کد خبر: ۲۲۸۸
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
می‌گویند زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شده بود، ماری آنتوانت همسر لویی از کسی پرسید: که مردم چه می‌خواهند؟ آن شخص پاسخ داد: گرسنه‌اند و نان می‌خواهند.

ژوبین صفاری 

می‌گویند زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شده بود، ماری آنتوانت همسر لویی از کسی پرسید: که مردم چه می‌خواهند؟ آن شخص پاسخ داد: گرسنه‌اند و نان می‌خواهند. و شهبانو گفته بود: «اکنون که نان ندارند چرا شیرینی نمی‌خورند! » و این حکایتی است از شکاف عمیقی که بین حاکمیت و مردم فرانسه در قرن 18 وجود داشته و درنهایت منجر به انقلاب و دگرگونی در آن کشور نیز شد. گفتن این داستان البته این روزها حکایتِ برخی از مسئولان است که انگار از فضای واقعی جامعه فاصله بسیاری دارند. نمونه آن شگفتانه وزیر جوانی بود که از اتفاق بیش از سایر مسئولان و حداقل به ظاهر ارتباط بیشتری با مردم دارد و از چند روز قبل مردم را برای یک خبر شگفت‏انگیز آماده کرده بود.
در نهایت شگفتانه آقای وزیر پهپادی بود برای حمل بسته‏های پستی که هرچند اتفاق خوبی است اما گو اینکه وزیر ارتباطات آن‏قدر از بطن جامعه دور است که نمی‌داند مردم در نیازهای اولیه خود از جمله اینترنت با کیفیت و سرعت استاندارد، دسترسی آزاد به شبکه‏های اجتماعی و... مانده‏اند که حالا پهپاد نامه‌بر نمی‌تواند برایشان یک سورپرایز باشد.
این عدم ارتباط مسئولان با مردم و بی‏اطلاعی از شرایط‏شان اگر به اندازه بی‌اطلاعی ماری آنتوانت از شرایط مردم آن زمان نباشد بی‌تردید از همان جنس است. هرچند این عدم ارتباط نه مختص وزیر ارتباطات و نه فقط مسئولان دولتی است که قطعا نمونه‏های آن را بسیار می‏توان یافت.
باید گفت که این عدم ارتباط با مردم درست همان نقطه‏ای است که جامعه دچار احساس نا‏امنی روانی می‌شود؛ یعنی درست در نقطه‏ای که جامعه انتظار دارد مسئولانش با درک درست از موقعیت او و شرایط سخت‌ آن قدمی برای بهبود اوضاع بردارند، با مسئولانی مواجه می‏شود که نه‏تنها در پاره موارد مسئولیت اقدامات خود را بر عهده نمی‌گیرد که گویی با اعتنایی به خواست مردم، دردهای جامعه را به استهزاء گرفته است.
این بی‏اعتنایی و از‏دست‏رفتن سرمایه اجتماعی البته عوامل متعددی دارد، اما نکته قابل تامل آن است که طی روزهای گذشته سخنگوی دولت از اشتباه‏شان در خصوص عدم اقناع مردم نه فقط در خصوص بنزین که در مورد تحریم گفته بود. اما در پاسخ به آقای سخنگو باید پرسید این اعتماد چگونه حاصل شود وقتی که مردم می‌بینند هزینه شرایط تحریم فقط بر دوش آن‏هاست، در‏حالی‏که هنوز هم بودجه کشور پر است از فشارهایی از اعتباراتی که حتی دولت هم زورش به آن نمی‌رسد. چگونه مردم می‌توانند به قدرت رای خود اعتماد کنند در‏حالی‏که وزیر ارتباطاتش می‏گوید دوست ندارد فیلترینگ باشد اما زورش نمی‌رسد؟ این نرسیدن زور همان حلقه مفقوده نا‏ایمنی روانی جامعه در برابر پاسخگویی است، همان حلقه مفقوده عدم شناخت ارتباط بین مسئولان با بطن جامعه است.
شکافی که سبب شده مردم، دل‌زده‏تر از همیشه با دیده تردید نسبت به هر اقدامی از سوی مسئولان، واکنش نشان دهند. همان شکافی که باعث شده اظهار‏نظرهای مسئولان بیش از آنکه تسلی و همراهی برای دردهای‏شان باشد؛ تنها مته‏ای است که تا عمق اعصاب‏شان فرو می‏رود؛ همان شکافی که باعث شده عده‌ای از مسئولان ندانند که مردم نان ندارند بخورند که بخواهند شیرنی بخورند. اینترنت‏شان پر از مشکل است که بخواهند به پهپاد بسته‌بر دلخوش باشند.
نام:
ایمیل:
* نظر: