استقبال آنان از سخنان جهانگیری محدود به همین جمله نشد و بخشهایی دیگر از سخنان او همزمان با تعجب و تأسف در داخل، در خارج از کشور با استقبال رسانههای مخالف مواجه شد.
سرویس سیاسی جوان
آنلاین: استقبال آنان از سخنان جهانگیری محدود به همین جمله نشد و
بخشهایی دیگر از سخنان او همزمان با تعجب و تأسف در داخل، در خارج از کشور
با استقبال رسانههای مخالف مواجه شد. آنجایی که گفته «به معنای واقعی،
تمام گلوگاههای اصلی کار و فعالیت اقتصادی کشور از سوی امریکاییها بسته
شده است». العربیه فارسی هم جمله دیگری از معاون اول رئیس جمهور را تیتر
کرده است: «معاون رئیس جمهوری ایران: شرایط کنونی جزو سختترین شرایط پس از
انقلاب است.» و این نشان میدهد گزارههای سیاه نمایی در سخنان معاون اول
رئیس جمهور در مراسم روز ملی صادرات آنقدر متعدد بوده که حتی نیاز نبوده
همه رسانههایی که علیه ایران فعالیت میکنند، از تیتری تکراری استفاده
کنند! جهانگیری پیش از این نیز چندینبار همینگونه سخنپراکنی کرده است.
به راستی اگر امریکاییها بخواهند میزانالاثر تحریمها وشرایط اقتصادی
کشور را سنجش کنند، چه چیزی تضمینیتر از سخنان معاون اول رئیسجمهور؟! و
چه گرایی بهتر از این به توپخانهتحریم؟!
بار اول نیست که دولتمردان
روحانی تصویری سیاه از شرایط ایران به جهان ارائه میکنند. کلیدواژه «خزانه
خالی» را خود حسن روحانی به تیتر و متن رسانهها و افکارعمومی آورد. او پس
از آن هم در جریان رأی اعتماد به دولت دومش در تابستان ۹۶ مجدداً خالی
بودن خزانه را تأیید کرد: «ما در سال گذشته ۴۰ هزار میلیارد تومان برای
صندوقهای بازنشستگی دادیم، در حالی که این صندوقها مربوط به دولت و بودجه
نیست و خودش باید متکفل باشد. من میگفتم خزانه خالی تحویل گرفتیم، ولی
دیدیم صندوقها هم خالی بود.»
یا دی ماه ۹۷ حسن روحانی از صفر شدن
مقطعی ذخایر ارزی کشور در سال ۹۷ گفت. وضعیت کشور در سال ۹۲ را هم از زبان
مجید انصاری، معاون سابق روحانی ببینیم: «مجید انصاری، معاون حقوقی
رئیسجمهور در دولت یازدهم هم بیان داشت: «حقیقتاً آنچه را که حسن روحانی
در سال ۹۲ تحویل گرفت دقیقاً همان وضعیت بعد از جنگ تحمیلی را داشت. حتی از
نظر مشکلات مالی از همان زمان پایان جنگ نیز اوضاع بدتری داشتیم. مشکلات
مالی که در سال اول دولت تدبیر و امید را با مشکل مواجه کرده بود در دوران
بعد از انقلاب بیسابقه بود. خزانه خالی و خصوصیسازیهای نادرستی که اجرا
شده بود و دیون بیحسابی که اعطا شده بود سبب شده بود که بودجه کشور با عدم
توازن مواجه شود.» اسحاق جهانگیری هم توصیفی را که برای اقتصاد ایران به
کار برد، عبارت «ته دره» بود!
این توصیفات حداقل دو مورد را پیرامون
مواضع دولتمردان نشان میدهد: اول تصمیم جدی آنان برای سیاه نشان دادن
اوضاع ایران و دوم تلاش دولتمردان برای مؤثر نشان دادن تحریمها و بی پولی
ایران.
حسن روحانی، ۲۰ آبان در سفر به کرمان میگوید: «وقتی امروز
کشور با مشکلات فروش نفت مواجه میشود، چگونه باید کشور را اداره کنیم؟...
اینکه میگویند دولت باید این کار را بکند چرا کار نکرد؟ و چرا این کار را
با تأخیر انجام داد؟ «بی مایه فطیر» است بدون پول نمیتوان کار کرد؛ چقدر
میتوانیم مالیات بگیریم!» چهار روز پس از این سخنان طرح افزایش قیمت بنزین
و سهمیه بندی آن آغاز شد.
به دشمنانمان میگوییم موفق شدید؟!
بررسی
آن که ایران اکنون در چه وضعیتی است، گزارش مفصل دیگری میطلبد، اما اینک
بررسی کنیم ارائه چنین تصویری از ایران و موفق نشان دادن تحریمهای امریکا
چه نتایجی را به دست میدهد. موضوع خیلی ساده است، وقتی دشمنی که همه
تلاشهایش را برای زمین زدن ایران کرده، میشنود که «امریکاییها فشار
حداکثری خود را بر زندگی مردم ایران متمرکز کردهاند و شرایط کنونی جزو
سختترین شرایط پس از انقلاب اسلامی است.» یا آنکه معاون اول رئیس جمهور از
دوری دوستان ایران از ایران میگوید یا شرایط کنونی را جزو سختترین شرایط
۴۰ سال اخیر میداند، آیا روشن نیست که در واقع به دشمن امیدواری داده
میشود که در پیشبرد برنامههایش موفق بوده است؟
اسحاق جهانگیری البته
تلاش کرده که بگوید امریکا موفق نشده است و صادرات نفت ایران به صفر
نرسیده و ایران از طرق دیگر، نفت خود را میفروشد، اما آنقدری نتوانسته یا
نخواسته مدیریت سخنانش را داشته باشد که جشن تیترزنی برای رسانههای مخالف
ایران به راه نیندازد. او میگوید: «امریکاییها زیرساختها و زمینههایی
را که در اقتصاد ایران تعیین کننده بودند تحریم کردند؛ نفت را تحریم کردند،
اما نتوانستند صادرات نفت کشور را به صفر برسانند ولی به هرحال با فشاری
که وارد کردند حتی کشورهای دوست ایران هم که جزو نزدیکترین کشورها در
ارتباط با ما هستند جرئت اینکه از ما نفت بخرند را تقریبا ندارند. ما به
روشهای دیگری متوسل میشویم که بتوانیم نفت کشور را بفروشیم.» او با نام
بردن از صنایع پتروشیمی، کل نظام بانکی کشور، شرکتهای فلزی مانند
آلومینیومی و فولادی و صنایع مرتبط با آنها، شرکتهای حمل و نقل، بنادر و
حتی شرکتهای بیمه به عنوان گزارههای تحریمی امریکا میگوید: «امریکایی به
معنای واقعی تمام گلوگاههای اقتصادی کشور را در طول دو سال اخیر بستند.» و
بعد میگوید: «سرافرازانه اعلام میکنیم که اقتصاد ایران در این دو سال با
مقاومت و تلاش صادرکنندگان خود به رغم شوکهای روانی که امریکاییها با
جنگ روانی و اقتصادی علیه ایران اعمال کردند، روی پای خود ایستاد.»، اما
وقتی در هفتههای گذشته، رسانههای حامی تحریم ایران مشغول نشان دادن
تصاویر آشوب شهری در ایران به عنوان اعتراض معیشتی و اقتصادی مردم ایران
بودهاند و مخاطب خود را اینگونه آماده پذیرش مؤثر بودن تحریمها بر ایران
کردهاند، سرافرازانه ایستادن ایران را وسط تحلیلهای خود از سیاه
نماییهای جهانگیری گم نخواهند کرد؟!
سیاه نمایی دوستان و نه فقط فشار دشمنان
ایران
باید نگاهش به درون باشد. اهمیت دادن زیاده از حد به فشار خارجی گرچه برای
پوشاندن ضعف سیاستهای داخلی و ناکارآمدی دولت است، اما در باطن به ضد
خودش تبدیل میشود و اتفاقاً نشان دهنده ناتوانی دولت در مدیریت فضاست.
سیاه نماییها، خصوصاً وقتی توسط دولتمردان انجام میشود که به دلیل داشتن
مقام بالا، حرفشان سند محسوب میشود، مردم را ناامید و به موازات آن،
دشمنان را امیدوار میکند و عملاً به کمک تحریمهای اقتصادی امریکا میرود.
تیترهای دیروز بیبیسی، رادیو فردا و دویچه وله و العربیه و ... از
سخنان جهانگیری، در واقع بازوی رسانهای جنگ اقتصادی امریکا علیه ایران
است؛ عملیاتی روانی که صرفاً با بیان جملات خاص از میانه سخنرانی مقامات
ایران انجام میگیرد و دولتمردان ایرانی کار آنها را راحت میکنند و
گزارشگران ضدانقلاب حتی نیاز ندارند برای نوشتن تحلیل به زحمت بیفتند! در
واقع، گلوگاه کشور را سیاه نمایی دوستان گرفته است!
گزارش را با
سخنانی از رئیسجمهور در همایش امسال قوه قضائیه به پایان ببریم که خواستار
جرم انگاری سیاهنمایی شد: «اگر آینده را سیاه ببینیم و با سیاهنمایی
بخواهیم پیش برویم، معلوم نیست چه خواهد شد... سیاهنمایی جرم است... امروز
قضات باید سیاهنمایی را همچون همیشه سیاهنمایی ببینند و اجازه ندهند که
سیاهنماییها درباره نظام مردم را از آینده ناامید کند، دادستانهای کشور،
امروز وظیفه سنگینتری برعهده دارند.»