِ دیگری، عدمکفایت و
ناکارآمدی نیروهای سیاسیِ تکنوکرات، مبانی نظری و نیز نوع حکمرانی مسلط
نویسندگان نامه را نمایش داد؛ چه اینکه توان و بضاعتِ بسیار ناچیز و اقلّیِ
مدعیان همسو و ائتلافی را در عرصه حکمرانی، بر همه مردم به اثبات رسانید.»
ابهام همزمانی افقها؛
در زمان نامه و زمان اغتشاش میدانی
اعضای
جنبش استادی دانشگاهها تأکید کردهاند: «اگرچه نویسندگان بیانیه تلاش
کردهاند تا زمان نگارش آن را با بهکار بردن عبارت «دو روز پیش»
بهگونهای وانمود کنند که زمان نوشتن آن بعد از اغتشاشات بوده اما بهنظر
میرسد کسانی که با نوشتن بیانیه و فعالیتهای حزبی آشنایی دارند، میدانند
که تهیه محتوای یک بیانیه به زمان بیشتری نیاز دارد. لذا عدهای معتقدند
بیانیه فوق پیش از آشوبها نگاشته شده و نوعی آمادگی پیشینی جهت استفاده از
این شرایط در این گروه وجود داشته است که محل تأمل میباشد. اما اگر فرض
مدعای نویسندگان درست باشد، در این صورت تاریخ صدور بیانیه به زمانی
بازمیگردد که رهبر معظم انقلاب در روز یکشنبه، صف ملّت بزرگ ایران را از
هستههای سازمان یافته اغتشاشگران و سرکردگان جنگهای خیابانی جدا فرموده و
بدین ترتیب حمایت از اغتشاشگران جرم و گناهی نابخشودنی بوده که با هدف
استمرار اغتشاش صورت گرفته است.
مدعیان مردم و ملت ایران چنانچه بتوانند
صداقت خویش در زمان صدور بیانیه مبنی بر «دو روز» قبل، یعنی دوشنبه موصوف
را اثبات نمایند، با این سؤال مواجه میشوند که چطور از جانب ملت سخن به
میان آورده و به دفاع از آنان برخاستهاند درحالی که ملت بیدار کشورمان از
روز دوشنبه با حضور حماسی در خیابانهای کشور، به محکوم کردن اغتشاش
پرداخته و صف خود را جدا نمودند.
در کذب مدعای بیانیه نویسان در ادعای
دفاع از مردم، همین بس که سران کاخ سفید به حمایت از اغتشاشگران پرداخته و
یکی از سفرای اروپایی افسوس میخورد که چرا در چنین شرایطی در ایران نیست
تا از آن برای اهدافش استفاده کند. ضمن آنکه عوامل اصلی آشوبها به ارتباط
خویش با عوامل بیگانه معترف و بر عضویت خویش در گروهکهای تکفیری- داعشی،
منافقین، مارکسیستها، سلطنتطلبها، آنارشیستهای ریاستارت، تا
تجزیهطلبان قومی اقرار نمودهاند.»
توهمِ توطئه یا همنوایی با پروژه 2020
بیانیه
777 استاد دانشگاه افزوده است: «نویسندگانی که توطئه علیه ملّت بزرگ ایران
را توهم میدانند گویی چشمان خود را بر برنامهریزی غرب برای ایجاد ناامنی
در ایران بسته و حتی حاضر به شنیدن اخبار رسمی خود آنها نیستند. اگر این
نویسندگان تنها به متن مذاکرات اجلاس داووس که در پایان سال گذشته برگزار
گردید و یا به آنچه که آمریکاییها تحت عنوان پروژه 2020 یاد میکنند، اندک
توجهی میکردند، این چنین چشم بر واقعیت نبسته و یا حداقل مخاطب خویش را
ناآگاه فرض نمیکردند. وقتی سران ضدانقلاب رسماً و آشکارا عنوان میدارند
که برای این اتفاقات از مدتها پیش دست بهکار شده به آموزش دهها نفر
اقدام و برای بیثباتسازی ایران هزینههای مادی و معنوی زیادی پرداخته
بودند، اطلاق واژه مقدس مردم به آشوبگران چگونه قابل توجیه است؟
آیا
کسانی که مجرم بودند و قاتل، غارتگر بودند و آشوبگر، هتاک بودند و گستاخ،
قمه میکشیدند و مشروبخواری میکردند، اموال خصوصی مردم را به آتش
میکشیدند، آمبولانسها را به آتش میکشیدند و بیمارستان را تخلیه کرده و
برای کشتهسازی به کودکان خردسال هم رحم نکردند، کارگران را از بالای
ساختمانهای بلند به پایین پرتاب و در توحش، روی داعش و مغولان را سفید
کردند، نیروهای مدافع امنیت در نیروی انتظامی، سپاه و بسیج را شهید و مجروح
ساختند، کارگر پمپ بنزین را زنده زنده سوزاندند و برای تصاحب اسلحه به
مراکز نظامی یورش برده، عضوی از ملت ایران هستند اما نیروهای مدافع امنیت
که بهخاطر ملاحظه حال مردم، تعداد مجروحانشان از آسیبدیدههای اغتشاشگران
بیشتر است، جانی هستند و مستحق برخورد؟! آیا وقت آن نیست که مدعیان دروغین
دفاع از مردم از ملت ایران بهخاطر اهانت و توهین به شعور ملّی عذرخواهی
کنند.»
به دامان ملت بازگشته
و راه گروهکهای ضدخلق را نپیمایید
777
استاد دانشگاه در پایان بیانیه تأکید کردند: «از نویسندگان بیانیه 77 و
همه خاماندیشان و مقلدان اندیشههای غرب هم میخواهیم تا به دامان ملت
بازگشته و راهی را که پیشتر گروهکهای ضدخلقی با لوای خلق مرتکب امّا
سرانجام در مقابل آنها قرار گرفتند را نپیمایند، زیرا همراهی با ضد اتقلاب و
اربابان آنها خذلان در دنیا و آخرت و شرمساری در پیشگاه تاریخ را در پی
خواهد داشت.»