با دسته اول سخنی جز «قالوا سلاما» نیست که نه اهل منطقاند و نه میانهای با استدلال دارند. نانشان در هوچیگری است و ماموریتشان غبارآلوده کردن فضا. اما با آن دسته از عزیزانی که از روی دلسوزی نقد میکنند.
با دسته اول سخنی جز
«قالوا سلاما» نیست که نه اهل منطقاند و نه میانهای با استدلال دارند.
نانشان در هوچیگری است و ماموریتشان غبارآلوده کردن فضا. اما با آن دسته
از عزیزانی که از روی دلسوزی نقد میکنند چند نکته در میان است؛
1- به
اعتراف مسئولان امر تعداد زنانی که در استادیوم حضور داشتند کمتر از 4هزار
نفر بوده است. بلیطهای در نظر گرفته شده برای زنان 4600 عدد بوده و تنها
3500 بلیط فروش رفته است. همین موضوع به روشنی گویای میزان استقبال زنان از
این نمایش سیاسی- ورزشی است. اگر جمعیت کشور را 80 میلیون نفر فرض کنیم که
بیش از این است و زنان نیمی از جمعیت کشور باشند، نسبت حاضران در ورزشگاه
با کل زنان کشور چقدر است؟ کمتر از یکدههزارم! بله همینقدر اندک و
ناچیز. عدهای میکوشند این جمع کوچک و اندک را جامعه زنان کشور جا بزنند.
دغدغه و علاقه آنان را دغدغه و علاقه همه زنان کشور معرفی کنند و میکنند.
چنین برخوردی جز فریبکاری است؟ و آیا آن زنان و دختران محترم، ابزار این
فریب نیستند؟
2- در روزهای پیش از بازی، کیهان در چند شماره متوالی
گزارشهایی را با این مضمون منتشر کرد که مشکلات و مطالبات واقعی زنان و
دختران کشور، آنچه برخی مدعیان اصلاحات و اعتدال میگویند نیست. آنان که
سالهاست مصادر اجرایی را قبضه کرده و هزار و یک وعده و وعید به جامعه
دادند، اینک باید پاسخگوی وعدههای خود باشند. وقتی دست و کارنامه خالی
است، چه باید کرد؟ حاشیهسازی و جنجالآفرینی! یک روز موتورسواری زنان، یک
روز غائله کودک همسری، یک روز رفتن به ورزشگاه و ...
با این توصیف، آن
زنان و دخترانی که پنجشنبه به استادیوم رفتند و کلاه بر سر گذاشتند و بوق
به دست گرفتند، آیا قربانی این سیاستبازان و کاسبان حقوق زنان و
شارلاتانهای رسانهای نیستند؟
3- فریبکاری و شارلاتانبازی این
دغلکاران به همینجا ختم نمیشود. بیش از یک و نیم میلیون زن و دختر ایرانی
عازم پیادهروی اربعین شده و در راه کربلای معلی هستند. سهم این زنان در
اخبار و رسانههای این جریان مدعی حمایت از زنان چیست و کجاست؟ چگونه
میشود کمتر از 4هزار زن را در بوق و کرنا کرد و بر صفحه اول روزنامهها
نشاند و آن زنان میلیونی را ندید و سانسور کرد؟ بیبیسی طی حدود دو هفته
اخیر دهها گزارش و تحلیل و خبر درباره حضور زنان در ورزشگاه منتشر کرده
است. طوری که اگر کسی فقط بیبیسی را ببیند و بخواند گمان میکند همه زنان
ایرانی در چهارگوشه این سرزمین پهناور در فراق ورزشگاه رفتن میسوزند و
آرزویی جز این ندارند! حذف اکثریت به نفع اقلیتی محض و مهندسیشده را چه
باید نامید؟ فاشیسم سیاسی-اجتماعی؟ شعبدهبازی رسانه ای؟!
4- آنان که با
خوشخیالی و حسن ظن به چنین نمایشی نگاه میکنند، پیام برایان هوک و فرح
پهلوی را دیدهاند و خواندهاند؟ رئیس گروه اقدام علیه ایران که مامور
مستقیم آمریکا برای ضربه زدن به این ملت و کشور است، به این مناسبت پیامی
صادر کرده و گفته است؛ «اینجا در آمریکا ما شعارهای شما را شنیدیم که جای
دختر آبی را خالی کردید.»
فرح پهلوی هم که در لاقیدی و بیبندوباری
چنان پیشتاز و خبرساز بود که صدای شوهر عیاشش هم در این زمینه درآمده بود،
چند روز پیش از بازی پیامی منتشر و افاضه کرده بود؛ «جان روشن و آگاه دختر
آبی، در کنار ما در راه دستیابی به برابری حقوق زنان و مردان که حضور زنان
در ورزشگاهها تنها بخشی از آن است، گام بر میدارد.» آن دیپلمات آمریکا و
این پیرزن رسوا، دلشان برای زنان ایران سوخته است؟ این چه حرکت و اقدامی
است که دشمنان قسمخورده کشور را هم شاد و مسرور میکند؟!
5- این روزها
پیادهروی اربعین در مرکز تحولات منطقه و جهانی است. چرا میگوییم جهانی؟
از آنجا که اگر چنین اهمیتی نداشت، دشمن سعی نمیکرد با هر ترفندی آن را از
مسیر خود خارج سازد. فتنهای که هفته پیش در عراق حادث شد و سرنخ آن به
خارج از مرزهای عراق میرسید، یکی از این تلاشها بود. مردم متدین ایران
بخش عمدهای از این خیل خدایی را تشکیل میدهند و سهم زنان در این مانور
معنویت و عشق، اگر از مردان پررنگتر نباشد، کمتر نیست. جنجال چند هفته
اخیر درباره حضور زنان در ورزشگاه را میتوان یکی از این تلاشهای ناکام
برای تحتالشعاع قرار دادن این حرکت جهانی و عظیم دانست. چه بسا برخی از آن
سه هزار و چند صد زن، به خیل اربعینیها پیوستهاند. اگر کسی به آن سه
هزار و اندی خانم که به ورزشگاه رفته بودند، بگوید بازیچه و ابزار کدام
طراحی و مطامع شدهاند، به آنان توهین کرده یا آنان را هوشیار کرده است؟!
طراحان
و صحنهپردازان این سیاهبازی همانهایی هستند که چهار سال پیش مردم را در
شب توافق هستهای به خیابان کشانده و رقصاندند. وقتی کیهان یکتنه ایستاد و
فریاد زد که پادشاه برجام لخت است، بنای جنجال و فحاشی گذاشتند و گفتند؛
کیهان اسرائیل پیوندتان مبارک! برخی دوستان نیز میگفتند چرا کام مردم را
تلخ میکنید و کاسه داغتر از آش نشوید! دیر زمانی نگذشت که پوچی آن رقص و
هلهله آشکار شد. زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند. این زمستان نیز بگذرد.