کد خبر: ۲۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
شاید درباره چرایی وقوع حوادث خشن آبان‌ماه راحت‌ترین راه – که برای عده‌ای هم کلیشه‌ای شده است- این باشد که بگوییم حوادث خشن آبان ماه ۹۸ را امریکا، ارتجاع منطقه یا سلطنت‌طلبان و نفاق سازماندهی کرده‌اند.

شاید درباره چرایی وقوع حوادث خشن آبان‌ماه راحت‌ترین راه – که برای عده‌ای هم کلیشه‌ای شده است- این باشد که بگوییم حوادث خشن آبان ماه ۹۸ را امریکا، ارتجاع منطقه یا سلطنت‌طلبان و نفاق سازماندهی کرده‌اند. دیگری ممکن است همه مشکل را به دولت یا حاکمیت نسبت دهد و دشمن را به‌کلی نادیده بگیرد یا بعضاً خود را به فریب کامل می‌زنند و می‌گویند مردمی را که برای اعتراض به بنزین به خیابان آمده بودند، کشتند و زندان کردند. اما اگر بخواهیم فهم و تحلیل جامعی از ابعاد مسئله داشته باشیم و به خود‌فریبی یا دیگر‌فریبی روی نیاوریم، باید سه ضلع موضوع را با هم و در کنار هم ببینیم در غیر این صورت به سوگیری متهم می‌شویم و تحلیل‌ها نیز از جامعیت برخوردار نخواهد شد. مقام معظم رهبری در بهمن ۱۳۹۶ (پس از اغتشاشات دی‌ماه) یک مدل مفهومی ارائه کردند که در حوادث اخیر همچنان معتبر است. ایشان فرمودند: «چون ما زخم داریم، دشمن مانند مگس بر این زخم می‌نشیند، اگر بخواهیم دشمن را مأیوس کنیم باید زخم را التیام بخشیم.» با این مقدمه می‌توان اضلاع سه‌گانه چرایی وقوع اغتشاشات اخیر را به شرح زیر آورد:
۱- احساس تبعیض یا تبعیض واقعی تولید حقارت می‌کند و تولید حقارت به تنفر تبدیل می‌شود و تنفر عامل اصلی خشونت است. فردی که به تنفر رسیده است به‌راحتی تحریک می‌شود و به میدان آوردن او با یادآوری همان تبعیض و تحقیر سخت نیست. در حوادث اخیر طبقه بالادست اقتصادی و طبقه متوسط نبودند. اینکه طبقه فرودست اقتصادی که معمولاً نقش محوری در سیاست ندارد مستعد این حرکت شد و دشمن نیز در این جغرافیا بازی کرده است، نشان می‌دهد آن زخم همچنان باقی است. حاشیه‌نشینی در اطراف تهران و حاشیه‌نشینی مرزی کانون اصلی اغتشاشات بود و دولت باید بداند که ناکارآمدی، بیکاری، گرانی و در یک کلمه تیره شدن امید به آینده از زمینه‌های اجتماعی- روان‌شناختی این ماجرای غم‌انگیز است. توجه به مردمی که اینگونه و به‌راحتی علیه حاکمیت قابل بهره‌برداری می‌شوند ضروری است. اکنون که مسئله جمع شده است - نه حل- نباید چاره‌اندیشی فراموش شود. سپاه نیز باید به جای روستا‌ها خدمات اجتماعی خود را بر حاشیه‌نشینان متمرکز نماید.
۲- عامل دوم بی‌تدبیری قطعی و حتمی دولت است. حداقل دو و حداکثر سه اشتباه محرز دولت در این آشوب غیرقابل کتمان دارد؛ اول اضافه نشدن سالانه قیمت بنزین است؛ اگر در طول شش سال گذشته هر سال ۱۰۰ تومان اضافه می‌کردند اکنون بنزین ۱۶۰۰ تومان بود و همه هم راضی بودند و اگر سالی ۲۰۰ تومان اضافه می‌کردند، اکنون بنزین ۲۱۰۰ تومان بود و باز کسی اعتراض نداشت. اینکه چرا دولت در طول شش، هفت سال در این زمینه اقدامی نکرد، باید به انتخابات و ترس از ریزش رأی جریان مستقر ارجاع داد. دوم توجیه نکردن مردم به محاسن و آورده‌های این طرح بود؛ باید خودرو‌های باری و مسافری عمومی ابتدا اطمینان خاطر می‌یافتند. واقعاً اگر ملت می‌دانستند، قرار است مبلغی بیش از یارانه فعلی دریافت کنند شدت ناراحتی و میزان افراد به میدان آمده بسیار کم بود و خسارات و تلفات نیز به حداقل می‌رسید. نگارنده به عنوان یک رسانه‌ای از اینکه پول بنزین به مردم داده می‌شود بی‌خبر بودم. سوم حذف کارت سوخت ازسوی دولت اشتباه محض بود و اکنون شرمگینانه به عقب برگشته‌اند. نمی‌دانم برای این سه مورد کسی بازخواست و محاکمه خواهد شد یا خیر، اما یک ضلع اصلی هزینه‌های اغتشاشات در این بی‌تدبیری نهفته است.
۳- دشمن اسلحه را از ضامن خارج کرده و دستش روی ماشه بود. فقط منتظر بود که جرقه‌ای ببیند و با ریختن هیزم، آتش آن را شعله‌ورتر نماید. اردوغان این مهم را گوشزد کرد و بسیاری از تحلیلگران، سوریه، ایران، عراق و لبنان – محور‌های مقاومت- را شامل این طرح دانستند، اما ظاهراً باورپذیر نبود. ادله متقن و حتمی نشان می‌دهد که نمی‌توان دشمن را در این ماجرا به‌وضوح ندید و او را تبرئه و صرفاً دوگانه مردم – نیرو‌های امنیتی را تحلیل کرد.
وقتی برایان هوک از در اختیار گذاشتن ابزار لازم از ۱۸ ماه قبل سخن می‌گوید یا طبق گفته رسمی امریکایی‌ها آیت‌الله مایک از طریق منافقین و تجزیه‌طلبان مشغول نقش‌آفرینی در صحنه بود یا آموزش دیده بودن اغتشاشگران در مواجهه با دوربین و هارد دوربین، نحوه قلع و قمع بانک‌ها، تمرکز حملات بر مراکز نظامی و انتظامی با هدف دسترسی به سلاح، بستن برخی جاده‌ها با سلاح گرم، حضور بیش از ۱۰۰ تبعه خارجی در اغتشاشات و دستگیری ده‌ها تن و کشته شدن چند تن از آنان، وجود هسته‌های عمل‌کننده نقطه‌ای و جابه‌جایی سریع آنان با هدف خسته کردن پلیس، آموزش خشونت توسط رسانه‌های سعودی- انگلیسی- امریکایی، زنجیره تجمعات در خارج از کشور با عنوان حمایت ایرانیان خارج از کشور از قیام مردم ایران، حمله به ده‌ها آمبولانس و اورژانس به منظور جلوگیری از درمان مجروحان و درنهایت بالا رفتن آمار کشته‌شدگان، شهادت ۱۰، ۱۲ نفر از بسیج، سپاه و نیروی انتظامی، به میدان آمدن عریان مسئولان امریکایی و غربی، کاهش ۷۰ درصدی اغتشاشات و تلفات با قطع اینترنت خارجی، اظهارات اپوزیسیون برانداز مبنی بر اینکه مسئله به کلی بنزین نیست و صراحت رهبر گروهک تجزیه‌طلب عرب که در مریوان یک ساختمان دولتی سالم باقی نگذاشتیم و... نشان می‌دهد که طراحی و توطئه خارجی بسیار جدی، عمیق و سازمان‌یافته است و با این فرض بلافاصله این سؤال به ذهن می‌رسد که سیستم امنیتی ما کجاست؟ چه می‌کند؟ برآوردش چیست؟
نیاز مبرم این است که دولت دست به خلاقیت بزند، فراخوان ایده بدهد، هزینه‌های جاری و خصوصاً حقوق مدیران را کاهش دهد، با طبقه بالادست اقتصادی برای اخذ مالیات مماشات نکند و... تا بتواند به طبقه فرودست اقتصادی و حاشیه‌نشین‌ها توجه مضاعف نماید. بخش‌های اصلی ملت ما که بار انقلاب و جنگ را بر دوش کشیدند همین طبقه بودند امروز نیز با حداقل کمک توقعات خود را برآورده می‌دانند. اجازه ندهیم دشمن بر، ولی نعمتان حقیقی انقلاب سوار شود.
تمامی مراکز درون و بیرون دولت که دستی در حوزه اقتصاد دارند باید برای ترمیم زخمی که دشمن مگس‌وار بر آن می‌نشیند هم‌افزایی کنند و حل مسئله را مشمول مرور زمان ننمایند.
نام:
ایمیل:
* نظر: